دکتر ترابی: باید ضرورت توسعه مدل های پویای وحدت آفرینی و تیم سازی در برند را احساس و برای آن برنامه ریزی کنیم
در سی و دومین جلسه خوشنامی دانشگاه علوم پزشکی تهران، یکی از مهم ترین اقدامات در برندینگ، اماده سازی سیستم برای پیش تفکر و چرخش راهبردی عنوان شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دکتر ماشاءاله ترابی، در نشستی که سه شنبه 16 دی 1399 برگزار شد، با مرور الگوی فرا نظری پذیرش عواقب انتخاب بد، بر ضرورت پذیرش تغییر تاکید کرد و گفت: پروسه تغییر از مرحله پیش تفکر آغاز می شود و اگر مرحله پیش تفکر به درستی طی نشده باشد، هیچ کاری در فرآیند مناسب خود قرار نمی گیرد.
وی نیاز به پیش تفکر در تمامی امور را ضروری خواند و گفت: مرحله پیش تفکر همچون نقشه ساخت یک بنا است که تصویری از آینده بنا را به ذهن متبادر می سازد. سپس در مرحله تفکر، این تصویر ذهنی باید کامل شود تا بتوانیم در موقعیت اقدام قرار بگیریم.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، به عوامل موثر در آماده سازی پیش تفکر اشاره کرد و گفت: گاهی شرایط را انتخاب می کنیم و گاهی ناگزیر از پذیرش آن هستیم. به عنوان مثال تکنولوژی های جدید به سرعت کسب و کار را تحت تاثیر قرار می دهد و ما باید آمادگی پذیرش هر تغییری را داشته باشیم تا بتوانیم انها را به فرصت تبدیل کنیم.
دکتر ترابی، انتقال از یادگیری منفعل به یادگیری فعال را ازجمله تغییرات مهم در دوره جدید دانشگاه دانست و تصریح کرد: با وجود تغییرات متعددی که در عالم در حال اجراست باید بپذیریم که از یادگیری محدود به زمان و مکان به یادگیری مادام العمر در مکان های متعدد برسیم.
وی افزود: باید به سمت انعطاف پذیری تغییر مسیر دهیم تا بتوانیم تصویر ذهنی جدید از برند ایجاد کنیم.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، با بیان نقل قولی از انیشتین مبنی بر اینکه "زندگی مانند دوچرخه سواری است که برای حفظ تعادل باید حرکت کرد" یادآور شد: ما در عصری زندگی می کنیم که همه چیز با سرعت بالا در حال حرکت است از این رو ایستایی نه تنها تعادل را از بین می برد بلکه مساوی با عقب ماندگی است.
دکتر ترابی، شناخت تغییر و مدیریت آن را مسئله ای ضروری در برند آفرینی دانست و گفت: باید بدانیم که در برندینگ با مسیر نوآوری و تغییر چگونه برخورد کنیم. از این رو سه مدل عمده نوآوری ( نواوری تدریجی، پیوسته و تحولی) در دنیا مطرح است که می توانند زیر ساخت تغییر و نوآوری در دانشگاه محسوب شوند و اگر بخواهیم هر کدام از آنها را با مدل های یادگیری تطبیق دهیم، به ترتیب هم راستا با مدل های یادگیری تک حلقه ای، دو حلقه ای و سه حلقه ای خواهند بود.
وی سپس به تشریح هر کدام از مدل های نوآوری پرداخت و گفت: نوآوری تدریجی نشان دهنده تغییرات خطی در محیط است و واکنش مناسب به این نو آوری، ارتقا و بهبود تدریجی است. در حالی که نوآوری پیوسته، شامل تغییرات فزاینده در محیط، طی زمان است و واکنش مناسب به این نوآوری، اصلاح و بهبود مستمر و پیوسته است. در این روش به مدیریت کیفیت و مهندسی مجدد، فکر می شود.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، افزود: در نوآوری تدریجی، تنها به اصلاح فرآیندهای موجود پرداخته می شود در حالی که در نوآوری پیوسته به فرآیندها به صورت کلی و کلان در راستای نیاز فکر می شود.
دکتر ترابی، تغییر، نوآوری و تطبیق آن با سازمان را جز ذات برند آفرینی دانست و خاطر نشان کرد: آماده سازی شرایط لازم در سیستم برای پیش تفکر و تفکر از مهم ترین اقدامات است و روابط عمومی باید ضرورت تغییر در سازمان را پیش از همه احساس و برای آن برنامه ریزی کند.
وی توجه به منطق و ضرورت تغییر را مهم ارزیابی کرد و یادآور شد: اگر ندانیم در چه جهت و برای چه چیزی تغییر کنیم، تغییر خطی رخ می دهد در حالی که افراد باید با درک درست از شرایط خود را جزئی از جریان تغییر بدانند.
