دکتر نوربالا: اضطراب، نگرانی و پرخاشگری کلامی در کشور ما جزو آفاتی است که می تواند سلامت روان مردم را تهدید کند
با دکتر احمدعلی نوربالا، روانپزشک، استاد روانپزشکی بیمارستان امام خمینی و مشاور وزیر بهداشت در امور سلامت روان، از ویژگی های یک روانپزشک خوب تا وضعیت سلامت روان جامعه و چالش های راه اندازی بخش روان تنی به گفتگو نشستیم که در ادامه این گزارش خواهید خواند.
دکتر احمدعلی نوربالا متولد شهر تفت در استان یزد است، وی دوران پزشکی عمومی خود را در سال ۱۳۵۲ در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۹ فارغ التحصیل شد. او به علت شرایط حاکم بر ایران ازجمله جنگ تحمیلی بعد از فارغ التحصیلی به بهداری سپاه رفته و درخواست ملحق شدن به جبهه را داشته است و مدتی نیز در پادگان های مختلف تهران مشغول به کار بوده است. دکتر نوربالا بعد از اتمام مسئولیت های خود در فضای جبهه و جنگ در سال ۱۳۶۴ دورهٔ دستیاری روانپزشکی خود را آغاز کرد و تاکنون در سمت هایی نظیر معاون درمان، اداری پشتیبانی و پژوهشی وزارت بهداشت، رئیس دانشگاه شاهد، رئیس هلال احمر و مشاور وزیر بهداشت در امور سلامت روان مشغول به کار بوده است. دکتر نوربالا مؤسس بسیاری از سازمان های مردم نهاد روانپزشکی ازجمله انجمن حمایت از بیماران اعصاب وروان، انجمن حمایت از بیماران صرعی و انجمن سلامت روان ایرانیان است.
این گفتگو با همکاری و همراهی دکتر سحر انصاری، از شاگردان استاد صورت پذیرفت.
دکتر انصاری: شما دوران کودکی و قبل از دانشگاه را در شهر تفت یزد گذراندید. در سال ۱۳۵۲ به عنوان دانشجوی پزشکی وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدید و در سال ۱۳۵۹ فارغ التحصیل شدید. پس ازآن در سال ۱۳۶۴ دوران دستیاری روانپزشکی تان را در دانشگاه علوم پزشکی تهران شروع کردید. در این فاصلهٔ زمانی در کجا مشغول به کار بودید؟
با سلام وتشکر از همگی شما، همانطور که فرمودید من در سال ۱۳۵۲ وارد دانشگاه تهران شدم؛ در آن زمان دانشگاه علوم پزشکی وجود نداشت. فارغ التحصیلی من هم با شرایط بعد ازانقلاب ازجمله درگیری های داخلی در کردستان و دیگر قومیت ها و سپس جنگ تحمیلی مصادف شد. من هم به خاطر احساس دینی که به ملت داشتم به فکر افتادم که چطور می توانم کمک حال مردم باشم درآن برهه زمانی هر گروهی خودجوش از کسانی به مناطق مورد نیاز مراجعه می کردند من هم به مراکز بحرانی مراجعه کردم اما اظهار داشتند که به جراح نیاز داریم ونه به پزشک عمومی. من بعد از مدتی به سپاه پاسداران تهران که در خیابان ایرانشهر فعلی بود مراجعه و اعلام آمادگی کردم. آن ها ضمن اعلام نیاز گفتند فعلا برای خود تهران بیشتر نیاز داریم. بنابراین پس از گذشت چند ماه مرا به بهداری پادگان ولیعصر اعزام کردند و در آنجا مشغول به کار شدم، بعدازآن هم به پادگان امام حسن که پادگان اعزام نیرو بود و پادگان امام حسین که پادگان آموزشی بود رفتم. مدتی هم جانشین بهداری سپاه تهران ومسئول بهداری سپاه تهران و منطقه ده کشوری وسرانجام مسئولیت بهداری کل سپاه را در مقاطعی از زمان جنگ عهده دارشدم.
دکتر انصاری: چه شد که رشتهٔ روانپزشکی را انتخاب کردید؟
من از ابتدای دوران دبیرستان و بعدازآن در دوران دانشجویی به مسائل علوم انسانی و ریاضی علاقه داشتم اما به خاطر شرایط حاکم در منطقه مسکونی ما تفت یزد که فقط در دبیرستان مارشته طبیعی را داشت، علوم طبیعی را انتخاب کردم. در دوران دانشجویی احساس کردم یکی از رشته هایی که می تواند مسائل زیستی و بیولوژیک را با مسائل روانشناختی، فلسفی و دینی-مذهبی تلفیق کند، روانپزشکی است. یکی دیگر از دلایلم برای انتخاب این رشته اساتید و چهره های روانپزشکی بود که از صحبت های آنها بهره می بردیم. در زمان جنگ نیز حس کردم بسیاری از مجروحین و مصدومان جنگ به صورت موقت و گذرا معالجه می شوند و به زندگی برمی گردند اما گروه دیگری از آنها که کسی به آنها توجه نمی کند مصدومان روانی جنگ هستند که مشکلاتشان در دراز مدت دامنگیر اجتماع و خانواده شان خواهد شد. درهرحال با توجه به این نکات من رشتهٔ روانپزشکی را انتخاب کردم. مصاحبهٔ شفاهی من برای دستیاری را مرحوم آقای دکتر معنوی و آقای دکتر وطنخواه انجام دادند و زمانی که دیدند نمرهٔ دورهٔ عمومی و پذیرش امتحان کتبی من بسیار خوب است پرسیدند که چرا رشتهٔ روانپزشکی را انتخاب کردم و اگر قبول نشوم چه کار می کنم؟ علت انتخاب رشته ام را گفتم و سپس گفتم اگر این رشته را قبول نشوم کودکان را انتخاب می کنم چون در این رشته نیز می توان در شکل گیری شخصیت آیندهٔ جوانان کشورمان مؤثر بود.
دکتر انصاری: از اساتید تأثیرگذارتان در دوران روانپزشکی تان نام ببرید.
من از همهٔ اساتیدم در علوم پایه و علوم بالینی و روانپزشکی درس های زیادی آموخته ام و علاوه بر آن اعتقاد دارم که دستیاران و همکاران و حتی بیمارانمان هم در آموزش ما نقش داشته اند اما اگر بخواهم از دو سه استاد برجسته ام در روانپزشکی نام ببرم یکی از آنها آقای دکتر شکرالله طریقتی است که در سال دوم دانشجویی درس روانشناسی را با ایشان داشتیم و نگاه زیستی، روانی، اجتماعیشان در مورد انسان، برایم جالب بود. در دورهٔ استاجری آقای دکتر دانشمند و نحوهٔ برخوردشان با بیماران برایم نقش آفرین بود و دانش و رفتار مرحوم استاد داویدیان هم نقش بی بدیلی در انتخاب این رشته توسط من داشت.
