روز جهانی ماما
زهرا عربشاهی: کوچکترین غفلت ماما باعث میشود دو نفر آسیب ببینند
در آستانه روز جهانی ماما (15 اردیبهشت) با زهرا عربشاهی پیشکسوت مامایی مرکز بهداشت جنوب تهران گفتگو کردیم.
به گزارش روابط عمومی مرکز بهداشت جنوب تهران، متن کامل مصاحبه را در ادامه می خوانید.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
زهرا عربشاهی هستم در سال 1345 و در تهران متولد شدم و با برادر و مادرم زندگی میکنم و پدرم سال گذشته فوت شد و 28 سال و دو ماه سابقه کاردارم.
چطور شد وارد حرفه مامایی شدید؟
از کودکی به این حرفه علاقهمند بودم البته گرایشم بیشتر به سمت پزشکی بود و در سالهایی که کنکور دادم و شرکتکننده نسبتاً زیاد بود افراد محدودی در رشته پزشکی قبول میشدند من نیز رشته مامایی را انتخاب کردم و از همان اوایل خیلی علاقهمند به این رشته بودم.
بعدازاین همهسال پشیمان نیستید که در این رشته تحصیل کردید؟
نه هنوز هم با لذت و عشق کار میکنم.
در مورد اهمیت و سختی کار مامایی بگویید؟
کار مامایی مانند شغلهای دیگر سختیهای خودش را دارد. مسئولیتهای زیادی داریم خصوصاً در مراکز درمانی که کار میکنیم کوچکترین غفلت باعث میشود دو نفر آسیب ببینند و این گذشته از مسئولیتش ازنظر وجدانی برای ما خیلی سخت است که بخواهیم کوچکترین کوتاهی داشته باشیم. به همین علت دردسرهای خودش را دارد و این چند سال اخیر برای طرح ادغام که چند پیشگی برای ما ایجاد شد، مسئولیت کار ما را بیشتر کرد ولی باز با همه اینها من رشتهام را دوست دارم و علاقهمند هستم.
با توجه به اینکه شما در مرکز هستید و با همکاران ارتباط دارید بیشترین خواسته ماماها چه هست؟
حداقل خواسته ما این است که با توجه به اینکه ما جدا از کار مامایی، کارهای مختلف در حیطههای مختلف مانند سالمند، میانسال، زن، مرد، کودک و نوجوان خدمات ارائه میکنیم و به همه اینها آموزش میدهیم، دوست داریم به حرفه ما بهعنوان حرفه تخصصی ارج و بهاداده شود و در مناسبتها، فعالیتها و کارگاه ها از ماماها استفاده کنند و دوست داریم در آنجاها یادی از ماماها شود.
تجربه کرونای خود را بگویید؟
من 29 اسفند 99 برای سرفه و تنگی نفس به بیمارستان مفرح مراجعه کردم و از من آزمایش خونگرفته شد و گفتند مشکل خاصی نیست منتها تنگی نفس با من همراه بود چون من از سه سال قبل سابقه آسم داشتم و نظرشان این بود که آسم است. روز نهم فروردین حس بویایی و چشایی را بهطور کامل از دست دادم و به درمانگاه فرمانفرماییان مراجعه کردم همکاری که کشیک بود گفتند احتمالاً کرونا است و درمان را شروع کردند ولی با توجه به اینکه من استعلاجی نداشتم و سرکار میرفتم و با توجه به اینکه ما با کودک و مادر در تماس هستیم و غربالگری و واکسیناسیون را انجام میدهیم، از من خواسته شد که تست کرونا بدهم و درنتیجه آزمایش من مثبت شد که دوهفتم در قرنطینه بودم و هنوز هم سعی میکنم این فاصله را رعایت کنم.
در بحران کووید 19 چه اقداماتی را انجام دادید؟
در این بحران ما بیشتر کارکردیم و چون احتمال خطر بیشتر بود اولاً رفتوآمد مریضها بهخصوص مادرها به مراکز درمانی، جاهای آلوده و بیمارستانها کمتر شود و بتوانیم مشکل مریض را حل کنیم اولین کاری که انجام دادیم این بود که یک گروه واتس آپ تشکیل دادیم و اسم مادران را ثبتنام کردیم و به آنها پیام دادیم که ما این کار را انجام دادیم که اگر مشکلی یا ناراحتی و یا احساس ناخوشی دارید با ما در تماس باشید که بیماران به ما پیام میدادند و مشکلات را 24 ساعته حتی روزهای تعطیل بیان میکردند و اگر مشکلات در حدی بود که میتوانستیم کمکشان کنیم انجام میدادیم و اگر نیاز به مراجعه به متخصص داشتند باخانم محسنی، همکار مادران در ستاد صحبت کرده بودیم و شمارهای در اختیار ما بود تماس میگرفتیم و درواقع ویزیت مجازی متخصص زنان را برای ما برقرار میکرد که اگر مریض مشکل تغذیه داشت یا نیاز به رژیم غذایی خاصی داشت با همکاران تغذیه و اگر مریض احساس ناخوشی، اضطراب و افسردگی داشت با همکار روانشناس ما ارتباط برقرار میکرد و این بود که همه دستبهدست دادیم و مشکل مادران باردار را تا حد زیادی توانستیم حل کنیم و به نظرم در این کار خیلی موفق بودیم و مادران باردار راضی بودند.
ما با سامانه 4030 هم در ارتباط بودیم و خدماتی را ارائه دادیم البته که جمعیت را وسیعتر کردیم و گروه سنی آقایان، خانمها را در برگرفتیم و سن صفرتا 100 سال که شامل، کودک، مادر، میانسال، سالمند، نوجوان و جوان بودند که با همه گروههای سنی تلفنی تماس میگرفتیم و آموزش میدادیم و اگر مشکلی داشتند پیگیری درمان برایشان انجام میشد.
بعد از بازنشستگی تصمیم دارید چهکار انجام دهید؟
فکر میکنم بعد از 30 سال نیاز به استراحت دارم و در این چند سال استرس و اضطراب داشتیم و درگیر کار بودیم همه همکاران خیلی درگیر کار میشویم و خیلی وقتها کارهایمان را به منزل میبریم و در این ایام بحران و در زمان قرنطینه خودم تا ساعت 10 شب تلفنی با مردم در تماس بودم و پشت تلفن خیلی سرفه میکردم و کسی که پشت خط بود جویای حال من میشد و با من همدردی میکرد، اطلاعات میگرفتیم و درگیر کار بودیم و بعد از 30 سال از کار کنار نخواهم رفت و مطمئناً یک جایی مشغول به کارخواهم شد ولی کمی هم استراحت میکنم.
سخن پایانی؟
خیلی خوشحال هستم که در این حرفه کارکردم و با همکاران خیلی خوبم چه همکارای ستادی و چه همکارای مراکز در ارتباط بودیم و در هر مرکزی که کارکردم دوستان خیلی خوبی دارم و هنوز هم با آنها در ارتباط هستم و این خیلی باعث خوشحالی من است و در حال حاضر در مرکز بخش نوشش کار میکنم.
من از اجرای طرح کوید 19 خیلی راضی هستم و در حال حاضر احساس میکنم در تهران این بیماری مدیریت و کنترلشده است و برای زحماتی که همه همکاران کشیدند و مفید بودیم احساس خوشحالی میکنم.
نظر دهید