گزارش بهمنماه 94 رییس دانشگاه به دانشجویان، کارکنان و هیئت علمی
دکتر جعفریان: یاد بگیریم که مسائلمان را بین خودمان حل کنیم و منافع ملی را جدا از مسائل سیاسی ببینیم
دکتر علی جعفریان، رييس دانشگاه در گزارش ماهیانه خود از خاطره بهمن 57، بازدید از دانشگاه فدرال پلی تکنیک لوزان، بيمارستان ياس، سفر به مشهد و مسئله انتخابات یاد کرده است...
رییس دانشگاه همچون ماههای پیش در پایان بهمنماه 94 در گزارشی مکتوب با دانشجویان و همکاران سخن گفت.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
دانشجویان عزیز و همکاران محترم، سلام
بهمنماه یادآور خاطرهای شیرین برای تمام کسانی است که ورود امام خمینی و روز پیروزی انقلاب را به خاطر دارند. پس از حدود یک سال تظاهرات و درگیری، مردم با خروج محمدرضا شاه پهلوی از کشور و ورود رهبر کبیر انقلاب به فاصله کوتاهی به آنچه میخواستند رسیدند و حکومت شاهنشاهی که سابقه بسیار طولانی در این کشور داشت برچیده شد.
مهمترین و ثابتترین شعار مردم در نگاه من که در سن 11 سالگی شاهد این وقایع بودم «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. این شعار به ظاهر ساده، هنوز هم برای من همان جذابیت و معنا را با خود دارد. استقلال کشور در تصمیمگیری، آزادی مردم در ابرازعقیده و نظام حکومتی جمهوری مبتنی بر اسلام. اکنون حدود 4 دهه آن زمان میگذرد؛ دو روز خاطرهانگیز که صدای تیراندازی ممتد در محله ما که به نوعی در نزدیکی قلب انقلاب در خیابان مجاهدین اسلام امروز و ژاله آن زمان بود در گوش من مثل ساعتی پیش زنده است. درگیری جدی روز 21 بهمن آغاز شد و شب بعد گوینده تلویزیون پیروزی انقلاب را اعلام نمود. ما قبل از انقلاب در منزل تلویزیون نداشتیم به این دلیل که محتوای آن مناسب نبود. زمانی که خبر ورود امام به ایران منتشر شد یکی از بستگان تلویزیون پورتابل کوچکی را به منزل ما آورد و ما خبر شیرین پیروزی انقلاب را در شامگاه 22 بهمن 57 در همان تلویزیون کوچک قرمز رنگ شنیدیم. انقلاب پیروز شد و این برای بزرگترهای آن روز مانند مرحوم پدر من چیزی مثل معجزه بود. چه کسی فکر میکرد شاهی که لقب «قدرقدرت» گرفته بود با آن حال نزار از کشور فرار کند و حکومت شاهنشاهی با آن سابقه طولانی به یک باره فرو ریزد. این درس بزرگ تاریخ که معمولا به سرعت فراموش میشود همان آیه کریمه 34 سوره اعراف است که میفرماید «و لکلّ أمّتٍ أجلٌ فإذا جاء أجلهمْ لا یسْتأْخرون ساعتً و لا یسْتقْدمون برای هر قوم و جمعیتی، زمان و سرآمد معینی است و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر میکنند و نه بر آن پیشی میگیرند.»
به هر حال 37 سال از آن روز میگذرد و گرچه این نزدیک نیمی از یک عمر مورد انتظار در کشور ما است اما برای نهادینه شدن مدل جمهوری زمان بسیار کوتاهی در گذر تاریخ است. ما هنوز برای رسیدن به مفهوم واقعی مردمسالاری دینی که ترجمانی از جمهوری اسلامی است، راه درازی در پیش داریم.
این مقدمه طولانی میتواند طلیعه خوبی برای گزارش بهمنماه من باشد.