دکتر انصاری: با توجه به تجربه و سابقهٔ کاری شما در رشتهٔ روانپزشکی به نظرتان ویژگی های شخصیتی و رفتاری بارز یک روانپزشک چیست؟ فارغ التحصیل این رشته چه تفاوتی با سایر رشته های پزشکی دارد؟
سؤال بسیار مهم و درعین حال بسیار سختی است اما واقعیت قضیه این است که از ویژگی های کسی که می خواهد یک روانپزشک خوب باشد شخصیت پایدار در همهٔ جهات است و برخورد وی با همهٔ همکاران، دانشجویان و بیماران و خانوادهٔ آنها باید سازنده و جذاب باشد. روانپزشک باید اطلاعات به روز رشتهٔ روانپزشکی را داشته باشد و بداند در دنیای بیرون و در غرب و شرق چه دستاورد جدیدی در بعد بیولوژیک، سایکولوژیک و در بعد مسائل محیطی ایجادشده است؛ علاوه بر آن باید به مسائل اجتماعی و فرهنگی و جنبه های مذهبی و دینی آشنا باشد. من معتقدم روانپزشکی که بخواهد اطلاعات دیگر کشورها را کپی کند، روانپزشک موفقی نیست و برای موفق شدن باید مسائل محیطی و اجتماعی کشورش را بشناسد. من شخصاً معتقدم یک روانپزشک تحصیلکردهٔ خارج از کشور ازجمله کشورهای غربی ممکن است در هدایت و مدیریت بیماران ایرانی آنچنان موفق نباشد و حتی یک روانپزشک تحصیل کردهٔ در شهر تهران ممکن است برای منطقه ای مثل کردستان یا سیستان و بلوچستان مناسب نباشد.
دکتر انصاری: شما در دوران کاریتان سمت های مختلفی ازجمله معاون درمان و اداری پشتیبانی و معاون پژوهشی وزارت بهداشت، رئیس دانشگاه شاهد، رئیس هلال احمر و در حال حاضر دبیر هیات ممتحنه بورد تخصصی روانپزشکی و مشاور وزیر بهداشت در امور سلامت روان را عهده دار بودهاید و درعین حال از پیشگامان علم روانتنی در ایران هستید. اگر اجازه بدهید در این قسمت از مصاحبه به جنبه های علمی و پژوهشی شما در سطح کلان ملی بپردازیم چراکه این پژوهش ها قطعاً بخشی از تاریخ علم روانتنی ایران خواهد بود. برای مثال لطفاً در مورد همکاری شما با سازمان بهداشت جهانی و WHO در نوسازی گاید لاین اصول راهنمایی وضعیت نامطلوب سلامت توضیح بدهید.
من بعد از اینکه به حضورم در جنگ و جبهه بنا به دلایلی پایان دادم، تحصیل تخصصیم را ادامه دادم و پس ازآن از سال 1367به عنوان عضو هیئت علمی انتخاب شدم. از همان سال چند ایده را مورد نظر داشتم؛ یکی ارتقای رشته روانپزشکی وسلامت روان جامعه، دوم انگ زدایی از اختلالات روانی و سوم بومی سازی آموزش ودرمان اختلالات روانی در کشور عزیزمان. در راستای ارتقای دانش و رشته روانپزشکی ابتدا دانش و یافته های زمان جنگم را تکمیل کردم و بخشی از پژوهش هایم به عوارض روانی جنگ وبرگزاری سمپوزیوم عوارض روانی ناشی ازجنگ اختصاص دادم. در مقطعی نیز مرکز بهداشت روانی جانبازان را باهمکاری دوستان راه اندازی کردم و این عوارض در آنجا پیگیری شد، کتب و مقاله هایی نیز ازجمله دوجلد کتاب 'مجموعه مقالات سمپوزیوم بررسی عوارض عصبی روانی ناشی ازجنگ' در این زمینه منتشر شد. در مقطعی که اسرا ویا آزادگان ما آزاد شدند تحقیقاتی در مورد عوارض روانی اسرا که چه در حین اسارت چه بعدازآن داشتند انجام و به صورت کتاب' روان شناسی اسارت و عوارض روانپزشکی ناشی ازآن' منتشر شد. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که بهتر است ما سیمایی از اوضاع واحوال و سلامت روان کشور به صورت پژوهشی علمی داشته باشیم لذا اولین تحقیق کشوری سلامت روان را در سال ۱۳۷۸ انجام دادم؛ آن زمان من معاون پژوهشی وزارت بهداشت هم بودم و بنابراین اولین 'پیمایش ملی سلامت روان کشور' در کنار پیمایش ملی سلامت و بیماری را با ۳۵ هزار نفر و یک هزارم خانوارهای جمعیت با کمک استاد دکتر کاظم محمد و جمعی از همکاران دیگر انجام شد. نتیجهٔ این پیمایش در هیئت دولت وقت یا دولت اصلاحات ارائه شد و کتابی با عنوان' نگاهی بر سیمای سلامت روان در ایران' منتشر شد. قابل ذکر است که در جلسه هیات دولت، در آن زمان مصوب شد این پیمایش پنج سال یک بار تکرار شود اما متأسفانه دولتهای بعدی برای تکرار آن موافقت نکردند. تا اینکه در سال ۱۳۹۳ در دولت آقای روحانی وبا موافقت و حمایت جناب آقای دکتر ملک زاده ونیز جناب آقای دکتر شاهین آخوند زاده به عنوان معاون محترم و جانشین محترم پژوهشی وزارت بهداشت، این پیمایش با عنوان 'پیمایش ملی سلامت روان و سرمایه اجتماعی' مجدداً تکرار شد و نتایج تغییر این پانزده سال به صورت جداگانه اطلاع رسانی شد. الآن هم مجموعه مقالاتش در مجلهٔ علمی فرهنگستان که به زبان انگلیسی است تحت عنوان Issue of mental health in Iran Specialمنتشرشده است. البته در کنار این تحقیقات ما وضعیت سلامت روان شهر تهران را که از اهمیت استراتژیک بسیاری برخوردار بود در سال 1387 و نیز سال ۱۳۹۰ در کنار پروژه عدالت در سلامت در شهر تهران بررسی کردیم. در طول این مدت پژوهش هایی که مرتبط با کار آزمایی بالینی روانپزشکی بوده است مثل تأثیرات داروها و تأثیرات عوامل روانشناختی و روان درمانی نیز در کنار سایر فعالیت هایم با همکاران و دستیاران انجام و منتشرشده است. این در حقیقت جهت گیری من برای ارتقا این رشته بود. از جمله محور های دیگر کار اینجانب در راستای ارتقای رشته، احیای مجدد انجمن علمی روانپزشکی بود. استحضار دارید که پس از حوادث بعد از انقلاب بخصوص بعد از حادثهٔ نظام پزشکی و اعتصاب گروهی از پزشکان نگاه دستاندرکاران حاکمیت نسبت به جامعهٔ پزشکی به خصوص روانپزشکی منفی بود. و متاسفانه این دیدگاه حاکمیت نسبت به انجمن های علمی تخصصی شکل گرفته از قبل از انقلاب نیز مثبت نبود و مقرر شده بود که همه انجمن های علمی تخصصی از وزارت خانه ذیربط وزارت علوم ویا وزارت بهداشت مجوز جدید بگیرند وبه همین سبب ما