خاطرات دکتر محمد علی محققی از نقش پر شکوه دانشکده پزشکی و دانشگاه تهران در انقلاب اسلامی
دکتر محمدعلی محققی عضو هیئت علمی دانشگاه و دانشجوی پزشکی سال 54 در مصاحبه با دفتر امورایثارگران به بیان خاطراتی از روزهای شکوهمند انقلاب اسلامی پرداخت.
بسمالله الرحمن الرحیم
نقش پرشکوه دانشکده پزشکی و دانشگاه تهران در انقلاب اسلامی
خاطراتی از سال 1357
توسط: محمدعلی محققی- دانشجوی دانشکده پزشکی تهران ورودی 1354
سال 1357 مقطع تاریخساز و سرنوشتساز ملت بزرگ ایران و قله افتخار مبارزات و مجاهدات آزادیخواهان و استقلال طلبانه و عزتمند یک ملت قهرمان است. همه اقشار مردم غیور و متدین ایران اسلامی، یکپارچه در قیام شرافتمندانه و دلیرانه و شکوهمند ملت شرکت داشتند. دانشگاه و دانشگاهیان رسالت مضاعفی در قبال نهضت خونین ملت بزرگ و سلحشور ایران اسلامی بر عهده داشتند و الحق از این آزمون بزرگ تاریخی سربلند و سفر از بیرون آمدند. دانشگاه در سال 1357 به کانون فعال و قلب تپندهی مبارزه علیه رژیم ستمشاهی تبدیل شد. نهضت دانشجویی با پیوند عینی و ملموس با نهضت مردمی، تبدیل به جنبشی اجتماعی با آرمانهایی الهی و عظیم گردید. فرزندان دانشگاهی ملت، اعم از اساتید و دانشجویان و کارکنان، علاوه بر رسالت مبارزه با رژیم فاسد ، وظیفه آگاه نمودن آحاد جامعه و همیاری با اقشار آسیبدیده و دفاع و درمان مصدومین و مجروحین حوادث انقلاب و بسیاری مسئولیتهای مستقیم و غیرمستقیم دیگر را بر عهده داشتند. تحلیل حاضر مروری است بر خاطرات انقلابی و بعضی از وقایع و جریانات دانشگاه ، کانون فیاض و جوشان فعالیتهای دانشگاهیان کشور، در سال پرتلاطم و پرحادثه 1357 .
دانشگاه در بهار 1357
قبل از سال 1357، به دلیل شدت اختناق و دیکتاتوری رژیم و تسلط ساواک، اجتماعات مردمی یا در مساجد و تکایا برگزار میشد و یا در دانشگاهها. در نیمه دوم سال 1356 تدریجاً این تسلط جهنمی شکسته و اقشار مختلف مردم دامنه اعتراضات خود را به خیابانها کشاندند. در سال 1357 عمده جوشش انقلابی مردم در مساجد و خیابانها و سایر اماکن عمومی بود. تلاشهای انقلابی در دانشگاه محور اصلی آن محوطه پردیس اصلی دانشگاه و دانشکدههای تابعه بود. بعدازآن گستره وسیعی از حوادث و جریانات در خوابگاه مرکزی کوی امیرآباد شمالی دانشگاه تهران جریان داشت. گروه سومی از اقدامات انقلابی دانشجویان و دانشگاهیان در قالب فعالیتهای فرهنگی در مساجد یا تکایا و فوقبرنامه، نظیر کوهنوردی یا سنگ وردی، و امثال آن و خارج از اماکن دانشگاهی صورت میگرفت. و گروه چهارم این فعالیتها در بیمارستانهای تابعه دانشگاه شکل گرفت که بسیار استثنائی و شنیدنی و قابلتأمل است.
حمله گارد رژیم ستمشاهی به کوی امیرآباد
خوابگاه امیرآباد بارها مورد هجوم گارد و یا شهربانی وقت قرارگرفته بود. ازآنجاکه طیف وسیعی از فعالیتهای دانشجوئی، بهصورت شبانهروزی در خوابگاه دانشجویان جریان داشت، و مأموران ساواک رژیم نیز بر این نوع فعالیتها تسلطی نداشتند، گارد رژیم منحوس شاهنشاهی درصدد برآمد تا به بهانهای قبل از 15 خرداد خوابگاه را به تعطیلی بکشاند. ساختمانهای خواهران در ضلع شمالی کوی قرار داشت. یکی از شبها، به بهانه استفاده اجباری دختران دانشجو از رستوران پسران، حملهای به ساختمان دختران انجامشده که بهمحض انتشار اخبار آن کل خوابگاه یکپارچه به اعتراض پرداخت و درگیریهای شدیدی اتفاق افتاد. اینجانب آن شب در خوابگاه امیرآباد میهماندوست و برادر عزیزمان دکتر محمدحسن کاسب و دوست دیگرمان آقای علی ارشد بودم. به علت وسعت تهاجم، عدهای در همان حمله اول مجروح شدند. در آن زمان دوره استاژری را در بیمارستان دکتر شریعتی میگذراندیم. این بیمارستان نزدیکترین اورژانس به خوابگاه امیرآباد است. همراه بعضی دوستان همدورهای برای کمک به مجروحین به بیمارستان شریعتی رفتیم. درگیریها در طول شب ادامه یافت و نیروهای مهاجم با گاز اشکآور و باطوم و تهدید به تیراندازی، ضمن متفرق نمودن اجتماعات، بسیاری را دستگیر نمودند. شعار استقلال، آزادی جمهوری اسلامی در آن شب سر داده شد و بعداً بهسرعت شعار غالب مردم تظاهرکننده در سراسر کشور شد. بامداد روز بعد خوابگاه بهطور کامل تعطیل و به اشغال گارد و ساواک و نیروهای شهربانی درآمد. بسیاری از دانشجویان مصدوم شدند و جمعی به بیمارستان شریعتی منتقل شدند. دانشجویان و دستیاران و اساتید وقت بیمارستان شریعتی با بسیج و آمادهباش تمامعیار به کمک شتافتند و مصدومین را درمان نمودند. حوالی ساعت 10 صبح روز بعد اکیپی از ساواک با مأموران شهربانی و گارد به بیمارستان آمده و با تهدید و ارعاب قصد دستگیری و بازداشت دانشجویان را داشتند. مسئولین بیمارستان دکتر شریعتی ضمن مذاکره مانع از ورود آنها به بخشها شدند. تدریجاً جمع دیگری به آنها اضافه شد و دانشجویان با کمک پرستاران مبادرت به تهیه لباس مبدل برای مصدومین دانشجو نمودند تا آنها را با وسایل نقلیه کارکنان بیمارستان یا مردم به بیمارستانهای سینا و امام خمینی (هزار تختخوابی وقت) منتقل نمایند. بعد از چند ساعت تلاش مذبوحانه، ساواک و شهربانی موفق به دستگیری هیچکدام از دانشجویان نشد. در آن زمان در ضلع جنوبی بیمارستان یک درب خروجی به سمت خیابان هیئت وجود داشت. با برنامهای هماهنگ دانشجویان مضروب بستری در بیمارستان بعد از انتقال به زیرزمین از راه خروجی فوق، از این تهدید خطرناک نجات یافتند. بعدها متوجه شدیم که یکی از ساختمانهای خیابان هیئت شعبه ساواک بوده و مأموران مستقر در آن بیمارستان شریعتی را تحت نظر داشتند.
ازآنجاکه فصل امتحانات نزدیک و جمع کثیری از دانشجویان بیخانمان شده بودند، مسئولین وقت بیمارستان امام خمینی، سالنی را برای دانشجویان پزشکی آماده نمودند، این سالن در مجاورت ضلع شرقی بیمارستان قرار داشت و برای نگهداری کودکان در زمانهای ملاقات و نیز استراحت نگهبانان استفاده میشد. مردم بزرگوار تهران جمعی از دانشجویان را در خانههای خود پذیرائی نمودند، از مساجد، تکایای تهران، حوزههای علمیه نیز برای اسکان موقت دانشجویان استفاده شد.
