بانوان نامی دانشگاه

سوریا بابایی: در همه سال‌های خدمتم همواره دست خداوند را بر روی دوشم احساس کردم

دفتر مشاور امور زنان و خانواده با همکاری روابط عمومی دانشگاه در سلسله گفت‌وگوهایی، بانوان موفق دانشگاه را به خوانندگان سایت معرفی می‌کند. مصاحبه سوریا بابایی، مدیر پرستاری بیمارستان سینا را در ادامه بخوانید.

ابتدا ضمن معرفی خود از دوران تحصیلتان بفرمایید؟
سوریا بابایی خوبده، متولد 1349 از شهر لاهیجان هستم. دوران تحصیلی خود را در لاهیجان گذراندم. از دوره راهنمایی فعالیت های ورزشی خود را شروع کردم و چون در رشته والیبال با مربی بسیار توانمندم خانم پورشاهماری تکنیک های والیبال را می آموختم به عنوان عضو اصلی تیم گیلان پذیرفته شدم. در سال 1366 عنوان تیم قهرمان کشوری از استان گیلان را کسب کردیم. در سال 1367 بعد از اخذ مدرک دیپلم به دلیل قهرمانی می توانستم بدون کنکور در رشته تربیت بدنی در دانشگاه تحصیل کنم ولی فکر کردم بهتر است ورزش را در کنار درس ادامه دهم. با شرکت در کنکور، در رشته آزمایشگاه و پرستاری قبول شدم ولی چون علاقه ام به  رشته پرستاری بیشتر بود تصمیم گرفتم در رشته پرستاری دانشگاه آزاد مازندران تحصیل کنم.
در سال 1373 از رشته پرستاری فارغ التحصیل شدم که مصادف شد با ازدواجم. به دلیل شغل همسرم به تهران نقل مکان کردم. بلافاصله برای طرح نیروی انسانی و تکمیل خدمت درخواست داده و در بیمارستان رهنمون به مدت یک ماه  خدمت کردم ولی متاسفانه به دلیل تعدیل نیرو بیکار شدم که مجددا درخواست داده و با گرفتن اعلام نیاز از بیمارستان ولی عصر مجتمع امام به دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کردم و به عنوان پرستار طرحی کارم را در بیمارستان ولیعصر آغاز کردم.
روز خدمتم در بیمارستان ولیعصر از 14 فروردین 1374 آغاز شد که روز بسیار سختی بود. ازدحام بیماران و غیبت بعضی از همکاران به دلیل تعطیلات نوروزی روز شلوغی را رقم زده بود به طوری که تا ساعت ها بخش را به تنهایی اداره می کردم.
پس از چند روز آموزش، به بخش CCU منتقل شدم و دوسال طرح خود را در بخش مراقبت های ویژه گذراندم. پس از آن به صورت قراردادی و سپس پیمانی در همان بیمارستان به مدت 5 سال خدمت کردم. در این بین مدت کوتاهی به بخش خون رفتم که مجددا با درخواست اساتید CCU به آن بخش برگشتم و 4 سال دیگر در آنجا کار کردم. به دلیل تعمیرات در این بخش به درخواست خودم به اتاق عمل رفتم که پس از یک ماه سرپرستی اتاق به من واگذار شد. یک سال بعد، تعمیرات CCU تمام و به بخش SICU تبدیل شد مجددا به این بخش رفتم و چون بخش نوپایی بود در ابتدا با مشکلات فراوانی مواجه شدم که با کمک مدیریت وقت، مشکلات تا حدود زیادی حل شد و من پس از یک سال به بخش نوزادان و NICU منتقل شدم.
همچنان با توان کامل در این بخش فعالیت می کردم که پس از مدتی با دستور مترون وقت، مسئولیت درمانگاه اطفال به من واگذار شد. ضمن فعالیت در این بخش با توکل بر خدا و پس از یکماه، طبق درخواست ریاست بیمارستان اورژانس اطفال را  هم راه اندازی کردم.
پس از مدتی در درمانگاه اطفال نگاه خداوند را به بندگانش دیدم که چگونه مراقب همه ما است و افرادی را واسطه شفا و یاری هم قرار می دهد. با یاری خداوند مهربان و کمک های خیرین به درمانگاه اطفال که بسیار چشمگیر بود درمانگاه را از فضای مرده و بی روحی که داشت تبدیل به محیطی شاد و زیبا کردیم. با خرید برچسب های رنگی و عروسکی و نصب آنها به دیوارهای بخش حضور کودکان که قبلا به سختی وارد بخش می شدند را آسان کردم. در این حین ارتباط بسیار نزدیک موسسه خیریه رب العالمین به مدیریت مرحوم مبارکی که حامی خوبی برای بچه ها بود موجب شد خدمات ارزنده ای در بخش انجام گیرد. خدا را شاکرم که توانستم  در جزئی از این خدمات رسانی همراه باشم.
مدتی بعد در سال 1388 به عنوان سرپرستار به بخش post NICU منتقل شدم که طی مدتی کوتاه، همزمان دبیر کمیته مورتالیتی نوزادان و سوپروایزر کشیک هم شدم. با وجود 22 تخت فعال و سختی های فراوان، وجود استاد خانم دکتر نیری کار را دل انگیزتر می کرد. برای نگهداری بهتر نوزادان پس از ترخیص، آموزش های فراوانی به مادران داده می شد تا در نگهداری فرزندانشان با مشکلی مواجه نشوند. خدا را شکر که با داشتن همکاران توانمند، مهربان و دلسوز چه درگروه پزشکی و چه درگروه پرستاری، بخش را به خوبی اداره می کردیم و همواره رضایت مندی بالایی داشتیم. کارم در این بخش ادامه داشت تا سال 1392  که دستور رسید به بیمارستان سینا منتقل شوم و مسئولیت مدیریت پرستاری یا مترون بیمارستان را به عهده بگیرم که با مخالفت شدید رییس بیمارستان ولیعصر، نهایتا انتخاب به خودم واگذار شد و با مشورت خانواده این مسئولیت را به عهده گرفتم.
می دانستم که حجم  زیادی از کارهای بیمارستان با مدیریت پرستاری انجام می گیرد چون هر موردی که با بالین بیمار سرو کار دارد با مدیر پرستاری در ارتباط است با این وجود 21 مرداد ماه 1392با در دست داشتن ابلاغ به بیمارستان سینا آمدم. هر چند اوایل کار سختی های بسیاری وجود داشت ولی با همکاری مدیریت و همکاران سوپروایزر توانستیم خدمات خوبی در جهت ارتقاء مرکز سینا ارائه دهیم که در حال حاضر نیز ادامه دارد.