در بهار سال ۱۳۷۵ با همکاری اساتید و دوستانمان ازجمله مرحوم آقای دکتر هاراطون داویدیان، آقای دکتر سید احمد جلیلی، آقای دکتر غلامرضا میرسپاسی، آقای دکتر سید احمد واعظی و آقای دکتر محمد رضا محمدی به عنوان اعضای هیئت مؤسس انجمن علمی روانپزشکان ایران درخواست تشکیل انجمن علمی روانپزشکان ایران را به وزارت بهداشت دادیم و خوشبختانه با موافقت اولیه وزارت متبوع با حضور نماینده وزارتخانه، در تاریخ 24 اردیبهشت ماه سال 1375، اولین مجمع عمومی و نیز اولین انتخابات هیئت مدیرهٔ انجمن علمی روانپزشکان ایران با شکل جدید را برگزار نمودیم. از افراد هیئت مدیره حقیر با ۱۰۸ رأی، آقای دکتر جلیلی با ۱۰۶ رأی، آقای دکتر میرسپاسی با ۱۰۶ رأی و مرحوم دکتر داویدیان با ۹۳ و... به عنوان عضو هیئت مدیره انتخاب شدیم و مرحوم دکتر سهامی و آقای دکتر رزاقی با ۵۸ رأی به عنوان اعضای علی البدل، مرحوم دکتر شیرازی با ۹۷ رأی بازرس قانونی انتخاب شدند. بعد از انتخاب اعضای هیئت مدیره چون رأی من بیشتر از همه بود از من خواسته شد تا رئیس هیئت مدیره باشم اما من باوجود استاد آقای دکتر داویدیان این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرحوم دکتر داویدیان به عنوان رییس و اینجانب به عنوان نایب رئیس در هیات مدیره مشغول به فعالت شدیم. به هرحال انجمن علمی روانپزشکان ایران با همراهی و همکاری پیشکسوتان شکل گرفت و خوشبختانه انجمن سال به سال وضعیت بهتری پیدا می کند.
از سال ۱۳۶۷ که عضو هیئت علمی شدم در تلاش بودم تا انگ زدایی از بیماری ها و اختلالات روان انجام شود. مطالعاتم در آن زمان و تعاملم با نماینده های سازمان بهداشت جهانی نشان داد که یکی از راه های انگ زدایی وجود بخش روانپزشکی در بیمارستان عمومی است. دراین راستا با مرحوم آقای دکتر باستان حق که در آن سالها رئیس وقت دانشگاه بود صحبت کردم تا اجازهٔ افتتاح بخش روان در یکی از بیمارستان های عمومی مثل امام خمینی را بگیرم به خصوص که اولین بخش روانی کشور در سال ۱۳۲۹ نیز در همین بیمارستان افتتاح شده بود. آقای دکتر باستان حق با این موضوع موافقت کردند و مرا به رئیس وقت دانشکدهٔ پزشکی آقای دکتر نعمتی پور ارجاع داد. آقای دکتر نعمتی پور نیز با این کار موافقت کردند اما یکی از همکاران که رئیس بیمارستان امام خمینی بود با این کار مخالفت کرد و گفت امنیت سایر بیماران با این کار به هم میخورد. بعدازآن خواستیم این موضوع را در بیمارستان شریعتی دنبال کنیم، مرحوم آقای دکتر عبدالله زاده رئیس وقت بیمارستان با این کار موافقت کردند اما یکی از اساتید به نام بیمارستان، با این کار مخالفت کرد. در بیمارستان سینا هم رئیس وقت بیمارستان آقای دکتر قدسی موافقت کرد اما زیرمجموعه موافقت چندانی با این کار نداشتند. این سیر ادامه پیدا کرد تا اینکه در دولت اصلاحات و در زمان ریاست جناب آقای دکتر ظفرقندی من عضو شورای دانشگاه شدم و این موضوع را مطرح کردم در این برهه با وجود موافقت همه همکاران دانشگاهی اما به دلیل طرح توقعات بالای گروه خودمان برای راه اندازی این بخش و نیز مشغولیت اجرایی حقیر در وزارتخانه وجمعیت هلال احمر، این کار عملی نشد. ولی من نومید نشدم و از موقعیتم چه در سطح وزارت خانه و چه در سطح دانشگاه استفاده کردم و نهایتاً بعد از کنار گذاشته شدن من از کارهای اجرایی در سال 1387 با موافقت جناب دکتر لاریجانی رییس وقت دانشگاه و حکم جناب آقای دکتر جعفریان که رئیس وقت دانشکده پزشکی بودند به من مأموریت داده شد تا بخشی را در بیمارستان راه اندازی کنم که البته با مقاومت های زیادی روبرو شد. سرانجام با موافقت آقای دکتر رستمیان، رییس وقت مجتمع بیمارستانی امام خمینی و همکاری دوستان ما بعد از ۵۸ سال مجددا توانستیم بخش روان پزشکی را به نام بخش روان تنی به همراهی همکاران همراه و فهیم مان جناب آقای دکتر علی اکبر نجاتی صفا و جناب دکتر محمد اربابی را در بیمارستان امام خمینی راه اندازی کنیم؛ گرچه متاسفانه بعد از یک سال و اندی از راه اندازی بخش به سبب تصمیم گیری مسولین برای احداث برج جدید بیمارستانی به ما خبر داد شد که باید بخش شما تخریب شود و کمتراز یک هفته از این خبر دهی بخش تخریب شد. دراین برهه با حمایت جناب دکتر امامی رضوی رییس وقت مجتمع امام خمینی ما دریک اطاق از زیر مجموعه بیمارستان ولی عصر اسکان یافتیم و جلسات گروهی خود را در سالن شورای ریاست بیمارستان برگزار نمودیم ولی درمان سرپایی و نیز مشاوره بخش ها را انجام می دادیم همزمان محل تخریب شده پاویون انترن های خانم ها به دستر جناب دکتر امامی رضوی برای طراحی وبازسازی در اختیار ما گذاشته شد که دراین مقطع با حمایت و هدایت دفتر تاسیسات بیمارستان امر طراحی بخش جدید را تسط این حقیر و سرکار خانم آفاق روزبه (سرپرستار بخش) به انجام رسید وخوشبختانه پس از حدود بیش از یک سال مجددا در محل فعلی صاحب بخش شدیم. البته در ادوار مختلف ما مورد حمایت رییسان وقت مجتمع قرار گرفتیم وبه صورت ویژه جناب دکتر صادق نیت رییس فعلی مجتمع با موافقت ایشان جهت خریداری دستگاه rTMS بخش نوپای ما از این بابت از بیمارستان روزبه به عنوان مرکز اصلی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران سبقت گرفت که در این جا حقیر برخود فرض می دانم از همه دست اندرکاران و بزرگوارانی که ما را در انجام این خدمات و پیشرفت ها یاری دادند صمیمانه تشکر و سپاسگزاری به عمل آورم. بنابراین من فکر می کنم اهمیت این کار این بود که بخش روانی که ایزوله شده و جامعهٔ روانپزشکی که از مجموعه طب داخلی وجراحی وغیره جداشده بود دوباره وارد جامعهٔ پزشکی شد.
