دکتر ترابی: تحلیل درست، در گرو شناخت درست است آگاهی و شناخت، موجب هوشیاری و ایجاد وفاداری در مخاطب می شود
در سی و هفتمین جلسه خوشنامی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سازمان وجودی انسان و ویژگی های موجود در آن به عنوان محوری برای شکل گیری سازمان اصلی مطرح شد که شناخت ابعاد مختلف آن می تواند توسعه و تحول در سازمان در پی داشته باشد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر ماشاءاله ترابی، به تشریح مثلث سازمان وجودی انسان و ارتباط آن با شکل گیری سازمان اصلی پرداخت و گفت: تشریح این ابعاد در ایجاد تصویر جذاب بسیار موثر است زیرا بصورت معمول خرد و عقلانیت به مرزهای ادراکی و سازمانی محدود میشود. از نظر ادراکی، توجه افراد به سوی کمیابترین منبع جلب می شود لذا همه جنبهها نمی تواند به صورت همزمان مدنظر قرار گیرند.
وی افزود: در واقع ظرفیت ذهن محدود است. ذهن هر فرد گنجایش مقدار معینی از اطلاعات را دارد. این ذهن فقط میتواند اطلاعات معینی را پردازش کند و فقط میتواند به چند گزینه بپردازد. با توجه به این واقعیت اگر هم فرد بخواهد با لحاظ کردن کلیه هزینههای مربوط به یک موضوع عقلایی رفتار کند به دلیل محدودیتهای ادراکی قادر به انجام خواسته خود نخواهد بود. بر این اساس تحلیل درست مباحث، موجب استفاده بهینه از اطلاعات می شود و تحلیل غلط موجب می شود از راه اصلی دور شویم. فرد می تواند با صدق نیت اما با تحلیل غلط، یک سیستم را نابود و فرد را از زندگی دور کند. تحلیل درست، در گرو شناخت درست از موضوعات رخ می دهد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، بر ضرورت شناخت تاکید کرد و آن را بخشی از سازمان روان خواند و گفت: در سازمان روان باید شناخت، رفتار و انگیزه را به خوبی در ابعاد مختلف آن در خودمان و در سازمان بشناسیم و تقویت کنیم چرا که در غیر این صورت، ابعاد دیگر هم نمی تواند در مسیر درست قرار بگیرد. این مسئله همچون چرخه ای می ماند که هر کدام از ابعادآن باید به حجم قابل قبول برسند. باید بدانیم که سازمان بدن و روح در چرخه ای قرار دارد که اگر در مسیر مناسب خود قرار نگیرد استعداد های آن شکوفا نمی شود.
دکتر ترابی، با اشاره به علاقمندی برخی افراد به تغییر چهره و تشابه با شخصیت های فضایی و یا فیلم ها اظهار داشت: این مسئله وقتی اتفاق می افتد که فرد با فلسفه وجودی خود آشنا نباشد و نداند که برای چه به دنیا آمده است و موجودیت خود را نشناسد به عبارت دیگر سازمان روانی او برهم خورده است.
وی سازمان روان را واسط میان سازمان بدن و روح خواند و افزود: روانشناسی برند، پیش از جسم و روح برند است که اگر درست شناسایی نشود عواقب متعددی را ایجاد می کند. وقتی فرد با روان خود ناآشنا و بی توجه باشد، رفتارش دچار اختلال می شود چرا که شناخت او با مشکل مواجه شده است. در این حالت، به جای آن که انگیزه های او پیش برنده باشد، تبدیل به انگیزه های نابود کننده می شود.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، با بیان اینکه افراد می توانند در هر جهت و سمتی انگیزه داشته باشند، تصریح کرد: شما می توانید انگیزه های بلند و خیر و یا شر و بد داشته باشید. این مسئله در سازمان روان اتفاق می افتد از این رو وقتی شناخت و رفتار در رابطه با محیط بیرون در ارتباطی منسجم قرار می گیرد، آن زمان نیکو کاری متبلور می شود.
وی افزود: برای اینکه بخش شناخت بتواند در مسیر تعالی خود قرار بگیرد، باید حتما ایمان وجود داشته باشد. در سازمان نیز همین گونه است. مادامی که در مورد وفاداری و ایجاد شور و شعف در مخاطب صحبت می کنیم، در واقع از ایمان و عشق صحبت می کنیم. به عبارت دیگر افراد به شناختی از سازمان خود می رسند که با همه وجود آن را قبول دارند و می خواهند آن را پیش رفت دهند.
دکتر ترابی، با بیان اینکه اگر بخش شناخت، رفتار و انگیزش را خوب تحلیل نکنیم و به آن نپردازیم قطعا مورد غفلت واقع می شود، یادآور شد: باید با این حوزه ها بسیار جدی و عمیق برخورد کنیم چرا که در بخش شناخت، بحث توانایی های ذاتی و اکتسابی را داریم که ژنتیک فرد است. به عبارت دیگر هر فردی که پا به عرصه حیات می گذارد، خداوند او را منحصر به فرد خلق کرده است اما افکار و باورهایش می تواند از او فردی مزاحم، خنثی و یا منطقی و سفید بسازد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، نقش تولید فکر را مهم ارزیابی کرد و افزود: شکی نیست خداوند در توانایی های ذاتی، بهترین ویژگی ها را به افراد اعطا کرده است اما اگر افکارش در مسیر مناسب قرار نگیرد، قاعدتا از فردی با پتانسیل های فوق العاده بالا، فردی خنثی یا مزاحم ایجاد می شود که هیچ سازندگی ندارد. پس نقش فکر و تولید فکر فوق العاده مهم است.