اجتماع دانشگاهیان در سالن اجتماعات بیمارستان سینا در محکومیت حمله گارد به خوابگاه امیرآباد و ضرب و شتم دانشجویان
ازآنجاکه اجتماعات داخل دانشگاه بشدت سرکوب میشد، دانشجویان پزشکی با همراهی مسئولین وقت بیمارستانهای تابعه دانشگاه، فعالیتهای دانشجوئی را به بیمارستانها منتقل نمودند. یکی از مهمترین این اقدامات، در تالار آموزشی بیمارستان سینا اتفاق افتاد. در اجتماع دانشجویان در محل اسکان موقت در بیمارستان امام خمینی، این برنامه طراحی و متنی نیز بهعنوان بیانیه دانشگاهیان تنظیم شد. مسئولیت قرائت این بیانیه از طرف دانشجویان، به عهده حقیر گذاشته شد. مطلع آن این آیه شریفه کلامالله مجید بود:
"وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون"
اطلاعرسانی این تجمع اعتراضآمیز با اطلاعیههای دستنویس دانشجویان و تکثیر با دستگاه استنسیل بیمارستان که برای کپی جزوات درسی دانشجویان استفاده میشد صورت گرفت. این اجتماع باشکوه دانشگاهیان دو روز بعد از حمله به کوی دانشگاه برگزار شد. اساتید و دانشجویان بیمارستان سینا با روپوش سفید پزشکی شرکت نمودند، اساتید عظام در ردیفهای اول و بسیاری دانشجویان نیز با ازدحام و در حال ایستاده شرکت نمودند. ابتدا یکی از اساتید بیمارستان سینا، احتمالاً استاد عالیقدر جناب آقای دکتر حسابی، سخنرانی فرمود، یکی دو نفر از اساتید و نمایندگان دانشجویان نیز سخنرانی نمودند. این بخش از جلسه که با شعارهای و شور انقلابی اساتید و دانشجویان همراه بود، حدود یک ساعت طول کشید. بیانیه دانشگاهیان را اینجانب قرائت نمودم و با اعلام تأیید و ابراز احساسات شدید حاضرین همراه شد. اواخر قرائت بیانیه از درب شمالی سالن که به داخل بخش میزراه بیمارستان باز میشد، یکی از فرماندهان نظامی درحالیکه اسلحه کلت به کمربسته بود، بدون مقدمه و بازور و ارعاب وارد سالن شد و شروع به توهین و اعتراض و تهدید نمود. یک جیپ فرماندهی و چند سرباز مسلح در حیاط بیمارستان مستقرشده بودند.
سربازان وارد سالن نشدند ولی از ورود و خروج به بیمارستان جلوگیری نمودند. در دقایقی سکوت و جو سنگینی بر سالن حاکم شد. یکی از اساتید پیشکسوت ضمن اعتراض به وی توضیح داد که اینجا محل کلاس درس و مکان اجتماع قانونی دانشگاهیان است و ورود بدون اجازه، آنها با اسلحه به آن ممنوع است. بعد از یک سری جدال لفظی و تهدیدات مکرر این فرمانده نظامی سالن را ترک و باتدبیر و دعوت به آرامش یکی از بزرگان اساتید، احتمالاً دکتر حسابی، اجتماع با آرامش خاتمه و شرکتکنندگان متفرق شدند. بیانیه این اجتماع در سطح وسیعی منتشر شد.
بزرگداشت سالگرد قیام مردمی 15 خرداد در سال 1357
در آستانه سالگرد قیام پانزده خرداد، حضرت آیتالله امام خمینی "ره" نطقی ایراد کردند و درباره سیاست اعطای آزادیهای فردی و اجتماعی که از سوی دولت ایران اعلامشده بود فرمودند: « این چه وضعی است که در ایران است؟ این چه آزادی است که عطا فرمودند؟ مگر آزادی عطا شدنی است؟ خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه آزادی را عطا کردیم جرم است. آزادی مال مردم است، قانون آزادی داده، خدا به مردم آزادی داده، اسلام آزادی داده. عطا کردیم چه غلطی است؟ به تو چه که عطا کنی، تو اصلاً چهکاره هستی این آقای دروازه تمدن بزرگ، خود تهران را ملاحظه کرده است؟ اینطوری که آقایان نوشتهاند چهلوچند منطقه است که این مناطق را زاغهنشینها و چادرنشینها هستند... ملت ایران جنایات 15 خرداد را فراموش نخواهد کرد ... تکلیف الهی است که باید باهم باشید. اگر بنا شد صحبت کنند، همه صحبت کنند... اگر بنا شد ساکت باشند، همه ساکت باشند.... دست واحد باشید.»
از چند روز قبل اعلامیههایی در مشهد و چند شهر دیگر پخش شد که در آن از مردم خواستهشده بود روز دوشنبه پانزدهم خرداد در خانههای خود متحصن شوند و تا ساعت 5 بعدازظهر، تدارک آذوقه ببینند تا مجبور به خروج از خانه نشوند. در این اطلاعیه آمده بود «سکوت باشکوه سراسر مملکت، گویاترین زبان ملت و کوبندهترین مشت بر دهان استبداد خواهد بود. بهانه از دست دشمن گرفته و مجال برای خرابکاری و میدان برای آدمکشی به او ندهیم.»
با انتشار اعلامیههای مختلفی که مخفیانه میان مردم پخش میشد، بازاریان، کارمندان و دانشجویان نیز اعلام کردند که روز دوشنبه به محل کار و درس خود نخواهند رفت. دولت طی بخشنامه شدیداللحنی به کارمندان اخطار کرد چنانچه روز دوشنبه در محل کار خود حضور نیابند، اخراج خواهند شد. جمشید آموزگار، نخستوزیر وقت نیز گفت: مردم اتفاقاً باید در این روز بیشتر به خیابان بیایند. باید مغازهها باز باشند تا نشان بدهند که یک عده معدود گمراهی نمیتوانند پیشرفت یك مملکت را متوقف سازند.» این اعتصاب، اگرچه فراگیر نشد، اما بسیاری از شهرهای کشور را بهصورت نیمه تعطیل درآورد دانشجویان نیز در بعضی از دانشگاهها دست به اعتصاب زدند و کلاسها را تعطیل کردند. در دانشگاه تهران نیز کلاسها تعطیل شد. در هند و آمریکا نیز دانشجویان ایرانی علیه دولت تظاهرات کردند (تاريخچهی انقلاب اسلامی - فهرست رويدادهای سال 1357. (http://www.roshd.ir)
تأکید و عنایت خاص امام راحل به دانشجویان
امام خمینی "ره" در طی دوران قبل از انقلاب اسلامی مجموعاً 128 پیام برای دانشجویان داخل و خارج از کشور صادر فرمودند. بیش از 80 درصد این پیامها در سال 1356 ـ 1357 ارسالشده است. در این پیامها امام خمینی"ره"، دانشگاه را پایه اصلی تحوّلات و ترقی کشور و تأثیرگذار در مسائل سیاسی جامعه و روند مبارزه دانستهاند. ازاینرو توجه ویژهای به قشر دانشجو داشتهاند تا از وجود دانشجویان آگاه و فعال برای پیروزی نهضت اسلامی و پیشبرد و ترقی کشور استفاده شود. یکی از فعالیتهای که دانشگاهیان نقش عمدهای در آن داشتند، انتشار بیانیهها و سخنرانیهای امام راحل "ره" بود. روشهای مرسوم پیادهسازی متن سخنرانی از نوارهای کاست، تایپ و تکثیر با استفاده از ابزار رایج آن زمان و تکثیر نوارهای کاست بود. بعضاً جلساتی تشکیل و متن سخنرانی پخش میشد.
بیست و هشتم خردادماه 1357، مصادف بود با اولین سالگرد وفات مرموز دکتر علی شریعتی بود. در آن زمان نوشتهها و سخنرانیهای دکتر شریعتی بازتاب وسیعی در دانشگاهها و محافل دانشجوئی داشت. در شعارهای تظاهرات دانشجوئی و بعداً مردمی، لقب معلم انقلاب به دکتر شریعتی داده شد. به این مناسبت برنامه هائی در اغلب دانشکدههای دانشگاه برگزار شد. در این روز دانشگاه مورد محاصره نیروهای گارد قرار داشت و ورود و خروج و اجتماعات بشدت کنترل میشد.