فعالیت دیگر حقیر در راستای بومی سازی کتاب ' شکاف در سلامت روان، راهنمای عملیاتی برای اختلالات روانی، عصبی و سوء مصرف مواد' بهداشت جهانی است. سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۸ مجموعه ای به نام mhGAP را منتشر کرد تا شکاف سلامت روان در کشورهای درحالتوسعه (فاصله بین وضع موجود تا وضع مطلوب) را تا حدی پر کند. ما کتاب منتشرشده در این موضوع را ترجمه و بومی سازی کردیم و تحت عنوان 'راهنمای مداخله برای اختلالات عصبی روانی و مصرف مواد در ساختار غیرتخصصی نظام سلامت' در تابستان سال 1395منتشر کردیم که توسط وزارت بهداشت به همهٔ مراکز فرستاده شد تا مورد بهره برداری مراکز بهداشتی درمانی، پزشکان و روانپزشکان قرار گیرد.
اگرچه راه اندازی بخش روانپزشکی در بیمارستان های عمومی به خوبی پیش نرفت اما انگ زدایی بیماریهای روانپزشکی بسیار خوب پیش رفته است و جامعه نسبت به گذشته واکنش منفی کمتری نسبت به این بیماری ها دارد. سؤال من این است که آیا این مرکز تنها مرکز روان تنی کشور است یا بیمارستان های دیگر ما هم بخش های روانپزشکی دارند؟
من در سال ۱۳۶۷ به عنوان عضو هیئت علمی انتخاب شدم و به عنوان معاون درمان وزارت بهداشت در وزارت جناب آقای دکتر مرندی در دولت مهندس موسوی فعالیت می کردم. در آن زمان مرحوم دکتر سامی توسط فردی به قتل رسید و ما هم با استفاده از این موقعیت بیان کردیم که برای حفاظت و امنیت روانپزشکان بهتر است برنامه ای اجرایی شود تا ما در مراکز بیمارستان های عمومی حداقل درمانگاه روانپزشکی داشته باشیم. در سال ۱۳۷۰ که من معاون اداری مالی آقای دکتر ملک زاده در دولت آقای هاشمی رفسنجانی بودم بیمارستان رازی که به امین آباد معروف است درآن زمان وضع بسیار فلاکت باری داشت و بعد از بازدیدها راهکاری توسط حقیر ارائه شد که این بیمارستان باید دانشگاهی شود تا از این وضع بحرانی رهایی یابد. خوشبختانه این ایده مورد پذیرش قرار گرفت و وضعیت فلاکت بار آنجا توسط همکار عزیزمان جناب آقای دکتر محمد رضا محمدی رئیس وقت سازمان بهزیستی به عنوان مجموعه علمی تابع دانشگاه علوم بهزیستی قرار گرفت و شرایط به شکل محسوسی بهبود یافت و به لطف خدا وهمت گروه روانپزشکی دانشگاه علوم بهزیستی فعلا یکی از مراکز آموزشی خوب وموجه روانپزشکی کشور است. در زمانی که من معاون پژوهشی آقای دکتر فرهادی وزیر وقت بهداشت در دولت آقای خاتمی بودم این بحث مطرح شد که حداقل ده درصد از تخت های خالی بیمارستانهای عمومی به بیماران روان اختصاص یابد. جناب آقای دکتر فرهادی این موضوع را بخشنامه کردند اما متأسفانه توسط بسیاری از دانشگاه ها اجرایی نشد. ما برای اینکه این کار تحقق پیدا کند کوریکولوم رشتهٔ روانپزشکی را بازنگری کردیم. در دورهٔ سه ساله نامی از روانپزشک های رابط مشاور یا سایکوسوماتیک آورده نشد اما در دورهٔ چهارساله چند تغییر توسط ما پیشنهاد وعملی شد. یکی از این تغییرات این بود که رزیدنتهای روانپزشکی در طول دورهٔ چهارساله باید حداقل سه ماه را در بیمارستان عمومی بگذرانند و هر دانشگاه آموزش دهنده باید واحد روانپزشک سایکوسوماتیک یا روانپزشک رابط مشاور را در مجموعه خود داشته باشد. در بازنگری بعدی قرار شد این واحدها الزاماً در بخش روان تنی و یا رابط مشاور ارائه شود. در دوره های بعدی قرار شد علاوه بر بخش روانپزشکی دستیار باید بخش روانپزشکی یا روانپزشکی واحد مشاور را در بیمارستان عمومی بگذراند. چون در سال ۱۳۶۹ عضو بورد هم بودم در بازدیدها این موضوع را در نظر می گرفتم و جای خوشحالی است که بگویم مراکز آموزش دهندهٔ روانپزشکی کشور اکثراً این کار را انجام داده اند. در بازنگری آخر که امسال انجام شده گفته شد که دورهٔ روانپزشکی رابط مشاور باید از سه ماه به پنج ماه ارتقا یابد. الآن بسیاری از بیمارستان های عمومی مراکز دانشگاهی به این نکته رسیده اند که باید یک روانپزشک مشاور داشته باشند. بیمارستان شریعتی، بیمارستان سینا و... الآن روانپزشک مشاور دارند. در زمان ریاست آقای دکتر جعفریان درخواست کردیم که اگر قرار است روانپزشک رابط مشاور برای بیمارستان انتخاب شود هماهنگی هایی با ما نیز صورت بگیرد تا تعامل حفظ شود. البته این موضوع مقداری زمان برد اما تابه حال به خوبی پیش رفته است.