دکتر ترابی، نوآوری تحولی را منشا تغییرات ناگهانی، غیر خطی و عمیق در یک محیط خواند و تشریح کرد: این نوآوری عملکرد را از یک سطح به سطح کاملا متفاوت و بالاتر هدایت می کند به نوعی که در این سطح از نوآوری مستلزم تحول اساسی در محصولات، خدمات، فرآیندها، نظام ها، ساختارها و الگوها هستیم.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، نوآوری تحولی یا بنیادی را نقطه عطف استراتژیک یا چرخش راهبردی عنوان کرد و یادآور شد: برند آفرینی باید بتواند با سوال درست، منشا اتفاقات خوب باشد. از این رو می توان گفت که ما در یک نقطه عطف تاریخی در دانشگاه قرار داریم تا با توجه به تغییرات دنیا به آن در چرخش راهبردی کمک کنیم.
وی موج آفرینی را از دیگر وظایف روابط عمومی دانست و افزود: باید بتوانیم پیوند مناسبی میان موضوعات مهم برای فرد و سازمان برقرار کنیم تا تعادل به حداکثر برسد. اگر هر فرد تنها رضایت خود را مبنا قرار دهد، سازمان نمی تواند به تعادل برسد. اینجاست که گذشت معنا پیدا می کند چرا که گاهی افراد برای حفظ تعادل و حرکت سازمان، از برخی خواسته های خود به نفع سازمان گذشت می کنند.
دکتر ترابی، در ادامه، توجه به افراد، مقولات فیزیکی، فناوری، ساختار و فرهنگ را لازمه تغییر و نوآوری در سطح کلان خواند و گفت: برای اینکه بتوانیم برند آفرینی متناسب با شرایط روز داشته باشیم، باید در همه ابعاد مختلف، شرایط را برای چرخش راهبردی سازمان آماده کنیم. به نحوی که افراد به طور مداوم در حال یادگیری مهارت های جدید باشند و این مهارت افزایی موجب تغییر نگرش، انتظارات و رفتار آنها شود.
وی افزود: فضا و چیدمان نیز باید متناسب با تغییرات عوض شوند. همچنین فناوری نیز بر نحوه تولید محتوی، ابزار و زیر ساخت ها اثر می گذارد و موجب تغییر آنها می شود.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، تغییر در فناوری ها و زیرساخت ها را موجب تحول در روابط اداری، اختیارات و مدیریت ها دانست و گفت: باید هوشمندانه عمل کنیم و با نگاه جامع به مسائل، دید یکپارچه به سازمان داشته باشیم. همچنین باید ارزش ها مطابق با وحدت گرایی رواج یابد و با خلق اهداف مشترک موجب ذهنیت جدیدی از برند شویم. حال با این توضیحات، دلیل بسیاری از رفتارهای سازمانی مشخص می شود که چرا در ساختارها، اختیارات و چیدمان ها تغییر ایجاد می کنیم.
دکتر ترابی، بر ضرورت خروج از مرحله پیش تفکر برای ورود به مرحله تفکر تاکید کرد و اظهار داشت: تغییرات محیطی نظیر جهانی سازی، دولت الکترونیک، توسعه ماموریت سازمان ها و به تبع آن گسترش کیفی و کمی وظایف و فعالیت ها می تواند در پیش تفکر اثر بگذارد. به عنوان مثال شیوع کووید 19، موجب بروز سیستم های الکترونیک و فناوری های جدید در دنیا شد؛ و این سیستم ها ماموریت های جدید در سازمان ایجاد کرد. این در حالی است که قدمت برخی از سازمان ها اجازه روز آمد سازی نمی دهند از این رو ناگزیر از برون سپاری برخی فعالیت های شدند.
وی از این چرخه به عنوان فعال کننده پیش تفکر یاد کرد و گفت: در عصری قرار داریم که تغییر و نوآوری یک درخواست نیست بلکه یک الزام و ضرورت است و اگر سازمان یا نهادی به الزامات توجه نکند به تدریج حذف می شود. به عنوان مثال شرکت نوکیا که بخش عظیمی از بازار دنیا را در اختیار داشت به دلیل عدم هضم تغییرات، حذف شد.
مدیر روابط عمومی دانشگاه، در پایان، بهره وری پایین، کیفیت نامطلوب، ساختار سازمانی نامناسب و طراحی ضعیف وظایف را از جمله علائم داخلی نیاز به تغییر و نوآوری دانست و گفت: از دیگر علایم نیاز به تغییر می توان به کم توجهی به خواسته های محیطی، اهداف نا مشخص، تعارض میان گروه ها، عملکرد گروهی ضعیف، روابط ضعیف با ذینفع، سبک های نامناسب رهبری و روحیه ضعیف اشاره کرد.
وی دانشگاه علوم پزشکی تهران را بالاترین و بهترین دانشگاه منطقه خواند و یادآور شد: باید بدانیم که هدف همه ما از حضور در این دانشگاه، کمک به پیشرفت آن است و باید سعی کنیم با به رسمیت شناختن تفاوت های فردی در جهت نیل به آرمان های دانشگاه از مدل های پویای وحدت آفرینی در برند سازی استفاده و تیم های موفق در دانشگاه را معرفی نماییم و برای این کار مهم نیاز به ترویج موضوعاتی هستیم تا شرایط مناسب برای ایجاد انگیزه برای تغییر ، شکل گیری تصویری از آینده مطلوب مورد نظر ، تمهید نوعی حمایت اساسی از تغییر اثر بخش و مدیریت گذار از وضع موجود به وضع مطلوب فراهم شود.
نظر دهید