دانشگاه، دانشکده پزشکی و بیمارستانهای دانشگاهی در تابستان 1357
اوایل تیر 1357 در دانشگاه حال و هوای امتحانات پایانترم همهچیز را تحت تأثیر قرار داده بود. مسئولین گروههای آموزشی تلاش داشتند امتحانات را قبل از موعد برگزار کنند. اوضاع در دانشکده پزشکی متفاوت بود. دانشجویان ورودی سالهای 1354 تا 56 دانشگاه تهران دوره علوم پایه پزشکی را بجای 3 سال طی 2 سال میگذراندند و برای آنها 3 ترم تحصیلی در هرسال تعریفشده بود. بر این اساس علوم پایه پزشکی دانشکده پزشکی درترم سوم تا نیمه مرداد ادامه مییافت و ترم بعد هم از 15 شهریور شروع میشد. درواقع دانشکده پزشکی فقط یک ماه در تابستان تعطیل بود. با این برنامهریزی متفاوت، دانشکده پزشکی تنها دانشکدهای بود که برنامههای آن در تابستان 1357 ادامه داشت و کلاسها و آزمایشگاهها برگزار میشد. دانشجویان بالینی نیز تا پایان تیرماه برنامه داشتند. این شرایط تحصیلی از طرفی و جوّ شدید اختناق در فضای عمومی سایر دانشکدهها، بهویژه دانشکده فنی دانشگاه از طرف دیگر، دانشکده پزشکی و بیمارستانها را در کانون توجهات همه دانشگاهیان قرار داده بود. بسیاری از فعالیتهای که در دانشگاه امکان بر گزاریش وجود نداشت، بهراحتی در بیمارستانهای دانشگاهی برگزار میشد. مراجعات گسترده و روزمره مردم به بیمارستانها، و استفاده از فضای آنها برای تبلیغات و اطلاعرسانی حوادث انقلاب، شرایط بینظیری برای ادامه نقشآفرینی و ادای رسالت دانشگاهیان نسبت به انقلاب فراهم ساخته بود. با درایت و حضور بهنگام دانشجویان از این موقعیت بینظیر نهایت استفاده به عمل آمد و برگهای زرینی در تاریخ انقلاب به ثبت رسید.
17 شهریور 1357- بیمارستانهای دانشگاه تهران
مجروحین قتلعام 17 شهریور عمدتاً توسط مردم و به بیمارستانهای اطراف میدان ژاله (که بعد از فاجعه میدان شهدا نامگذاری شد) منتقل شدند. محافل بیمارستانی مجروحین آن روز را حدود 4000 نفر برآورد نمودهاند. خط اول انتقال به 3 بیمارستان نزدیک به محل حادثه بود. در مرحله بعد انتقال بین بیمارستانی انجام میشد. بعدازظهر آن روز در بیمارستان شریعتی هم جمعی از مجروحین پذیرفته و چند نفر هم مورد عمل جراحی قرار گرفتند. بیمارستان سینا به علت نزدیکی به محل حوادث، مجروحین بیشتری را پذیرفته بود . در بیمارستان امام خمینی هم جمع زیادی مجروح منتقلشده بود. سایر بیمارستانها مانند رازی و امیراعلم و حتی بیمارستانهای اطفال محل انتقال مجروحین بودند. با فرارسیدن شب و خیمه شوم و سیاه حکومتنظامی سکوت مرگباری بر سراسر شهر سایه افکنده بود. خانواده هائی که عزیزانشان برنگشته بودند در شرایط دلخراشی آن شب را به صبح رساندند. از طرفی در جو ارعاب حکومتنظامی نمیتوانستند از خانهها خارج شوند و از طرفی هیچ مرجعی پاسخگو نبود. تنها پناه مردم ستمدیده در آن شب غمانگیز، بیمارستانهای بودند که خیل مجروحین را پذیرفته و سرگرم مداوای آنها بودند. تلفنهای بیمارستان تا صبح مرتباً به خانواده هائی که سراغ عزیزانشان را میگرفتند پاسخگو بود. در اولین شبهای حکومتنظامی تردد آمبولانسها نیز ممکن نبود. حکومتنظامی، دو سههفتهای مرکز کشور را در سکوت و التهاب قرارداد. تأثیر این کشتار وحشیانه مردم بیدفاع بر روند نهضت اسلامی مردم بسیار عمیق بود. کینه عمومی از حکومت شاهنشاهی بسیار عمیقتر شد. تمام کشور قریب یک هفته در اعتصاب عمومی بسر میبرد. در تهران اجتماعات بیش از 2 نفر ممنوع بود و مورد تیراندازی قرار میگرفت. حتی مساجد نیز مورد تهدید و تحت کنترل قرار داشت در این فضای خوفناک، بیمارستانهای دانشگاه تنها پناه مردم بودند. اولین بارقههای اعتراض به این جنایت در بیمارستانها شروع شد. دانشجویان با برپائی نمایشگاههای کوچک افشاگرانه عکس و پوستر و کتابفروشیهای محدود در فضاهای ملاقات بیمارستانی، در این زمان نقشآفرینی کردند. در بیمارستان شریعتی یک نمایشگاه و فروشگاه محدود در کریدور ورودی و راهرو بخش اداری برقرارشده بود. استقبال مردم بسیار عجیب و تشویقکننده بود. بسیاری از پوسترها و عکسها را افرادی از مردم عادی تقدیم میکردند و بهتدریج یک نمایشگاه افشاگرانه مردمی شکل گرفت. حکومتنظامی تا واپسین ساعات عمر رژیم ملعون شاهنشاهی ادامه داشت و بهفرمان امام خمینی راحل، بنیانگذار کبیر انقلاب این بت هم روز 21 بهمنماه شکسته شد.
بازگشائی دانشکده پزشکی-18 شهریور 1357
همانطور که گفته شد به علت تغییر در سیستم دانشکده پزشکی و 3 ترمه شدن، سال تحصیلی 1358-1357 در دانشکده پزشکی دو هفته زودتر آغاز میشد. روز 18 شهریور از بیمارستان شریعتی به دانشکده پزشکی رفتم. در مسیر کامیونهای حامل سربازان رژیم منحوس جابجا مستقر بود. تراکم حضور نظامیان اطراف دانشگاه محسوس بود. همه دربهای اصلی دانشگاه بسته و تردد تنها از درب شمالی خیابان پور سینا انجام میشد. در بین فعالان آن زمان دانشجوئی بر سر تشکیل یا تعطیلی کلاسها اختلافنظر وجود داشت. فضای غالب آن روزهای دانشکده با دانشجویان مسلمان و فعالان انقلابی آن روزها همراه بود. این دانشجویان معتقد به برگزاری کلاسها بودند تا پایگاه دانشگاه برای حضور و فعالیت دانشگاهیان در آن شرایط مخوف بعد از کشتار مردم در میدان شهدا، از دست نرود. بههرحال در شرایط غمانگیزیترم تحصیلی اول دانشکده پزشکی برای ورودیهای سالهای 56 و 57 شروع شد. علیرغم کنترل شدید در داخل دانشکده اجتماعات دانشجوئی و فعالیتهای دانشگاهی ادامه داشت. در سایر دانشکدهها، سال تحصیلی از 15 مهرماه شروع شد.
قیام دانش آموزان تهران و حادثه 13 آبان 1357
با شروع رسمی سال تحصیلی در دانشگاه، تسلط اختناق آمیز رژیم بر دانشگاه درهمشکسته شد. این مکان مقدس به محفل انسی برای اجتماعات پرشور مردمی تبدیل شد. هرروز بر وسعت حضور مردمی در دانشگاه افزوده میشد. دانش آموزان و نوجوانان حضورشان در این اجتماعات قرین شور و اشتیاق و التهاب و جوشش و فریاد و اعتراض بود. صبح روز 13 آبان در یک حرکت پرخروش انقلابی دانش آموزان مدارس تهران با تعطیلی مدارس در دستهها منظم به سمت دانشگاه تهران حرکت نمودند تا هماهنگ و همدوش سایر اقشار ملت فریاد رسای اعتراض خود را بگوش جهانیان برسانند. نوجوانان خداجوی و باصفای ملت بزرگ ایران بانظم و شکوهی استثنائی وارد دانشگاه میشدند. زمین چمن دانشگاه محل این اجتماع بینظیر تاریخی دانش آموزان آن مقطع از تاریخ ملت ایران بود. گارد ستمشاهی که در مقابل این جمعیت باادب و باانضباط و پرشور احساس حقارت مینمود، با شلیک گلولههای گاز اشکآور در حوالی ساعت 11 صبح تلاش مذبوحانهای را برای درهم شکستن این اجتماع اعجاببرانگیز و یکپارچه هیجان و فریاد ، آغاز نمود. این حرکت فریاد دانش آموزان را رساتر نمود. غریو اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه انداخته بود. در این هنگامه فریاد و نیایش، تيراندازي بهسوی مظلومترین ابنای بیدفاع ملت آغاز شد و جوانان و نوجوانان بيگناه، يکي پس از ديگري، در خون خود غلتيدند. در اين روز، 56 تن شهيد و صدها نفر مجروح شدند. حضرت امام در پيامي به همين مناسبت فرمودند: «... عزيزان من صبور باشيد، که پيروزي نهايي نزديک است و خدا با صابران است ... ايران امروز جايگاه آزادگان است... من از اين راه دور، چشم اميد به شما دوختهام ... صداي آزاديخواهي و استقلالطلبی شمارا به گوش جهانيان ميرسانم». به خاطر گراميداشت ياد و خاطره شهيدان دانشآموز، اين روز در تاريخ انقلاب اسلامي به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
عمده مجروحین قیام دانش آموزان تهران به بیمارستانهای امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند. بهمحض دریافت خبر تیراندازی در دانشگاه بیمارستانها به حالت آمادهباش درآمدند تا به رسالت خود به نحو احسن عمل نمایند. غروب روز 13 آبان با دو سه نفر دانشجوی دیگر از سمت دانشکده پزشکی بهطرف خیابان 16 آذر میآمدیم، چند نظامی با اخطار و فرمان ایست ما را متوقف نمودند. از درب ورودی خیابان 16 آذر بهطرف خیابان انقلاب در اشغال کامل سربازان قرار داشت و به هیچکس اجازه تردد نمیدادند. و بهاینترتیب دانشگاه یکبار دیگر به تعطیلی کشانده شد. با جمعی از دوستان دانشجو مانند تجربه 17 شهریور مصمم شدیم تا کانون اجتماعات دانشجوئی و مردمی را به بیمارستانهای دانشگاهی منتقل کنیم.