دکتر انصاری: شما گایدلاینی تحت عنوان بررسی سلامت روان مادران باردار پس از زایمان را نوشته اید. لطفاً در مورد آن توضیح بدهید.
بله ازچندین پیش با توجه به شیوع قابل توجه برخی اختلالات خلقی واضطرابی در بانوان، به این جمعبندی رسیدیم که باید برای سلامت روان مادرانمان فکری کرد و جلسات مستمری برای این موضوع برگزار شد. آقای دکتر ناصحی رئیس وقت ادارهٔ بهداشت روان وزارت خانه، مسئول مرکز تحقیقات سلامت مادران باردار در بیمارستان امام و مسئول ادارهٔ سلامت بهداشت باروری با هدایت جناب آقای دکتر ملک افضلی در این جلسات حضور داشتند. ما با این تیم و تیمی که در خدمت برخی همکاران بخش خودمان از جمله سرکار خانم دکتر شرفی و نیز خانم دکتر عابدی نیا بودیم بررسی کردیم که در حال حاضر چه کاری برای مادران باردار می شود تا آن را از نظر سلامت روان، یک پله جلوتر ببریم. تا اینکه در سال 1392طرح پژوهشی با نام ' ارتقای سلامت روان مادران باردار' به تصویب رساندیم و برای این تحقیق شهر کاشان را انتخاب کردیم. در شهر کاشان دو مرکز بهداشت یکی به عنوان شاهد و دیگری به عنوان مداخله، انتخاب شد. روی هردو گروه از همان ابتدا ارزیابی سلامت روان را در کنار سایر بررسی های معمول انجام دادیم و درصورتی که مشکلی وجود داشت گروه مداخله را به پزشک و روانپزشک ارجاع داده می شدند تا حسب بسته های تعیین و تدوین شده مداخله نمایند. و البته در گروه دیگر همان فعالیت های رایج مرکز بهداشت انجام می گرفت نتیجه این شد که مادران باردار از چهار الی هشت هفتگی تا شش ماه بعد از زایمان تحت نظر ما بودند و دیده شد که در گروه مداخله، مادر سلامت روان بهتری دارد و رضایت زناشویی بالاتر است. این بسته ادغام تکمیلی سلامت روان مادران باردار اعم از آموزش به مادران و ماماها، پزشکان و روانپزشکان، در حال حاضر آماده است و فکر می کنیم درصورتی که وزارت خانه همکاری نماید برای کل کشور هم مفید است. چرا که نیرویی به سیستم اضافه نکردیم و فقط از ماما و کارشناس روان شناسی وپزشک وروانپزشک موجود در شبکه بهداشتی که در مجموعه بودند استفاده بردیم.
دکتر انصاری: یکی از نگرانی های جامعهٔ روانپزشکی ما ناهنجاری های روانی و آسیب های اجتماعی است. با توجه به اینکه شما مشاور وزیر بهداشت درزمینهٔ سلامت روان هستید و مقالات و پژوهش های زیادی در این زمینه از شما منتشرشده که مورد استقبال علاقه مندان در سطح کشور قرارگرفته است و ازآنجاکه می دانیم شما دستی بر قلم دارید و مقالات ارزنده ای در این زمینه ها به نگارش درآورده اید، لطفاً در این زمینه هم برای ما توضیح بدهید.
آقای دکتر هاشمی در سال ۱۳۹۵ حکمی به من دادند و هشت محور را تعیین کردند که یکی از آنها مشارکت در تدوین برنامه های مناسب به منظور آگاه سازی امور جامعه درزمینهٔ سلامت روان بود. تلاش من بر این بوده است که با برگزاری سمینارها و سخنرانی ها و همکاری هایم با ادارهٔ سلامت روان به این نتیجه برسیم. دومین محور همکاری در تهیهٔ برنامه های آموزشی درزمینهٔ مدیریت استرس و خشم بوده که اعتقاد من بر این بود جامعهٔ ما هم از داخل و هم از خارج تحت فشار زیادی است و استرس زیادی به مردم وارد می شود، تنها کاری که می توان کرد این است که به مردم آموزش بدهیم خشم و استرس خود را کنترل کنند. من در قالب پروژهای به نام هسته های مردمی سازی سلامت روان یا (همسر) مدیریت استرس و مدیریت خشم را تنظیم و کتاب آن را هم آماده وچاپ کردم و قرار شد تعدادی از افراد جوان علاقهمند آموزش داده شوند تا به عنوان مربی استرس و مدیریت خشم تربیت شوند. خوشبختانه این کار با حمایت صندوق حمایت از پژوهشگران و فناوران کشور وابسته به ریاست جمهوری انجام شد. تابه حال کارگاه های متعددی برگزارشده است و بالغ بر ۶۲۰ نفرمربی آموزش داده شده اند. این آموزش برای مشاورین دانشگاه پیام نور، افرادی که از محلات مختلف انتخاب شده بودند، تعدادی از کارکنان ایران خودرو، مراکز درمانی بیمارستان امام، هلال احمر و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، بیمارستان بهمن ... انجام شده است. برنامهٔ سوم نظارت مستمر بر میزان بروز و شیوع اختلال روانپزشکی و بار آنها بود و همانطور که گفتم آخرین بررسی آن در سال ۱۳۹۳ انجام شد. محور چهارم اختصاص تخت های موردنیاز بیماران روان در کشور بوده است که در راستای طرح تحول سلامت تخت های روانپزشکی به صورت محسوس در کشور اضافه شد. محور بعدی همکاری در خصوص سازماندهی آموزش روانپزشکی و روانشناسی سلامت و بالینی بود. نظر من این بود که دو رشتهٔ روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت باید وارد نظام سلامت شوند اما به خاطر جوسازی هایی که شد خیلی در این کار موفق نبودیم. به نظرم کوریکولوم روانشناسی بالینی وروان شناسی سلامت باید توسط وزارت بهداشت تصویب شود. پیگیری و تصویب قانون سلامت روان در مجلس شورای اسلامی نیز یکی از محورهای مطرح شده توسط وزیر بهداشت بود. خوشحالم که بیان کنم با رفت وآمدهایی که شده است پیشنویس قانون سلامت روان آماده شده و بعد از تأیید یکی از کمیسیونهای هیئت دولت به مجلس خواهد رفت. یکی از نقطه نظرات من برای این قانون این بود که ماده ای برای بستری اجباری بیماران روان در نظر گرفته شود اما تا این لحظه کاری انجام نشده است. آخرین محور بومی سازی کتاب راهنمای عملیاتی شکاف در سلامت روان سازمان بهداشت جهانی بود که خوشبختانه آن هم انجام شد وقبلاً به آن اشاره کردم.