وی مبنای جلسات برندینگ را در راستای تولید فکر خواند و گفت: وقتی افراد شروع به گفتن می کنند، فرآیند تولید فکر در آنها ایجاد می شود خصوصا در موضوعات جدید که در مورد آن شناخت وجود ندارد. در واقع این مسئله به منزله ماشه یا trigger خواهد بود که افراد را به فکر وادار می کند. پس در جلسات باید خروجی ذهنی داشته باشید و بعد از جلسات این خروجی ها تقویت شود.
دکتر ترابی، تفکر در مورد ایده ها و موضوعات جدید را موجب تولید افکار جدید دانست و تاکید کرد: باید در مورد موضوعاتی که مطرح می شود به خودتان زمان دهید تا تولیدی در ذهنتان شکل بگیرد. البته در افکار مزاحم این موضوع بیشتر است. یعنی ممکن است از فردی ناراحت باشید و صبح روز بعد ناراحتی شما چند برابر شده باشد چرا که ذهن شما به آن توجه کرده است. در واقع افکار می تواند از شما موجودی خنثی، مزاحم و یا فردی خلاق بسازد (همانی که برای آن افریده شده اید).
مدیر روابط عمومی دانشگاه، از سلامت به عنوان اوج خلاقیت یاد کرد و افزود: وجود انسان در همه لحظات زندگی نماد خلاقیت است چرا که در هر لحظه حرکتی با سرعت نور در بدن در جریان است. افکار ما قطعا در افکار سازمان و این که سازمان خود را در چه هویتی قرار دهد و در چه لایه و سطحی پیش روی کند و چگونه با موضوعات برخورد کند، تاثیر گذار است. تولید فکر از اهم واجبات در برند آفرینی است چون تولید فکری که سازنده باشد باعث خوش نامی می شود اما تولید فکر خنثی یا مزاحم خوش نامی ایجاد نمی کند.
وی بر ضرورت ارتقا فرهنگ سازمانی تاکید کرد و گفت: اولین باور فرهنگی که باید بر آن تمرکز کنیم، تحمل ابهام است. بر این اساس نباید سریع به موضوعات واکنش نشان دهیم و باید به ذهنمان فرصت دهیم. البته در جایی که به ارزش های مبین خدشه وارد می شود، باید به سرعت واکنش نشان دهیم اما در موضوعات قابل بحثی که دارای ابعاد مختلفی هستند، باید قطعا فکر کنیم.
دکتر ترابی، نظریه را مبنای تولید فکر عنوان کرد و گفت: باید مسیر پویایی فرهنگی و یا زیر ساخت های آن را فراهم کنیم چرا که وقتی در مورد افکار صحبت می کنیم در واقع از نظریه پردازی و نظریه صحبت می کنیم. وقتی نظر تقویت، تکرار و تایید شود، تبدیل به باور می شود. حال ممکن است نظر در مسیری مارپیچ قرار بگیرد و مدام اصلاح و کامل تر شود؛ بر این اساس باور نیز تکمیل تر می شود لذا نیازمند ارزش های فرهنگی هستیم.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، برگزاری جشنواره ها را برای فرهنگ سازی و معرفی الگوهای درست دانست و تاکید کرد: برگزاری جشنواره در راستای معرفی و ساخت باورهای فرهنگی است. فردی که توانسته کار با ارزشی ارائه دهد، مورد تشویق و توجه سازمان قرار می گیرد. در آمریکا سالی 12 هزار نمایشگاه برگزار می شود. امریکا کشوری است که به مسائل اقتصادی اهمیت می دهد و اگر این مسئله بازدهی نداشته باشد قطعا آن را کنسل می کند اما قطعا در این نمایشگاه ها بر روی باورها کار می کنند.
وی به تغییر رویکرد در روابط عمومی ها اشاره کرد و یادآور شد: وظیفه اصلی روابط عمومی، برند آفرینی است. در گذشته برند ها قصد داشتند در مخاطب احساس نیاز ایجاد کنند اما اکنون قصد ایجاد وفاداری دارند. از این رو به مولفه های متفاوتی نیاز دارند و با یک مولفه نمی توانند آن را ایجاد کنند. در این شرایط باید هوشیاری را تقویت کنیم تا افراد با آگاهی و نه کورکورانه شرایط را قبول و به سمت بهبود آن حرکت کنند.
دکتر ترابی، در پایان سادگی در تحلیل را موجب خلاقیت و حل مشکلات پیچیده خواند و گفت: اگر سادگی در تحلیل نداشته باشیم، باورمان نیز باور کاملی نیست چرا که نمی توانیم از آن دفاع کنیم. اغلب دانشمندان هنگامی موفق به حل موضوعات می شوند که آن را ساده کنند و به موضوعات و قطعات ریز تری تبدیل کنند از این رو تلاش کنیم تا تحلیل مناسبی از موضوعات پیچیده داشته باشیم.
لازم به ذکر است، سی و هفتمین جلسه خوشنامی دانشگاه علوم پزشکی تهران، شنبه 25 بهمن 99 در سالن شورای طبقه هشتم ستاد مرکزی دانشگاه برگزار شد. این جلسات با هدف تبیین و نهادینه سازی مفهوم برندینگ هر سه شنبه در روابط عمومی دانشگاه برگزار می شود.
نظر دهید