تنظیم مجموعه نمایشی سیر انقلاب در بیمارستان شریعتی
با اعلام حکومتنظامی، در 17 شهریور 1357، شب امکان خروج از بیمارستان وجود نداشت و جو ارعاب ستمشاهی سراسر شهر را فراگرفته بود. در فرصت حاصله در طبقه پنجم بیمارستان، در اتاق اساتید در مجاور کتابخانه مستقر و همراه دو نفر از دانشجویان ( به نظرم دکتر میر مصطفی سادات و دکتر عباس ربانی) دکلمه/نوشتهای را در رثای شهدای آن روز خونین تنظیم کردیم. شبهای بعد نیز در سکوت بعد از شروع ساعت منع رفت .و آمد در شهر، فراغتی برای تعمیق این متن فراهم میشد. بعدها این دکلمه کامل و با عنوان سیر انقلاب از قیام پانزدهم خرداد 1342 تا قیام 17 شهریور 1357، و در مدت 20 دقیقه تنظیم شد. در حال و هوای آن روزها متن تنظیمی بسیار احساسی و دربرگیرنده مضامین تاریخی، احساسی و تأثربرانگیز بود. این متن را با دستگاه ضبطصوت اجرا کردیم. در آن ایام دانشجویان بالینی در کوریدور ورودی بیمارستان شریعتی یک نمایشگاه خیلی محدود عکس و پوستر و کتابفروشی دانشجوئی راه انداخته و آثار پرمخاطب مردمی آن روز را با تخفیف به بازدیدکنندگان و ملاقاتکنندگان ارائه میدادند.
این پاتوق محل مراجعه بعضی فعالان انقلابی هم بود. یک روز جوانی مراجعه و اظهار داشت که از صحنه اصلی 17 شهریور چهار عکس استثنائی از بالای بام یکی از ساختمانهای میدان ژاله تهیهکرده و از ما خواست که به او در انتشار این عکسها کمک کنیم. ما یک نسخه از عکسها را امانت گرفتیم و در یک استودیوی عکاسی که برای اساتید اسلاید تهیه میکرد، تبدیل به اسلاید نمودیم. بهراستی تصاویری بسیار تکاندهنده و دلخراش بودند. رگبار اصلی کشتار 17 شهریور حدود 30 ثانیه طول کشیده بود. این عکسها از بالای پشتبام مشرفبه میدان و در فواصل 10 ثانیه، 20 ثانیه و 30 ثانیه از شروع آتشباری تهیهشده بود. در آخرین تصویر انبوه شهدا و مجروحین در وسط میدان در خون غوطهور بودند. مجموعه اسلایدهایی که برای دکلمه سیر انقلاب آماده نموده بودیم، با این اسلایدها کامل میشد. از تلفیق پخش صوتی و نمایش همزمان تصویری با ابزار بسیار سادهای که در دسترس داشتیم یک مجموعه بینظیر متناسب با شرایط آن روزها فراهم شد. هر اسلاید یک دقیقه بر پرده باقی میماند و به مدت یک دقیقه دکلمه متناسبی همزمان پخش میشد. این مجموعه را ابتدا برای کارکنان بیمارستان و گروههای دانشجوئی نمایش دادیم و با بازخوردهایی که میگرفتیم اشکالاتش برطرف شد و موجبات نمایش آن در اجتماعات بزرگتر فراهم گردید.
بیمارستان شریعتی- اول محرم 1357
امام خمینی "ره" به مناسبت فرارسیدن محرم اعلامیهای حماسی صادر و مردم را به گسترش تظاهرات و اعتصابها در این ماه دعوت فرمودند. امام در این پیام حماسی محرم را ماه پیروزی خون بر شمشیر خواندند. انتشار اعلامیه و حال و هوای محرم، شور حسینی را در دلهای غمزده مردم پاکنهاد و مصیبت کشیده برافروخت. در مناطق مرکزی و جنوبی شهر مردم عزادار بیاعتنا به ظلم شبانه طاغوت با پوشیدن کفن و شعارهای حسینی تظاهرات کردند و بر سیاهی و تباهی هجوم بردند. اوج درگیریها حوالی میدان سرچشمه تهران بود. میلیونها نفر از مردم نیز بر فراز بامهای شهر غریو بت شکنانه و ستم سوز اللهاکبر سر میدادند. بعد از 17 شهریور در آن شب و آن روز بزرگترین کشتار مردم در خیابانهای تهران صورت پذیرفت. این بار آمبولانسها مجروحین را سریعتر منتقل میکردند. در بیمارستان شریعتی هم تعدادی مجروح منتقلشده بود. روز اول محرم طبق روال روزهای دیگر جلسه گزارش صبح گاهی برگزار شد. مرحوم دکتر باستان حق که دستیار ارشد بخش داخلی بیمارستان بود گزارشی از حوادث شب قبل ارائه فرمود. آن بزرگوار در این گزارش چند بار بلند گریه کرد و همه حضار گریستند. دکتر فطره جی و دکتر میر مجلسی از اساتید عظام، همسخنانی بیان فرمودند.
این جلسه گزارش علمی مطرح نشد و اساتید و دانشجویان تصمیم گرفتند با همه توان به امداد مردم بشتابند. قرار شد آمبولانسهای بیمارستان بهطور متناوب با حضور داوطلبانه دستیاران و دانشجویان به سطح شهر اعزام و مجروحین را منتقل نمایند. اساتید هم برنامه کشیک مقیم تنظیم و اجرا نمودند.یادم هست که بعدازظهر نوبت به مرحوم دکتر باستان حق رسید که بهاتفاق دکتر حسن رادمهر و اینجانب با پوشیدن روپوش سفید با یک آمبولانس بنز بیمارستان عازم سطح شهر شدیم. تقریباً همه محلههای شهر ناآرام بود و بعضی مناطق نیز تیراندازی میشد. مردم ما را به محلهای درگیری راه نمائی میکردند. حوالی 4 بعدازظهر روز اول محرم 57 به خیابان هاشمی در غرب تهران رسیده بودیم. صدای تیراندازی از فاصله بسیار نزدیک بگوش میرسید. بعد از قطع تیراندازی مردم ما را به جلوی یک مغازه که کرکره آن پائین بود هدایت نمودند. وقتی کرکره بالا کشیده شد، متوجه شدیم یکی از مجروحین را در آنجا پنهان نموده و کمکهای اولیه را انجام میدادند. مصدوم که مردی حدود 45 ساله بود، از ناحیه قاعده گردن در طرف راست مورد اصابت گلوله قرارگرفته و حالش بسیار وخیم بود. در آمبولانس با وسایلی که داشتیم عملیات احیاء را شروع و بعد از چند دقیقه به بیمارستان رسیدیم. بیمار در شوک عمیقی قرار داشت و مستقیم به اتاق عمل منتقل شد. در اتاق عمل گروه خونی O منفی آماده بود و بلافاصله تزریق شد. دکتر حکمی که از اساتید برجسته جراح قفسه صدری و از مسئولین وقت بیمارستان بودند، مجروح را عمل کردند. شریان و ورید تحت ترقوهای راست آسیبدیده بود و کنترل اولیه از داخل قفسه صدری انجام شد. با یاری خداوند این عمل با موفقیت انجام شد. صبح روز بعد این برادر مجروح را که در هوشیاری کامل بود در بخش جراحی ملاقات کردیم. روند امدادرسانی بیمارستانها با تمام توانی که در اختیار داشتند تا روز 22 بهمن و بعد آن ادامه یافت.