آیا برای کاهش آسیب های اجتماعی نیز قانون تصویب شده است؟
کشور ما به خاطر شرایط بعد از انقلاب در معرض استرس های مداوم و مستمر بوده و هست. تحریم ها و مشکلات خاص اقتصادی و... همگی می تواند سلامت روان را دستخوش تغییر کند و به نظر من در حال حاضر و با این شرایط کاهش آسیب توقع غیرمعقولی است.
به عنوان مثال، بر اساس چند پژوهش ما، نشانه های روانشناختی مردم تهران در سال ۱۳۷۸، ۲۱.۵ درصد و در سال 1387 به میزان 34.2 درصد ود رسال 1390 به مقدار 39.6 درصد ودر سال 1393 به حد 30.3 درصد فراز وفرد داشته است. به احتمال زیاد پس از حوادث خروج از برجام دولت آمریکا وتغییرات نوسان ارزی، به نظر می رسد این ارقام مجدداً روند صعودی گرفته باشد.، این موضوع نشان می دهد تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و تحریم ها روی سلامت روان مردم تأثیر میگذارد و ما اگر میخواهیم تغییری در سلامت روان به وجود بیاید به فکر تغییر در ساختار اقتصادی، برخوردهایمان با مردم و نارضایتی هایشان باشیم.
امادر یک کلام می توانم بگویم که سلامت روان مردم اصلاً مطلوب نیست. در ارزیابی دو پژوهش کشوری سلامت روان با فاصله 15 سال(1378و1393) که حقیر با همکاران انجام دادم هم کلان علائم روان شناختی از 21 درصد به 23.6 درصد رشد داشته و به ویژه دو نشانه اضطراب (25.6 درصد) وجسمانی سازی(23.7 درصد) به میزان قابل توجه و رشد یافته است. در ضمن در پژوهش سال 1393 نشان داد که 23.8 درصد مردم در عرض یک سال تجربه خشونت را داشته اند و تاسف بارتر آن که نزدیک به 50 درصد تجربه کنندگان خشونت (اعم از خانگی و یا خارج از منزل) تجربه خشونت کلامی داشته اند که به نظر اینجانب، خشونت کلامی آفت بزرگ جامعه فرهیخته وبا سابقه وزین علمی، فرهنگی و دینی ما ایرانیان است. بنابراین هم مردم ما نگرانند وهم یکی از مشکلات ارتباطی ما پرخاشگری کلامی است. که میتواند سلامت روان مردم را تهدید کند.
دکتر انصاری: شما عضو گروه بهداشتی و علوم تغذیه و گروه سلامت روان فرهنگستان علوم پزشکی هستید. لطفاً در این مورد توضیح بفرمایید.
فرهنگستان علوم پزشکی کشور، سلامت و ارتقای علمی را رصد و دنبال می کند. زمانی که جناب آقای دکتر فاضل رئیس فرهنگستان بود از من خواستند تا بهعنوان فردی که، تجربه هایی درزمینهٔ جنگ داشته است صحبت هایم را از طریق مجلهٔ فرهنگستان مدون و منتشر کنم به همین جهت من هم نظام سازماندهی شدهای که در بهداری سپاه در زمان جنگ وجود داشت را تدوین و به عنوان مقاله از طریق این مجله منتشر کردم. این تعامل وجود داشت تا اینکه مرحوم استاد داویدیان فوت شدند و بعد از مدتی از من خواسته شد تا عضو گروه بهداشت فرهنگستان شوم گرچه قبل از من علاوه بر استاد دکتر داویدیان، در مقطعی جناب دکتر جلیلی ونیز مدت کوتاهی جناب دکتر بوالهری نیز عضو گروه بهداشت وتغذیه بودند. من زمانی که به فرهنگستان رفتم تلاش کردم علاوه بر حضور موثرم در گروه بهداشت، مسئولین فرهنگستان را به این پذیرش متقاعد کنم که گروه سلامت روان نیز تشکیل شود. از دو سال پیش این گروه تشکیل شد و تلاش ما در آنجا این است که هم سلامت روان رصد شود و هم کمک ها و مشورت فکری به دست اندرکاران سلامت روان کشور داده شود.
دکتر انصاری: لطفاً در مورد NGO های سلامت روان که خودتان هم جزو مؤسسین آنها هستید توضیح دهید.
اینجانب با همکاری دوستان دیگر ابتدا انجمن حمایت از بیماران اعصاب و روان را راه اندازی کردیم. آقای دکتر محمدی، آقای دکتر واعظی، آقای دکتر یدالله فرهادی و... هم در این کار شرکت داشتند اما به دلیل انگ هایی که بر بیماریهای روان وارد بود زیاد مورد استقبال واقع نشد و در آخر رها شد. حقیرمدتی هم جزو هیئت مؤسسین انجمن حمایت از بیمارهای صرعی نیز بوده ام که در حال حاضر دوستان دیگری آن را دنبال می کنند. جزو هیئت مؤسسین مؤسسهٔ 'رحمان' که بیشتر بحث رشد و آموزش و آگاهی در زمینه آسیب های اجتماعی و نیز حمایت از آسیب دیدگان جامعه را دنبال می کند نیز بوده و هنوز هم هستم. دو سال پیش هم انجمن سلامت روان ایرانیان یا 'اسرا' نیز تأسیس شد که در حال حاضر هم به دنبال ثبت قانونی آن هستیم. ازجمله موارد سازمان مردم نهاد حقیر درکنار جمعی دیگر موسس بنیاد اندیشه و احسان توحید هم هستم که بیشتر با همکاری جمعی از دردمندان و صاحب نظران یزدی تبار ساکن تهران شکل گرفته است و درزمینه آگاهی ونشر امور فرهنگی و اعتقادی و حمایتی کار می کنند.