از اینکه به سمت مدیریت پرستاری برگزیده شده بودید چه احساسی داشتید؟
مدیر پرستاری بودن شاید اسم بزرگی داشته باشد ولی مسئولیت بسیار بزرگتری دارد چون علاوه بر چیدمان نیروی انسانی در گروه پرستاری و برطرف کردن کم وکسری نیرو در هر جای بیمارستان، باید به مشکلات واحدها هم گوش جان سپرد و در جهت رفع موانع و مشکلات راه حل ارائه کرد و به مسائل پرستاران و دیگر همکاران هم توجه داشت. آنها احتیاج دارند حرفهایشان شنیده و مشکلاتشان مرتفع شود. باید در همه کمیته ها و جلسات حضور فعال داشت تا با ابلاغ و ارائه راهکارهای موثر یک قدم به تعالی نزدیک تر شد.


من از ابتدا روال کاری خود را با ایجاد ارتباط محترمانه و صمیمی با گروه بنا کردم چون معتقدم اگر نیروی کار در محیط آرامش داشته باشد بازده کاری نیز افزایش خواهد یافت. البته تقسیم کار در این هدف بسیار مثمرثمر بود و استفاده از همکاران با توانمندی بالا و اینکه افراد درست سر جایشان قرار بگیرند تا چالش ها کم شود و خدمات بالینی به بیماران به نحو شایسته انجام گیرد برایم بسیار اهمیت داشت. امروز خدا را شکر می کنم که توانسته ام اعتماد همکارانم را جلب کنم تا همکاری شان را داشته باشم. نتیجه این اعتماد هم، افزایش رضایت مندی بیماران است.

به نظر شما دلیل انتخاب شما به عنوان یک زن موفق در دانشگاه چیست؟
البته این لطف مسئولان محترم دانشگاه است ولی خدمت خالصانه بدون چشم داشت همیشه رسالت من بوده و هست. به جرات می توانم بگویم در تمامی سنوات کاری ام هرگز برای خدمتی که انجام داده ام مطالبه یا درخواست شخصی نکرده ام چون هدفم خدمت به خلق خدا بوده و هست. از خدا خواسته ام همیشه و همه جا راهنمای من باشد و در انجام وظایفم مرا یاری کند. البته شاید همدلی در بیمارستانم و وسعت اقدامات در بخش های این مرکز موجب انتخابم بوده باشد.