تاسوعا و عاشورای حسینی (ع) 1357- بیمارستان هزار تختخوابی امام خمینی
تابوی حکومت پوشالی نظامی بهسرعت شکسته میشد و مردم بار دیگر خیابانها را از حضور پرشور و انقلابی خود پر ساختند. هیئتهای عزاداری طبق روال سنتی و پرشورتر از همیشه، به عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اصحاب باوفای ایشان میپرداختند. مردم و هیئتهای عزاداران حسینی تصمیم گرفتند که تاسوعای حسینی را به قیام یکپارچه علیه ظلم ستمشاهی تبدیل نمایند. اینیک اراده عمومی بود که به رهبری امام خمینی کبیر با دعوت به وحدت کلمه و بیانیه آیتالله طالقانی شکل گرفت. گروههای مردم مانند سیل جوشان از سراسر شهر به حرکت درآمدند. یکی از مبادی حرکت مردمی بیمارستان امام خمینی "ره" بود. حضور گسترده مردم در ماههای حساس گذشته، این مکان را به کانونی آشنا برای مردم و یکی از پایگاههای مردمی انقلاب تبدیل ساخته بود. اجتماع پرشور از صبح زود آغاز شد، حوالی ساعت 8 بامداد حیاط اصلی بیمارستان از درب ورودی خیابان بلوار (کشاورز) مملو از جمعیت بود. حرکت از بیمارستان برای حدود ساعت 8.30 تنظیمشده بود. بیرقهای عزاداری و تابلوهای مزین به شعارهای انقلابی شکوه خاصی به مراسم داده بود. شاید این بیمارستان در طول تاریخ خود هرگز چنین جمعیتی (و اجتماع باشکوهتر روز عاشورا) را به خود ندیده باشد. جمعیت از بیمارستان سرازیر و به سمت میدان توحید حرکت نمود ازدحام به حدی بود که فاصله زمانی تا رسیدن به خیابان توحید حدود یک ساعت طول کشید. موج میلیونی عزاداران حسینی در خیابانها به هم میپیوستند و مسیر به سمت میدان آزادی ادامه مییافت.
تاسوعای حسینی (ع) 1357- دانشگاه تهران
جریان بزرگ و حرکت اصلی مردم در روز تاسوعا به سمت خیابان شاهرضا (انقلاب) و پیچ شمیران ـ محل خانۀ آیت اللّه طالقانى بود. هرلحظه تعداد جمعیت بهطور چشمگیرى افزایش مییافت. ساعت 9 صبح، گروه عظیم اجتماعکنندگان در دستهها منظم بهطرف میدان فردوسى به راه افتادند. در پیشاپیش این گروه بزرگ، یک مینیبوس مجهّز به بلندگو حرکت میکرد. از پشت بلندگو، شعارهایى که از قبل آمادهشده بود براى شرکتکنندگان در راهپیمایى قرائت میشد و طنین صداى جمعیت در فضاى شهر میپیچید: اللّه اکبر... خمینی رهبر..... لااللّه الااللّه ... حدود ساعت 10 صبح جمعیت امواج خروشان بههمپیوسته مردمی به بیش از 9 کیلومتر رسیده بود. در دل این جمعیت جوشان صحنههای زیبایی خلق میشد. یکی از این صحنهها در جلوی درب اصلی دانشگاه تهران بود. دانشگاه تهران به نماد مبارزه مردمی علیه رژیم طاغوت تبدیلشده بود و در تظاهرات و حرکتهای سرنوشتساز بهعنوان مبدأ یا مقصد یا کانون فعالیت انتخاب میشد. عکس بسیار جذاب زیر یادآور این نقش در آن مناسبت بزرگ است.
سخنرانی آیتالله یحیی نوری در جمع راهپیمایان روز تاسوعا مقابل دانشگاه تهران در سال 1357/ منبع: سال سی
برگزاری تجمع بزرگ مردمی در بیمارستان شریعتی توسط دانشجویان
با تعطیلی دانشگاه پس از قیام دانش آموزان در 13 آبان، بار دیگر بیمارستانهای دانشگاه عرصه حضور و فعالیت انقلابی دانشجویان و مردم شد. دانشجویان، دستیاران و اساتید بیمارستان شریعتی و فعالان دانشگاه تصمیم گرفتند یک تجمع بزرگ مردمی، در اعتراض به کشتار 13 آبان و تعطیلی دانشگاهها برگزار نمایند. ابتدا تصور میرفت این تجمع در آمفیتئاتر قابل برگزاری است و همهچیز به راین اساس مهیا شد. تا حدی که ذهن یاری میکند، این تظاهرات هفته اول دیماه 57 ترتیب داده شد. با ورود جمعیت انبوه مردم درهمان دقایق اولیه سالن مملو از جمعیت شد. حتی سخنرانان، اساتید و فعالان سیاسی امکان ورود به سالن را نداشتند. با ابتکار عمل مسئولین تأسیسات و سمعی بصری بیمارستان، ضلع جنوبی بیمارستان برای این مراسم از قبل آمادهشده بود. بعد از نیم ساعت تأخیر اعلام شد که مراسم در حیات بیمارستان برگزار میشود. با حداقل امکاناتی که وجود داشت و مردم فهیم انقلابی نیز درک میفرمودند، یکی از باشکوهترین تظاهرات پس از کشتار 13 آبان در بیمارستان شریعتی برگزار شد. بعدازاین مراسم بیمارستان محل اجتماع روزانه مردم و دانشجویان بود. باانضباط و رعایت عمومی، هرگز اختلالی درروند درمانی بیماران پیش نیامد. نیروهای حکومتنظامی بیمارستان را در محاصره قرار داده بودند، اما هیچگاه وارد بیمارستان نشدند. بعضی از سربازان با مردم همکاری میکردند و شرایط را برای ورود و خروج ایشان بهطور نامحسوس فراهم میساختند. یادم آمد به یکی از حواشی این تجمع اشارهای داشته باشم:
ازآنجاکه اعتصاب کارکنان صنعت نفت به دستور رهبر نستوه انقلاب امام خمینی راحل، شریان اقتصادی رژیم فاسد را مسدود ساخته بود، رژیم با تهدید و قطع حقوق این کارکنان، عرصه معیشت را بر ایشان تنگ ساخته بود. امام دستور داده بودند که ملت از کارکنان شریف صنعت نفت حمایت نمایند. به همین دلیل صندوقی با عنوان حمایت از کارکنان اعتصابی صنعت نفت آمادهشده بود و دکتر حسینی قارچی بهعنوان مسئول این صندوق در جلوی درب ورودی آمفیتئاتر بیمارستان شریعتی انتخابشده بود. حدود نیم ساعتی از اجتماع مردم نگذشته بود که این برادر عزیز سراسیمه بهطرف اینجانب آمد و با لهجه شیرین آذری گفت ملا! به فریادم برس(وی در عالم دوستی در دوره دانشجوئی مرا به این عنوان خطاب میکرد!). وقتی پرسیدم چه اتفاقی افتاده گفت صندوق مملو از پول شده و دیگر جا ندارد و سرریز شده و امکان محافظت ندارد! در این شرایط سه نفر از دوستان، مرحوم دکتر باستان حق، دکتر ربانی و دکتر سادات، بهاتفاق دکتر حسینی قانچی صندوق را به یکی از اتاقهای بیمارستان برده و وجوه مردمی را که در آن زمان بالغبر بیش از سیصدهزارتومان میشد شمرده و صورتجلسه کردند و با یک وسیله نقلیه به منزل آیتالله طالقانی منتقل و به ایشان تحویل دادند. یاد همه بزرگواران به خیر.
برگزاری تجمع بزرگ مردمی در بیمارستان هزار تختخوابی و تغییر نام بیمارستان به امام خمینی در آن مراسم:
دو سه روز بعد از اجتماع پرشکوه بیمارستان شریعتی، مراسم مشابهی در بیمارستان هزار تختخوابی ترتیب داده و برگزار شد. اطلاعرسانی مراسم کاملاً مردمی و تشکیل اجتماع خودجوش و هدایت و برنامهریزی توسط دانشجویان و اساتید و با همکاری مسئولین وقت بیمارستان و کارکنان شریف و انقلابی آن اعم از اساتید، دانشجویان و دستیاران و پرستاران و کارکنان صورت میپذیرفت. برای صیانت از بیماران و رفاه ایشان برقراری نظم توسط جمعی از دانشجویان به عهده گرفته میشد و با انتخاب افراد داوطلب حلقهای انسانی اطراف ساختمانهای اصلی بیمارستان تشکیل میشد. حوالی ظهر و در خاتمه اجتماع و برای قرائت بیانیه از شرکتکنندگان دعوت شد تا با حفظ آرامش در محل سلفسرویس بیمارستان و محوطه باز جلوی آن حضور یابند. تا حد گنجایش جمع کثیری حضور پیدا کردند. حضور اساتید بیمارستان، سایر اساتید دانشگاه، جمعی از چهرههای سیاسی شاخص، در بین مردم محسوس بود. در این مراسم علیاصغر حاج سید جوادی از کانون وکلا بیانیه پایانی را قرائت کرد. دریکی از بندها پیشنهاد شد نام این مجتمع بیمارستانی دانشگاه، بهپاس خدمات تاریخساز رهبر کبیر انقلاب به مجتمع بیمارستانی امام خمینی تغییر یابد. قبلاً رژیم غاصب نام منحوس پهلوی را تحمیل نموده بود ولی مردم این مجتمع را به نام بیمارستان هزار تختخوابی مینامیدند.