دکتر انصاری: استاد آیا درزمینه توسعه کیفی رشته روانپزشکی هم فعالیتی داشته اید؟
ممنون از سوال شما، دراین جا مایلم اشارهٔ کوچکی به توسعهٔ کیفی رشتهٔ روانپزشکی داشته باشم. زمانی که حقیر در سال 1367معاون درمان وزارت بهداشت بودم این موضوع را مطرح کردم که تعرفهٔ رشتهٔ روانپزشکی به سبب ضرورت وقت گذاری و توجه دقیق وبیشتر باید با رشته های دیگر متفاوت باشد که خوشبختانه از آن زمان مورد موافقت و اجراء گردید.
زمانی که معاون مالی و اداری بودم برای انگ زدایی از بیمارهای روان قرار شد که دیگر بیمارستان تک تخصصی روانپزشکی احداث نشود. در زمان معاونت پژوهش نیز برای اولین بار طرح پیمایش سلامت روان کشوری رامطرح و اجرانمودم.
بعد از اینکه از کارهای اجرایی آزاد شدم وارد کمیته های کارشناسی وزارت بهداشت شدم. دوتا از این کمیته ها یکی 'سیاستگذاری و توسعهٔ رشته های جدید' و دیگری 'تدوین فلوشیپ های تخصصی' بود. در سال ۱۳۸۸ با موافقت و همراهی رئیس وقت دانشگاه علوم پزشکی ارتش و همچنین حمایت آقای دکتر محققی معاون آموزشی وقت وزارت بهداشت، اولین فلوشیپ رشتهٔ روانپزشکی به نام روانپزشکی نظامی را راه اندازی کردیم و هدفمان این بود که تجربیات زمان جنگ در رشتهٔ روانپزشکی جمع آوری و تدریس شود و چندین سال هم حقیر به عنوان مدیر دوره حضور داشتم. در سال ۱۳۸۹ فلوشیپ روانتنی راه اندازی شد و در همان سال دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی این فلوشیپ را پذیرفتند. در سال ۱۳۹۳ زمانی که استاد دکتر صنعتی فلوشیپ روان درمانی سایکوآنالیتیک را مطرح کردند قرار شد روان درمانی کلی وجود داشته باشد و باقی روان درمانی ها نیز در قالب یک بسته در آن تدریس شوند وبنابراین فلوشیپ روان درمانی به تصویب رسید. در سال ۱۳۹۶ دو فلوشیپ دیگر به نام روانی جنسی و روانپزشکی سالمندان تدوین وتصویب و به مرحله اجرا درآمد. در سال ۱۳۹۴ نیز فلوشیپ خواب تدوین شد. سال گذشته فلوشیپ نوروساینس به تصویب واجرا درآمد. اخیراً هم فلوشیپ روانپزشکی اعتیاد در دست بررسی واقدام است. من در تمام این گروه ها جزو گروه تدوین و گاه مؤسس بوده ام.
موضوع دیگر، در سال ۱۳۸۵ آقای دکتر جلیلی رئیس وقت انجمن علمی روانپزشکان حکمی به نام رییس کمیتهٔ اخلاق انجمن علمی روانپزشکان ایران به حقیر دادند. خوشحالم که به عرض برسانم. ما سال های سال با مرحوم دکتر داویدیان، با مرحوم دکتر آصفی، دکتر یدالله فرهادی، دکتر سید احمد واعظی و جمعی دیگر از اساتید به نام با تشکیل کمیته اخلاق و قانون انجمن، توانستیم منشور اخلاق حرفه ای روانپزشکان ایران را تدوین کنیم و به عنوان اولین انجمن علمی به تصویب مجمع عمومی برسانیم. بعداً اینجانب به عنوان دبیر بورد تخصصی روانپزشکی این منشور را در هیات ممتحنه بورد روانپزشکی به عنوان منبع درسی مطرح و به تصویب رساندیم. در ضمن بخشی از کتاب قانون و روانپزشکی آقای دکتر صابری نیز به عنوان منبع بورد انتخاب شد که به نظرم کار جدیدی تلقی شد. من همهٔ مراکز آموزشی دستیاران روانپزشکی را از نزدیک دیده ام و به همهٔ مراکزی که فکر می کردم اصول برخورد با بیمار روانی دور از کرامت انسانی است تذکر داده شد. اگر در بیمارستان ها بخش روانتنی وجود نداشت حتماً دقت می شد که فعالیت بخش در راستای انگ زدایی از بیمار روانی باشد.
دکتر انصاری: با توجه به اینکه فرمودید در سال ۱۳۸۹ اولین دورهٔ فلوشیپ روان توی آغاز شد چه دغدغه هایی در جهت آموزش این نیروها داشته و دارید؟
بنابراین بوده که فلوشیپ روانتنی، حلقهٔ وصلی بین روانپزشکی و سایر رشته های پزشکی باشد و در پزشکی فقط مسائل بیولوژیک مطرح نباشد بلکه مسائل روانی و اجتماعی هم دیده شود. قبل از راه اندازی این رشته و دوره میتوانستیم بگوییم که سایر تخصص های ما ترسی از اختلالات روانی داشتند و به بیمارانی که مشکل روان دارند می گفتند 'اول مشکل روانت را حل کن و سپس به ما مراجعه کن' و از آنسو همکاران روانپزشک ما ترس از اختلالات جسمی وفیزیکی داشتند و بیماران با کمبود مشکل جسمی و روانی را ابتدا به متخصص مربوطه ارجاع می دادند. به نظر من راه اندازی این رشته وتعامل سبب شده است ترس هر دو طرف برطرف شود و نگاه منفی به بیمار روان از بین برود. همیشه به همکارانم گفته ام که طوری رفتار کنید تا مردم نسبت به شما گارد نگیرند و نگویند روانپزشک ها همه را روانی تلقی می کنند. اعتقاد من این بوده که روانپزشک ها مجدداً باید به سمت معاینات فیزیکی روی بیاورند؛ من هم از زمانی که وارد کار مطب شده ام همهٔ مریض هایم را حتماً معاینهٔ جسمی می کنم. مهم ترین دغدغه من در این زمینه نگاه کل گرای زیستی روانی اجتماعی معنوی به همه بیماران است.