به نظر شما برای اداره بیمارستان در حوزه پرستاری، چه کارهایی باید انجام داد؟
ابتدا ارتباط تنگاتنگ با ریاست و مدیریت بیمارستان در رسیدن به اهداف درون سازمانی شالوده کار یک مدیر پرستاری است .سپس همراه کردن گروه خود با سایر واحدهای وابسته که مشارکت لازم را در ارتقای سلامت به همراه خواهد داشت. قبول مسئولیت در یک بیمارستان بزرگ بسیار متفاوت است. من در ابتدا با 550 تا 600 نفر کار می کردم و در حال حاضر با 34 بخش و واحد و 800 نفر نیروی کار ارتباط دارم. قطعا این کار بدون برنامه ریزی ممکن نخواهد بود، البته نمی شود همه را راضی نگه داشت ولی سعی ام بر این بوده حداقل 60 تا 70 درصد کارکنان رضایت داشته باشند.
 لازم می دانم بگویم در این راه مدیر بیمارستان همکاری بسیاری در همه  زمینه ها با من داشته اند که جا دارد از ایشان تشکر کنم. در راستای ارتقای بیمارستان، برای برنامه های اعتباربخشی با هزینه شخصی خودم به فرانسه و هلند رفتم و موارد بسیاری برای بهبود ایمنی و ارتباط موثر نیروی انسانی و مدیریت بیمارستانی آموختم و به کار گرفتم. سعی کردم فاصله واحدهای مختلف با پرستاری را به حداقل برسانم. به عنوان مثال آزمایشگاه و بهداشت ارتباط مستقیم با پرستاری دارند ولی هیچ وقت جلسه ای برای رفع مشکلات این دو حیطه برگزار نمی شد. من سعی کردم در هر فصل کاری جلساتی را با گروه های مختلف برگزار کنم تا با کمک هم مشکلات و چالش های موجود را برای خدمات بهتر و بیشتر به بیماران مرتفع کنیم. چون اعتقاد دارم که بسیاری از مشکلات در حرفهای نگفته است و با ایجاد ارتباط خوب و صمیمانه موفقیت های فراوانی به دست خواهد آمد.

شغل پرستاری چگونه شغلی است؟
حقیقتا پرستاران نسبت به دیگر کارمندان زندگی متفاوت تری دارند و با چالش های بسیاری روبرو  هستند. یک پرستار باید بپذیرد که نمی تواند مانند یک فرد عادی زندگی کند و باید همواره برای زندگی و کار خود برنامه ریزی داشته باشد. در بحران ها همراه و در کمبود ها همیاری کند و همواره مانند ترنم بهاری به مراقبت از بیماران بپردازد، ولی باید درنظر بگیرد که نگاه خداوند همواره به اوست و در همه مراحل پشتیبانش خواهد بود.

آیا در سنوات کاری خود مورد تقدیر واقع شده اید؟
بله. در 24 سال خدمتم تقدیرهای فراوانی از روسا و مدیران بیمارستانها داشته ام ولی در سال 1394 به عنوان مدیر پرستاری نمونه انتخاب شدم. هرساله از طرف معاونان و روسای مختلف تقدیرنامه های بسیاری دریافت کردم. برای خدمت به حادثه دیدگان ساختمان پلاسکو و زلزله کرمانشاه و کمک در بحران هایی که آماده باش بودیم از طرف مقامات مورد تقدیر قرار گرفته ام. هر چند ما برای تقدیر شدن خدمت نمی کنیم ولی ایجاد انگیزه و دلگرمی برای ادامه راه است.

کارهای پژوهشی هم داشته اید؟
در دوران سرپرستاری در پروژه های بسیاری مشارکت و همکاری داشته ام. در زمان مدیریت پرستاری مقاله سوء مصرف داروهای تجویزی بر فرد با همکاری واحد پژوهشی ستاد مبارزه با مواد مخدر را انجام داده ام که به چاپ رسید و در سری کتاب های چگونگی نگهداری نوزادان با عنوان قدم نو رسیده مبارک، همکاری داشته ام که منتشر شد و تعدادی مقاله دیگر... درحال حاضر نیز چند پروژه در دست اقدام است.