نمایش اسلایدهای سیر انقلاب در بیمارستانهای شریعتی و امیراعلم و دانشکده فنی
اولین بار بعد از تعطیلی دانشگاه در 13 آبان و انتقال کامل فضای فعالیت دانشجوئی به بیمارستانها و بعد از تجمع بیمارستان شریعتی در آمفیتئاتر این بیمارستان، مجموعه سیر انقلاب برای مردم نمایش داده شد. روز بعد از تجمع اولین نمایش برای جمعیتی که صبح زود در بیمارستان اجتماع کرده بودند، در محل آمفیتئاتر اجرا شد. 20 دقیقه زمان اجرا بود و 10 دقیقه هم برای جابجا شدن مردم در نظر گرفتهشده بود. ما انتظار اینهمه شور و احساسات را نداشتیم. روز اول 10 نوبت نمایش تکرار شد و با نزدیک شدن ساعات منع تردد حکومتنظامی بیمارستان خلوت شد. روزهای بعد برای تماشای این مجموعه حیاط بیمارستان و خیابانهای اطراف مملو از مردم مشتاق و انقلابی میشد. بعد از یک هفته یک روز صبح بیمارستان توسط نیروهای نظامی محاصره و برای متفرق شدن مردم اخطار شد. مسئولین بیمارستان و دانشجویان برای صیانت از مردم و رفاه بیماران تصمیم به تعطیلی این مراسم نمودند. علیرغم تعطیل شدن تقاضاهای فراوانی به ما میرسید و براین اساس با مذاکره با مسئولین بیمارستان امیراعلم تصمیم گرفتیم بعدازاین یک وقفه دوسهروزه نمایش سیر انقلاب را در آمفیتئاتر بیمارستان امیراعلم ادامه دهیم. بازتاب مردمی نمایش این اسلایدها بسیار گسترده بود. از طرف مردم لقب فیلم هفده شهریور به آن دادهشده بود. خبر نمایش فیلم هفده شهریور در بیمارستان امیراعلم در بهشتزهرا منتشرشده بود. روز اول ازدحام عجیبی در بیمارستان و خیابانهای اطراف ایجادشده بود. انتظامات بیمارستان را دانشجویان پزشکی به عهده گرفته بودند و مردم نهایت همکاری را داشتند. به علت محدودیت سالن آمفیتئاتر بیمارستان امیراعلم، و ازدحام مردم بعدازظهر روز اول لولههای شوفاژ شکسته شد که تأسیسات بیمارستان بلافاصله آنها ترمیم کردند. در روزهای بعد مراجعه مردم به حدی بود که تمام خیابانهای اطراف از فاصله دور مملو از مردمی بود که مشتاق تماشای این مجموعه بودند. بعد از 5 یا 6 روز مأموران حکومتنظامی بیمارستان را محاصره و با اخطار و تهدید جمعیت را از اطراف بیمارستان پراکنده ساختند. در اوایل شب آخرین گروه مردم از بیمارستان خارج شدند و دانشجویان برگزارکننده مراسم با پوشیدن روپوش پزشکی در پاویون دانشجوئی مستقر شدند تا امکان شناسایی آنها در صورت حمله مأمورین به بیمارستان فراهم نباشد.
بعد از پیروزی انقلاب یکی از افسران گارد مستقر در خیابان سعدی به انتظامات بیمارستان مراجعه و ضمن معرفی خود به دانشجویان برگزارکننده مراسم بیمارستان امیراعلم پیغام داده بود که وی افراد تحت امرش دستور داشتهاند به بیمارستان حمله کنند، اما برای همراهی با مردم از این دستور سرپیچی کرده بودند. آثار همراهی نیروهای ارتش با مردم در ادامه روند انقلاب کاملاً محسوس بود. در فاصله یکهفتهای بعد از تعطیلی مراسم بیمارستان امیراعلم، این مجموعه در مساجد، تکایا و اماکن دیگر به نمایش گذاشته میشد. یکبار نیز در اجتماع بیش از 2000 نفر از کارکنان اعتصابی راهآهن تهران مجموعه سیر انقلاب نمایش داده شد و جمعی نیز در آن مراسم سخنرانی کردند.
تشییعجنازه استاد شهید نجات الهی در ششم دیماه 1357 از محل بیمارستان امام خمینی بهطرف میدان انقلاب
استاد نجات اللهی از اساتیدی بود که با سلسله سلاطین هرگز سر سازش نداشت. او از فرزانگانی بود که با تخصص و تعهد به میدان مبارزه آمده بود تا علیه آنچه غیر خدایی است مبارزه کند. مراسم تشییع پیکر این استاد شهید یکی از خونینترین صحنههای انقلاب بود.
شهید کامران نجات الهی، استاد دانشگاه پلی تکنیک تهران، روز 5 دیماه 1357، در جریان تحصن اساتید دانشگاههای کشور در ساختمان وزارت علوم در خیابان ویلا، در حال سخنرانی برای متحصنین، مورد اصابت گلولههای کینه مزدوران ستمشاهی قرار گرفت و قبل از انتقال به بیمارستان هزار تختخوابی (امام خمینی) به شرف شهادت درراه اعتلای انقلاب و میهن اسلامی نائل شد. مراسم تشییعجنازه این استاد شهید و چهره فرهیخته مظلوم دانشگاهی روز ششم دیماه از محل بیمارستان هزار تختخوابی سابق ( امام خمینی) انجام شد. اجتماع باشکوه مردمی در بیمارستان و سخنرانی چند چهره دانشگاهی و روحانی در مقدمه انجام و سپس با حضور پرشور و شعارهای کوبنده مردم مراسم تشییعجنازه به سمت میدان انقلاب از طریق بلوار کشاورز انجام شد. در پیشاپیش تشییعکنندگان حضور آیتالله طالقانی (ره) و سایر چهرههای شاخص روحانی و دانشگاهی مشاهده میشد. تا قبل از رسیدن به میدان انقلاب اوضاع عادی بود. وقتی جنازه بر دوش مردم تشییعکننده به میدان انقلاب رسید، عدهای تصمیم گرفتند به سمت دانشگاه تهران ادامه مسیر دهند. مأموران حکومتنظامی در اطراف میدان سنگر گرفته بودند و سمت خیابان شاهرضا (انقلاب) را مسدود نموده و مسیر به سمت جنوب را باز گذاشته بودند. اینجانب در آن لحظات در قسمت جلوی جمعیت قرار داشتم، بدون مقدمه و اخطار ناگهان تیراندازی به سمت جمعیت انبوه در حال حرکت شروع شد. عبور گلولهها را احساس میکردیم، خوشبختانه اکثر جمعیت هنوز وارد میدان نشده بودند. جمعی از مردم که در صفوف مقدم در معرض مستقیم آتش قرار داشتند، به سمت حاشیههای میدان دویده و سینهخیز دنبال پناهگاهی میگشتند. در جلوی بانک سپه در ضلع شمالی میدان جدول کنار خیابان ارتفاع کوچکی ایجاد کرده بود که بهاتفاق جمعی در پشت آن پناه گرفتیم، صدای فریاد جمعیت به اوج رسیده و با نفیر گلولههای ستمگران پلید و جنایتکار رژیم طاغوت درهمآمیخته بود. تجربه انقلابی مردم از کشتار هفده شهریور موجب شد تا خسارات جانی کمتری وارد آید. یک پاساژ در ضلع شمالی میدان با ورودی باریکی وجود داشت که عده کثیری به آنجا پناه آوردند، وقتی به ساختمان طبقه بالای این پاساژ رفتیم، صدای صفیر گلولهها بهسوی مردم بیپناه و مجروحین بیدفاع و شهدای مظلوم را در وسط میدان شاهد بودیم. این درگیری خونین تا پاسی از شب ادامه یافت. جمعی که هرگز تعداد آنها مشخص نشد در آن روز شهید و عده زیادی مجروح شدند. اغلب مجروحین به بیمارستانهای امام خمینی و دکتر شریعتی منتقل شدند. آمادهباش بیمارستانها و تجارب ارزشمند قبلی کادر پزشکی و سرعت انتقال موجب شد اغلب مجروحین بهموقع درمان و جراحی شدند و از تلفات جانی بیشتر پیشگیری شد.