بازدید دانشگاه فدرال پلی تکنیک لوزان
دهه اول بهمن ماه را در ادامه برنامه لیدرشیپ سلامت که توسط دفتر منطقهای سازمان بهداشت جهانی اجرا شد در ژنو سپری کردم. در این فاز که قسمت سوم این برنامه بود علاوه بر برگزاری کارگاه هایی درباره نقش ارتباطات و دیپلماسی در سلامت، تجربیات افراد موفق نیز در هفته اول ارائه شد که یکی از این افراد استاد محترم دانشگاه ما، جناب آقای دکتر ملکزاده بودند. اگرچه من به خوبی با سابقه ایشان آشنا بودم اما ارائه آن در جمع نمایندگانی از کشورهای منطقه برایم لذت بخش بود بهخصوص وقتی بازخوردهای جالب شنوندگان را میشنیدم. در هفته دوم قسمت اعظم برنامه به معرفی مدیریتهای مقر اصلی سازمان بهداشت جهانی در ژنو گذشت که آنهم از جهت آشنایی با نحوه کار این سازمان کاملا مفید بود. اگرچه برگزاری این برنامه برای سازمان جهانی بهداشت پرهزینه است اما به نظر میرسید هم برگزار کنندگان و هم شرکتکنندگان از اجرای آن راضی بودند.
سوئیس کشور کوچکی از نظر سرزمینی است با مساحت حدود 41 هزار متر مربع و جمعیت حدود 8 میلیون نفر که 2 میلیون نفر از آنان سوئیسی نیستند. بهخصوص در شهر ژنو که مقر اصلی تمام سازمانهای بین المللی است تعدد افراد خارجی به شدت محسوس است. این کشور کوچک که از نظر مساحت رتبه 132 و از نظر جمعیت رتبه 97 را در دنیا دارد، دارای اقتصادی بسیار قوی است و در تولید ناخالص ملی بر اساس دلار واقعی رتبه 19 جهان را دارد. در مقایسه ایران از نظر مساحت و جمعیت رتبه 17 و از نظر تولید ناخالص ملی رتبه 28 را دارد. (http://knoema.com/nwnfkne/world-gdp-ranking-2015-data-and-charts)
گالری تصاویر بازدید
من از فرصت این سفر استفاده کردم و بازدید یک روزهای از دانشگاه فدرال پلی تکنیک لوزان که به اختصار ( EPFL ( École polytechnique fédérale de Lausanne خوانده میشود ترتیب داده شد. در واقع سوییس دو دانشگاه ملی در زمینه فناوری دارد که این دانشگاه یکی از آن دو بود. دکتر پاتریک آبیشر (Patrick Aebischer) رئیس این دانشگاه که چند ماه قبل در تهران میزبان وی بودم برای انجام فعالیتهای مشترک علاقهمندی جدی ابراز نمود و وقتی مطلع شد من در آینده نزدیک سفری به سوئیس خواهم داشت دعوت کرد که بازدیدی از EPFL داشته باشم. او که پزشک است و در علوم اعصاب تخصص دارد 16 سال است که رئیس این دانشگاه است. ممکن است این قدری عجیب به نظر برسد اما آنطور که رئیس دفتر وی میگفت شرط او برای پذیرش این مسئولیت وارد کردن حوزه سلامت به فناوری بوده است و اکنون به خوبی این کار را انجام داده است. این دانشگاه حدود 10 هزار دانشجو دارد که در مقطع دکترای تخصصی 75 درصد آنها خارجی هستند. یکی از گزارشهایی که در طول ملاقات ارائه شد پایاننامه دکترای یک دانشجوی ایرانی در حوزه ژنتیک بود. محل اصلی دانشگاه در لوزان است و محوطه وسیعی دارد که جالبترین قسمت آن از نظر معماری کتابخانهای با طراحی منحنی است که قسمت عمده آن سطح شیبدار است. اما مهمترین قسمت از نگاه من «پارک نوآوری» است که در یک ضلع دانشگاه قرار دارد و متشکل از تعداد زیادی ساختمان 5 طبقه است. بسیاری از شرکتهای به نام و بزرگ مثل نستله، لوجی تک و فرانتیرز بخش تحقیق و توسعه خود را به این مجموعه آوردهاند. این مدل یعنی اقتصاد دانش بنیان:
• سرمایهگذاری دولتی یا خصوصی برای زیرساخت در محیط دانشگاهی
• ورود شرکتها به محیط دانشگاهی و دسترسی آنان به دانشگاه
• تعریف پروژههای جدید برحسب نیاز جامعه
• مطالعه و تحقیق با استفاده از بهترین اساتید و دانشجویان
• تولید محصولات جدید در ابعاد مختلف از مواد غذایی گرفته تا پروتزهای مورد نیاز بیماران دچار ناتوانی
• افزایش تولید ناخالص ملی
• افزایش منابع دولت برای حمایت بیشترازاین مسیر
• ارتقاء رفاه مردم
اقدام بسیار جالب دیگر ایجاد "پردیس بایوتک" Biotech Campus به صورت یک کنسرسیوم متشکل از 6 سازمان در محل اهدایی یک سرمایه دار بزرگ سوئیسی در ژنو است که از حدود 1 سال قبل آغاز به کار کرده است. نکته مهم این که 3 دانشگاه، 2 بیمارستان آموزشی و 1 شرکت در این مجموعه سهیم هستند در حالی که نام هیچیک روی آن نیست. دیدن این فضا در مرکز شهر ژنو بسیار جالب بود. گروههای بزرگی متشکل از پزشکان متخصص، مهندسان الکترونیک و مکانیک، متخصصان نرمافزار، ژنتیک و رشتههای دیگر از 6 سازمان فوق در این پردیس با هم مشغول کار هستند. یک متخصص عفونی با سابقه پروژهای با عنوان برنامه ابتکاری سلامت 2030 را هدایت میکند و یک مجموعه 8 نفره دیگر روی پروتزهای عصبی مشغول کار هستند. گروه دیگری در همین مجموعه پروژه بزرگی در نوروساینس را با استفاده از تمام رشتههای علوم مرتبط پیگیری میکنند. موضوع مورد توجه دیگر نقش فناوری ارتباطات در سلامت در دنیای امروز بود که بسیار جذاب مینمود. مدیران هریک از این برنامهها در طی حدود 4 ساعت گزارش کار خود را ارائه کردند و من به دقت گوش دادم. نگاه آنها به علم بسیار بازترازآن چیزی است که ما معمولا داریم. تعامل اساتید ما با دانشگاه هم نام و همسایه هم هنوز خیلی راحت نیست و گاهی تحمل یکدیگر را نداریم. بجای آنکه فکر کنیم میتوانیم از کمک یکدیگر استفاده کنیم خیلی اوقات نگاهمان یک سویه است و علاقهمند به استفاده از دانش، تجربه و نگاه دیگران به موضوع واحد نیستیم و اغلب تلاش میکنیم مرزها را پررنگ کنیم. ما در موضوعاتی مانند اقتصاد سلامت، مدیریت و رهبری در نظام سلامت و جامعهشناسی در حل مشکلاتی مانند اعتیاد نیازمند استفاده از نظرات کارشناسان این حوزهها هستیم.
این ملاقات و بازدید یکروزه و فشرده فرصت خوبی بود برای ایده گرفتن و البته حسرت دوباره به خاطر کمبود شدید فضای فیزیکی در دانشگاه ما که از موانع جدی رشد فعالیتهای دانشبنیان است. قرار ما امضای تفاهمنامهای بین دو دانشگاه است که امیدوارم به زودی و شاید در جریان سفر نزدیک رئیسجمهور سوئیس به کشورمان صورت گیرد.
بیمارستان یاس
«بیمارستان جامع زنان محب یاس به دانشگاه واگذار شد و با نام بیمارستان یاس به کار خود ادامه خواهد داد» این موضوع برای همکاران شاغل در این بیمارستان و همه کسانی که به نوعی دستاندرکار احداث و بهرهبرداری این بیمارستان بودند خبر داغی است. لازم میدانم توضیح جامعی در اینباره بیان کنم تا سیری که پشت سر گذاشتهایم روشن شود.