دکتر انصاری: دغدغه های آموزشیتان در حال حاضر چیست؟
به یاد دارم زمانی که به منزل استاد داویدیان رفتم همسرش به من گفت آقای دکتر مسیحی است و در آیین مسیحیت رقصیدن هیچ عیبی ندارد اما او در مراسم های ما هیچوقت نمی رقصد چون همیشه می گوید که ممکن است من الگویی برای جوان های دیگر شوم. دغدغهٔ من در آموزش نیز اینچنین است و همیشه سعی میکنم جامعهٔ روانپزشکی و روانتنی مسائل مهم را به خوبی رعایت کنند و به فرهنگ و مذهب بیمار احترام بگذارند هرچند که موردقبول خودشان نباشد و درعی نحال باید بدانیم که فرهنگ و اعتقادات در تشخیص و درمان بیمار مؤثر است. اغلب گفته ام که بیمار مانیک مذهبی هیچوقت به رقصیدن روی نمیآورد و ممکن است حتی بیشازحد متواضع شود چون تواضع در بحث ارزشی جنبهٔ مهمی دارد. به هرحال بحث های فرهنگی و محیطی بسیار مهم است که لازم است مورد توجه همه فراگیران این رشته قرار گیرد انتظار دارم که درحد میسر بتوانیم الگوی رفتاری نسبتا مطلوبی برای نسل آینده درحرفه خود باشیم.
دکتر انصاری: حالا که بحث دغدغه های آموزشی و رفتاری فلوشیپ های روانتنی شد بهتر است به ارتباط استاد و شاگردی هم اشاره کنیم. ویژگیهای خاص شما باعث می شود دانشجویان حتی زمانی که تحت آموزش نیستند ارتباطشان را با شما حفظ کنند. چه راهکارهایی را جهت ارتباط بهینهٔ استادان با دانشجوها پیشنهاد می کنید؟
پزشکی و به صورت خاص روانپزشکی تئوری نیست و شما در کنار خواندن کتاب باید حتماً تجربهٔ عملی هم داشته باشید و نقش الگو در آن بسیار مهم است. مدل الگویی و رفتار الگویی در آموزش، در شکل گیری و تکامل آدمها، در انتخاب آیندهٔ شغلی و در تقویت مهارت بالینی افراد نقش زیادی دارد. پزشکانی که با استاد دکتر قریب بودند هنوز رفتار استاد خود را به یاد دارند اما به نظر من علم جدید این رابطه را تضعیف کرده است و احساسم این است که نظام آموزش باید این رابطه را پررنگتر کند. به نظرم باید اساتیدی که نقش الگویی خوبی دارند را پررنگ کنیم، برای مثال ما جزو معدود بخش هایی هستیم که عکس اساتید رشتهٔ مان مثل آقای دکتر طریقتی، دکتر میرسپاسی و دکتر داویدیان ودکتر رضاعی... را در بخش داریم.
دکتر انصاری: شما رئیس انجمن علمی پزشکی روانتنی ایران هستید. در مورد شکل گیری انجمن و فعالیت های آن توضیح بدهید.
زمانی که در سال ۱۳۸۹ این فلوشیپ راه اندازی شد، به دنبال راه اندازی انجمن علمی روانتنی نیز رفتیم و بعد از تلاش های بسیار و بیان ضرورت تشکیل این انجمن موافقت اولیه گرفته شد و در سال ۱۳۹۵ این انجمن ضمن موافقت وزارت بهداشت به ثبت هم رسید ودر حال حاضر چندین بار مجمع عمومی ونیز یک بار فوق العاده برگزار نموده وهیات مدیره فعالی هم دارد. همچنین چندین سال تلاش کردیم تا توانستیم مرکز تحقیقات پزشکی روانتنی را نیز در دانشگاه علوم پزشکی تهران راه اندازی کنیم.
دکتر انصاری: علاوه بر به کارگیری مسائل به روز و تجربیاتتان در مسائل درمانی، شما از تجربیات دینی به خصوص آیه های قرآنی برای آموزش دستیاران و فلوشیپ ها و حتی ویزیت بیماران استفاده می کنید. این اعتقاد از کجا شکل گرفته است؟
من در محیطی مذهبی رشد کردم و مادرم هم ملای قرآن بود اما احساس من این بود که اگر بخواهیم جنبه های فرهنگی و دینی این رشته را ببینیم باید یک سری اصول را رعایت کنیم و آن را می توانیم از کتاب وحی استخراج کنیم. برای مثال من در مورد مدیریت استرس و خشم توانسته ام آیه های قرآنی آن را استخراج کنم و فکر می کنم اینها برای مردم ما می تواند مؤثر باشد. گاهی با یک اشاره ای از یک آیه از کلام وحی تاثیری عمیق بر جان ودل بیماران می گذارد که ممکن است از جلسات طولانی ومستمر روان درمانی تاثیر بیشتری داشته باشد وحیف است که روانپزشک از این فرصت برای بیماران با شرایط مناسب و انگیزه دار مذهبی بهره نبرد.
دکتر انصاری: شما حدود سی سال برای راه اندازی و احیای بخش روانتنی بیمارستان امام تلاش کرده اید. هر صبح که وارد بخش می شوید چه احساسی دارید؟
من خدا را شکر می کنم چون نقش کوچکی در ساخت این واحد داشته ام که به نظرم اساسی (platform) برای همکاری وتعامل بین رشته ای در همه تخصص ها به منظور اعمال دید همه جانبه به بیمار شده است. خداوند هم می فرماید اگر شما شاکر خدا باشید نه تنها نعمت هایتان زیاد می شود بلکه وجود خودتان هم توسعه می یابد و اگر ناسپاسی کنید عذاب شدیدی درراه خواهد بود. بنابراین مجددا برخود فرض می دانم که از همه مسئولین همکاران دستیاران پرستاران بیماران و همه و همه کسانی که مارا درتحقق این خدمات یاری داده اند خالصانه و خاضعانه تشکر نمایم. فرصت را غنیمت شمرده از همکار بسیار ارجمندمان سرکار خانم دکتر سحر انصاری نیز که مشوق و پپیگیر انجام این مصاحبه بوده اند ونیز همکاران کوشا و صدیق روابط عمومی دانشگاه نیز عمیقا سپاسگزاری و قدردانی می نمایم. نمی دانم مجموعهٔ این فعالیت ها چقدر موردقبول خداوند و همکاران و جامعهٔ روانپزشکی است. بدیهی است که ایزد منان و تاریخ باید در این مورد قضاوت کنند.
ارسال به دوستان