نقش مجتمع بیمارستانی امام خمینی درصحنه آرائی این مراسم غمانگیز و کنترل حادثه تیراندازی به مردم در میدان انقلاب وامداد رسانی و درمان تمامعیار انبوه مصدومان، همواره بر تارک خدمات دانشگاهیان خواهد درخشید.
بازگشائی دانشگاه تهران 23 دیماه 1357
پس از کشتار دانشجویان و دانش آموزان در 13 آبان 1357 و اعتصاب و تعطیلی دانشگاه تهران، این دانشگاه با حضور صدها هزار نفر از مردم، نمایندگان روحانیون، دانشجویان، اهالی مطبوعات و دیگر گروههای سیاسی و مذهبی، در تاریخ 23 دیماه 1357 بازگشایی شد. از این تاریخ تا روز پیروزی انقلاب انبوه مردم همهروزه دانشگاه را با حضور شاداب خود، در خط مقدم انقلاب حفظ کردند. روز دوم بعد از بازگشائی مجدد، به درخواست مکرر مردمی، مجموعه سیر انقلاب در آمفیتئاتر دانشکده فنی، به معرض نمایش گذاشته شد. حدود یک هفته هروز چند نوبت، با حضور پرشور اقشار مختلف مردم این مجموعه نمایش داده شد. با اقبال عمومی از این مجموعه ابتکاری سیر انقلاب، دانشجویان دانشکده پزشکی این مجموعه را تکثیر و برای همه استانها از طریق رابطین و فعالان مردمی فرستادند. این دوران اوج پیوستگی مردم با دانشگاهیان است و پرشورترین صحنههای انقلاب با حضور یکپارچه و بسیار پرشور اقشار متحد مردم انقلابی در تاریخ دانشگاه و تاریخ سیاسی-اجتماعی کشور و تاریخ عبرتآموز انقلاب اسلامی رقم خورد. فرار شاه در روز 26 دیماه نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم ایران است. با خروج شاه خائن، امواج شادی مردم سراسر کشور را فراگرفت. دانشگاه و خیابانهای اطراف نیز یکپارچه در جشن و شور و شعار بود.
تحصن روحانیون در دانشگاه و حضور همزمان گسترده مردم
روز هشتم بهمنماه سال 1357 چهل تن از روحانیون سرشناس از مبارزین و مدرسین حوزههای علمیه در اعتراض به ممانعت دولت بختیار از بازگشت امام خمینی به وطن در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند که بر طبق اسناد این تحصن برشدت مبارزات افزود و بختیار را مجبور کرد تا بستن فرودگاهها را پایان بدهد. مسجد دانشگاه در نقطه مرکزی دانشگاه تهران قرار دارد و انتخاب هوشمندانه این مکان مقدس برای تحصن، در حساسترین مقطع از تاریخ انقلاب، دانشگاه را به آتشفشان قهر و خشم ملت ایران تبدیل نمود. در ذیل این تحصن، مراسم معنوی نماز جماعت، دعا و توسل، سخنرانی، افشاگری و بحث و تحلیل سیاسی ادامه داشت. حضرات آيات سيد محمد حسيني بهشتي، مرتضي مطهري، عطاءالله اشرفي اصفهاني، سيد محمود طالقاني، محمدجواد باهنر، سيد علي خامنه اي، اکبر هاشمي رفسنجاني، محمد امامي کاشاني، محمد يزدي، علي مشکيني، محمد صدوقي جمعی از چهرههای شاخص این تحصن بودند. این تحصن تاریخساز با استقبال و میهماننوازی دانشگاهیان، همراهی یکپارچه و حمایت شدید مردم، حوزههای علمیه، محافل سیاسی وقت همراه شد.
سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای در جریان تحصن روحانیون در دانشگاه تهران-بهمن 1357
12 بهمن ورود امام راحل به میهن اسلامی- حال و هوای دانشگاه
بعد از فرار مذبوحانه شاه خائن، امام خمینی با تصمیم قاطع اعلام فرمودند که بهزودی به میهن مراجعت خواهند فرمود. پس از تعطیلی فرودگاهها و اقدامات مذبوحانه دولت بختیار، امام خمینی در مصاحبهای چنین فرمودند: ".... من از ایرانیانی که با من همراهی کردهاند متشکرم. من میخواستم فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها میبرند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همهی فرودگاههای ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاهها، بلافاصله به ایران خواهم رفت به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد. باری اینها باید بدانند که وقت آنکه قلدری بکنند گذشت. من ملت ایران را به ادامهی نهضت دعوت میکنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند. من از همهی ملت ایران تشکر میکنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم. خداوند همهی شمارا توفیق بدهد، ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است، به ایل خودش خیانت میکند. آن ایلی که پشتوانهی ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای درآورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش خیانت میکند. باید ایل بختیاری بداند که این اشخاص را که به آنها خیانت میکنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند و به آنها کمک نکنند. باید همهی ایران بدانند که توطئهای در کار است. از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین برمیدارند و ما انشاء الله این قدم را هم میشکنیم و پیش شما میآییم و آنها را بهجای خودشان خواهیم نشاند."
با قطعی شدن ورود امام در روز دوازدهم بهمنماه 1357، تحصن روحانیون پایان یافت و سیل جمعیت از دانشگاه متوجه خیابانهای مسیر حرکت آن رهبر عالیقدر متوجه شد. با حرکت خودجوش مردمی و تدارک کمیته استقبال مردمی، خیابانها که از درگیریهای قبل آسیبدیده بودند، آبوجارو شده و مسیر حرکت ایشان در طول چند کیلومتر با شاخههای گل مفروش شده بود. همهچیز برای بزرگترین استقبال تاریخ فراهمشده بود. درب اصلی دانشگاه، محل استقرار جمع کثیری از دانشگاهیان بود تا نسبت به رهبر نستوه و کبیر خود ادای احترام نمایند.
با ورود امام به فرودگاه و اعلام این خبر از رسانه ملی توسط کارکنان اعتصابی صداوسیما، موجی از شور و خوشحالی سراسر کشور را فراگرفت. امام بزرگوار بهپاس رشادتها و جانفشانی شهدای مظلوم انقلاب مستقیماً مسیر بهطرف بهشتزهرا، مشهد شهیدان انقلاب را برگزیدند. امام قدس سره اولین سخنرانی خود را در فرودگاه مهرآباد با تشکر از ملت ایران ایراد و در فرازهایی از آن فرمودند:
"... ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا بهواسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیتهای مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسهی علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید ما همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمزی پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم و خداینخواسته شیاطین بین صفوف شما تفرقه نیندازند. من از همه شما تشکر میکنم و از خدای تبارکوتعالی سلامت و عزت همه شمارا طالب و از خدای تبارکوتعالی قطع دست اجانب و ایادی وابسته به آنها را خواهان هستم"
بهاتفاق جمعی از دانشجویان صبح زود عازم دانشگاه شدیم و در مقابل درب اصلی دانشگاه مستقر و با درد است داشتن شاخههای گل، برای زیارت امام لحظهشماری میکردیم. شایع شده بود که حضرت امام خمینی در دانشگاه تهران سخنرانی خواهند فرمود. منطقاً ازدحام جمعیت استقبالکننده در طول مسیر چندین کیلومتری، این امکان را سلب مینمود. عبور موکب حامل امام حوالی ساعت 11 صبح 12 بهمنماه از جلوی درب اصلی دانشگاه، بسیار باشکوه بود. اشک شوق و فریاد خوشامدگوئی مردم درهمآمیخته بود. اینجانب توفیق یافتم تا از چند قدمی سیمای نورانی امام بزرگوار را زیارت نمایم.