چند فرزند دارید؟
دو دختر دارم که یکی در حال تحصیل کارشناسی ارشد در رشته هوش مصنوعی است و دومی هم پیش دانشگاهی را گذراند و امسال کنکور در پیش داشت.

به نظرتان چه کسانی در موفقیت های زندگی و کاری شما نقش بیشتری داشته اند؟
قطعا والدین یک فرد در موفقیت های او نقش فراوانی دارند. برای من مادرم نقش پررنگ تری داشت. یادم هست از دوران دبیرستان تا دانشگاه که در تیم والیبال بودم همیشه نگران من بود تا آسیبی متوجه ام نشود و البته پدرم هم زحمات فراوانی کشید تا من راحت درس بخوانم و رشد کنم و پرستاری را مدیون این دو عزیز ازدست رفته ام می دانم. پس از ازدواج هم همسرم همیشه حامی من بود و در تمامی کارها مرا همراهی میکرد و با سختی های کاری من با آرامش خود، آرامم می کرد. او و فرزندانم در زندگیم از هر چیزی برایم با اهمیت ترند.

برای بهبود وضعیت پرستاری در کشور به خصوص بیمارستانهای دانشگاه ها چه انتظاری از مسئولان دارید؟
هر چند مدیران پرستاری همیشه از کمبود نیروی انسانی شکایت دارند ولی نظر من در این خصوص با ادغام این جملات همراه خواهد بود که :در بیمارستانهای دولتی کنترل و پیگیری انجام جمیع اقدامات از تحویل غذا گرفته تا فرار بیماران در بخش و کنترل رفت و آمدها در ساعات مختلف و مراقبت از تجهیزات بدون امکانات با دو پرستار و 24 تخت را نداشته باشیم. انتظار دارم علاوه بر حضور پرستار با توجه به نیازمندی بیماران نیاز به حضور بیمار یاران را نیز در نظر بگیرند و حضور این افراد را بیشتر کنند. انتظار من از مسئولان این است که با آموزش های لازم در دانشگاهها پرستار ان را توانمند کنند. به نظرم باید ایده هایی که برای کاهش چالش کاری پرستاران ارائه می شود مورد توجه قرار گیرد.
درست است که بودجه و درآمد مهم است ولی سلامت کاری افراد مهم تر است . یک پرستار باید سلامتی جسمی و روحی داشته باشد تا وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد.

خانم بابایی چه توصیه ای برای کسانی که می خواهند حرفه پرستاری را انتخاب کنند، دارید؟
کسی که حرفه پرستاری را انتخاب می کند باید بداند شغلش حساس است و با جان انسان ها سروکار دارد کسی که امروز روی تخت بیمارستان خوابیده تا دیروز سرپا بوده و در مواجه با مشکلاتی اکنون روی تخت بیمارستان است که باید شان و منزلت انسانی او را در نظر بگیرد و رفتاری که از خود بروز می دهد متناسب با شخصیت پرستاری او باشد. باید برای بیمار احترام قائل شود تا مورد احترام قرار گیرد. من معتقدم فقط داشتن مدرک پرستاری مهم نیست بلکه حفظ ارزش آن مهم تر است ما نمی توانیم پرستاری را با هیچ حرفهی دیگری قیاس کنیم  چون یک پرستار در گروه درمان نقش مهمی در ادامه حیات افراد دارد و انجام درست این کار، ملزم به داشتن آگاهی، اطلاعات و ارزیابی دقیق با وجدان کاری و از خودگذشتگی می تواند موثر واقع شود و او را به فردی شایسته تبدیل کند.

و سخن پایانی شما؟
در سیستم پرستاری هیچ گاه یک فرد به تنهایی موفق نخواهد بود مگر همراهانش او را یاری کنند. من در جایگاه مدیریت هیچ وقت به تنهایی تصمیم نگرفته ام و همیشه از مشورت گروهی بهره مند بوده ام و توانسته ام با پتانسل بسیار خوبی که در افراد این بیمارستان آموزشی، درمانی و پژوهشی وجود دارد خدمات مراقبتی را به سمت و سوی والایی هدایت کنم و البته همه این موفقیت ها را مدیون، مدیران، پزشکان، مسئولان و همکاران با تجربه هستم که برای بهبود وضعیت بیمارستان و خدمت صادقانه مرا یاری کرده اند.

خبرنگار: فریبا مقدم

کلمات کلیدی
فریبا  مقدم
تهیه کننده:

فریبا مقدم