عبور موکب امام خمینی در 12 بهمن 1357 از جلوی درب اصلی دانشگاه تهران و استقبال پرشور و باشکوه دانشگاهیان
ورود بالگرد حامل امام راحل به بیمارستان امام خمینی
بعد از عبور موکب امام از جلوی دانشگاه، به بیمارستان امام خمینی برگشتیم. چندساعتی در بیمارستان بودم و بعداً برای پیگیری کاری از بیمارستان خارج شدم و درواقع توفیق زیارت مجدد امام راحل در بیمارستان را از دست دادم. بیمارستان امام خمینی که خدمات فراوانی به مردم شریف ایران اسلامی بهویژه در دوران انقلاب انجام داده بود، محل انتخاب بعدی امام بزرگوار بود. تمام اقدامات رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی حکیمانه و خردمندانه بود. عیادت از مصدومیم انقلاب در بیمارستان، نقطه اوج قدرشناسی یک رهبر از ملت بود. شاهدان نقل میکردند که با فرود بالگرد در بیمارستان، همه انسانهایی که در آن حوالی قرار داشتند به سمت بیمارستان سرازیر شدند. در چند دقیقه بالگرد و محل فرود توسط امواج جمعیت اعم از بیماران که قبل از دیگران خود را رسانده بودند و عیادت کنندگان و کارکنان و مردم مشتاق احاطهشده بود. امکان عبور از میان این موج جمعیت و ورود به بخشها نبود و امام از همانجا به ساحت جانبازان انقلاب ادای احترام فرمودند و با ماشین دکتر مهاجر، از اساتید بیهوشی از بیمارستان خارج شدند.
اوج خدمات بیمارستانهای دانشگاه در دهه مبارکه فجر
با ورود امام و استقبال تاریخی از ایشان فضای رعب و وحشت ستمشاهی به فضای نور و امید و تجلی بارقههای پیروزی شکوهمند ملت بزرگ ایران مبدل شد. ورود امام به بیمارستان امام خمینی برای دانشگاهیان و جامعه پزشکی کشور نقطه عطف بزرگی است که اشتیاق ایشان را به ادامه خدمات مضاعف نمود. همه بیمارستانهای دانشگاه خود را به حداکثر آمادگی برای حوادث پیش روی انقلاب رساندند. درگیریهای متفرقهای در سطح شهر انجام میشد که مجروحین آن به بیمارستانها منتقل میشدند. گشت خیابانی آمبولانسهای بیمارستانی در سطح شهر ادامه داشت. درحالیکه مردم هرلحظه به پيروزی نزديكشان اميدوارتر میشوند، جمعي از تيمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجرای طرحی با حمايت مستقيم آمريكا برای دستگيری امام و كشتن مردم بودند. اعضای شورای انقلاب، آيتالله دكتر بهشتی، آيتالله مطهری و مهندس بازرگان با تماسهای مداوم با فرماندهان ارتش سعی میکردند ارتش را بدون خونريزی، متحد ملت كنند. مردم با گل و اشك و شعار به استقبال ارتشيان میرفتد. بعدازاین ظهر یکی از روزها، احتمالاً هفدهم بهمن 1357 درگیری شدیدی در حوالی میدان انقلاب، اطراف ساختمان ژاندارمری شروع شد. قبلاً نیز روز هشتم بهمن میدان انقلاب و خیابان سی متری روبروی ستاد ژاندارمری محل یکی از درگیریهای خونین دوران انقلاب بود که موجب شهادت بیش از 32 نفر شده بود. در بیمارستان شایع شده بود که کودتا شده. در این درگیریها حتی به آمبولانسها تیراندازی شده بود. انتقال مجروحین این درگیری به بیمارستان بسیار سریع بود. با اعلام مردم در گوشه و کنار شهر، وسایل امدادی مانند باند و گاز و دارو به سمت بیمارستان سرازیر شده بود. انتظامات داخل بیمارستان نیز توسط مردم در دست گرفتهشده بود. جمع زیادی از مجروحین در این حوادث به بیمارستان منتقل شدند.اغلب تحتهای بیمارستان به مجروحین اختصاصیافته بود. وضع مشابهی در سایر بیمارستانهای دانشگاه حکمفرما بود. اوج این خدمات به حوادث روزهای 21 و 22 بهمن بازمیگردد. راديو و تلويزيون نظامي به تصرف مردم درآمد. در آخرين لحظهها گوينده راديو پيامي را که از سوي آیتالله طالقاني رسيده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پيام از کارکنان اعتصابي راديو و تلويزيون خواستهشده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتي نسبتاً طولاني، راديو دوباره آغاز به کارکرد. صداي گوينده از شدت هيجان میلرزید:
«توجه ... اين صداي انقلاب ملت ايران است...»
فرياد شادي از تمام خاک ايران برخاست، آخرين سلسلهي پادشاهي ايران، سرانجام سقوط کرد... خیانتکاران در پیشگاه خداوند به دست توانمند ابنای ملت رشید و مسلمان رسوا شدند و خدمتگزاران در پیشگاه تاریخ سربلند و سرفراز به گواهی ایستادند.... و دانشگاهیان در صف خدمتگزارت برای همیشه در تارک تاریخ ملت بزرگ ایران خواهند درخشید.
22بهمن- شهادت عزت الملوک کاوسی دانشجوی انقلابی، شهیده مظلوم دانشگاه و دانشکده پزشکی
برگ آخر این گزارش را که سند عزت و افتخار دانشگاه خواهد بود، به شهیده مظلومه دانشکده، منظومه ادب و ایمان، دیوان معرفت و خدمت، معیار تلاش و جهاد و محک آزمونهای سخت، شهید عزتالملوک کاووسی ملکی اختصاص میدهد. شهید کاووسی فرشتهای در سیمای انسان و استادی در جامه دانشجو است. وی که ورودی سال 56 دانشکده بود، آنقدر در تلاشها و فعالیتهای انقلابی و اسلامی فعال بود که در دانشکده زبانزد و چهرهای آشنا بود. در 13 آبان 1357، که به علت اعمال فشار رژیم بعثی عراق بر امام راحل، آن بزرگوار عراق را ترک و عازم کویت شده بودند، همزمان با موج اعتراض ملت به رژیمهای مزدور بعثی عراق و شاهنشاهی ایران، شهید کاووسی یک حرکت گسترده دانشجوئی را طراحی و اجرا نمود. بهاتفاق جمعی از دانشجویان کلاس به کلاس در دانشکده حضور مییافتیم و با اجازه استاد، سخنگوی دانشجویان که شهیده عزت الملوک کاووسی بود ، سخنرانی حماسی و احساسی و غرایی انجام و با افشاگری جنایات علیه رهبر انقلاب، درخواست تعطیلی کلاسها و پیوستن به جمع معترضین را مینمود. بهتدریج موج جمعیت معترض دانشجویان پزشکی فراگیر و همه دانشکده را فراگرفت. در آن روز دانشجویان بورسیه ارتش بالباس فرم در دانشکده شرکت نموده بودند و تنها در یک کلاس این اقلیت کوچک از دانشجویان کلاس را ترک نکردند و استاد محترم مربوطه هم، ضمن همدردی و حمایت برای جلوگیری از اعمال فشار بر دانشجویان بورسیه ارتشی، دقایقی کلاس را ادامه داد. این موج اعتراض دانشجوئی به پرچمداری شهید کاووسی به حیاط دانشگاه کشیده و به یک اعتراض عمومی دانشجوئی در دانشگاه تبدیل شد. شهیده مظلومه وقتی بااحساس تمام از امام خمینی رهبر کبیر انقلاب دفاع میکرد، بارها اشک در چشمانش حلقه میزد... این اسطوره ایمان و اخلاص در ایام بعدی با تمام وجود درصحنهها حاضر بود و روزهای حساس 21 و 22 بهمنماه با روپوش سفید پزشکی در آمبولانس بیمارستان به نقاط درگیری سطح شهر اعزام شد و در حال امدادرسانی به مجروحین انقلاب مورد اصابت گلوله ستم ستمگران قرار گرفت .... وقتی در آمبولانس به بیمارستان منتقل میشد، با آخرین رمقهای حیاتش وصیتی تکاندهنده نمود.... اینکه بدن مطهرش را در محل فرود بالگرد امام راحل در 12 بهمنماه در بیمارستان امام خمینی به خاک بسپارند. گویا این جریان به عرض امام رسیده و معظم له نیز به اجرای آن سفارش فرمودهاند....
در هیاهوی این روزهای مجتمع بیمارستانی امام خمینی، مقبره باشکوهی در ضلع شمالی در محل ورودی مرکز تصویربرداری برپا است و شهیده ای مظلومه از تبار شرافت و عزت ، ازملک عشق و شهادت و از ملکوت ایمان و معنویت تا ابدیت تاریخ به شهادت ایستاده است. یادش گرامی و راهش پر رهرو و پیامش جاودان باد.... والسلام-21/11/1394- مجتمع بیمارستانی امام خمینی "ره". مرکز تحقیقات سرطان./ق
دکتر محمدعلی محققی
خبر وعکس: اسماعیلی
نظر دهید