در ضلع شمالی بیمارستان میرزا کوچکخان زمینی وجود داشت که به مدت بیش از 15 سال با یک بنای نیمه کاره دو طبقه بتونی محلی برای انبار اتومبیل های اسقاط دانشگاه شده بود. در سالهای 85-86 همین بنا تبدیل به یک ساختمان یک طبقه به نام مرکز آموزش لاپاروسکوپیک شد و تا سال 89 مورد بهرهبرداری قرار گرفت. در این زمان مؤسسه غیرانتفاعی حمایت از بیماران (محب) طی قراردادی با در اختیار گرفتن این زمین متعهد به ساخت یک بیمارستان در مدت 3 سال و بهرهبرداری ازآن به مدت 9 سال و سپس انتقال آن به دانشگاه شد. این اقدام توسط محب انجام شد و بیمارستان در سال 93 آماده بهرهبرداری شد. در نیمه اول سال 93 رایزنیهای فراوانی بین وزارت بهداشت، دانشگاه و مؤسسه محب در مورد چگونگی بهرهبرداری از بیمارستان صورت گرفت که حساب ساعات آن از دست من خارج است. فقط یک عدد را خوب به خاطر دارم و آن حدود 9 ساعت بحث در هیأت رئیسه دانشگاه طی سه جلسه در اینباره است. در نهایت در شهریور ماه 93 نحوه بهرهبرداری از این بیمارستان طی قراردادی در شهر مقدس مشهد به امضای طرفین و وزیر محترم بهداشت رسید که بر اساس آن تمام فعالیتهای بیمارستان جامع زنان از آبان ماه 93 به بیمارستان جدید منتقل شد. بیمارستان جدید قراربود هردو بخش دولتی و بیمه تکمیلی را داشته باشد تا بتواند ازعهده پرداخت اقساط وام ساخت برآید. همچنین بیمارستان بهصورت شرکت اداره میشد و تمام همکاران دانشگاه بهصورت مأمور در بیمارستان جدید مشغول بودند و تجهیزات و امکانات بیمارستان قدیم نیز منتقل شد. در طول حدود 15 ماه گذشته همکاران ما و دوستان محب تمام تلاش خود را به کار بردند تا بیمارستان بهصورت مطلوب فعال شود و البته چالشهای متعددی در مسیر وجود داشت که از نظر من ریشه همه آنها جدید بودن این روش و آماده نبودن زیرساختهای نظری و نگرشی در بخش دولتی برای محقق شدن آن بود. از آنجا که این مدل سابقه قبلی نداشت هر گامی با مشکلاتی همراه بود و ضوابط و مقررات موجود نمیتوانست پاسخگوی این معضلات باشد. جلسات متعدد با حوزههای مختلف وزارت بهداشت و نهادهای نظارتی تشکیل شد و راهکارهای مختلفی پیشنهاد شد اما در بسیاری موارد به نتیجه مطلوب منجر نشد. شخص آقای دکتر هاشمی نیز دراین مدت وقت زیادی را برای این کار صرف کردند تا چالشها برطرف شود. آنچه بعد از این تلاشها به همه ذینفعان ثابت شد این بود که درآمد بیمارستان با تعرفه دولتی و حتی تعرفه بینابینی کفاف هزینه اقساط وام را نخواهد داد اگرچه گردش امور جاری بیمارستان عملی بود. بنابراین مجددا نشستهای متعددی شکل گرفت و در نهایت دو راه مطرح شد: اول بازگشت به قرارداد اولیه به معنی اداره بیمارستان جدید به صورت خصوصی و انتقال مجدد فعالیت بیمارستان جامع زنان به ساختمان سابق پس از بازسازی آن؛ و دوم انتقال بیمارستان جدید به دانشگاه و استفاده از ساختمان قدیم برای رفع کمبودهای ساختمان جدید بهخصوص از نظر آموزشی و رفاهی. این بار نیز مذاکرات مفصل انجام شد و با توجه به نظر مؤسسه محب که تمایلی برای تبدیل این مرکز به یک بیمارستان خصوصی نداشتند و نیز جمعبندی هیأت رئیسه دانشگاه، راه دوم مورد توافق طرفین قرار گرفت و قرارداد سومی به امضا رسید که طی آن بیمارستان همراه با تعهدات آن بدون درنظر گرفتن سود یا کارمزدی برای مؤسسه محب به دانشگاه واگذار شد. اینکه مدل مشارکت بخش غیردولتی در ارائه خدمات درمانی علیرغم تلاش جدی من و همکاران دانشگاه به نتیجه مطلوب نرسید البته باعث تأسف است و باید به تحلیل علل آن پرداخت اما با این همه یک گام به جلو برداشته شد و علاوه بر تجربه واگذاری ساخت بیمارستان به بخش غیردولتی، مدلی غیر از مدل رایج نیز تجربه شد که آموختههای فراوانی برای همه داشت و امیدوارم زمینهای باشد برای حرکتهای مثبت بعدی.
لازم میدانم قبل از هر چیز از همه دستاندرکاران مؤسسه محب قدردانی نمایم. اگرچه روند کار به صورتی که این دوستان تصور میکردند پیش نرفت اما این چیزی از ارزش افزودهای که برای دانشگاه ایجاد کردند کم نمیکند: ساخت یک بیمارستان کامل و مدرن در زمین ارزشمندی که حدود 2 دهه بدون استفاده مانده بود در مدت زمان مناسب و عملیاتی نمودن آن. برای همه کسانی که در این راه تلاش نمودند موفقیت و سعادت آرزو میکنم. از طرف دیگر اساتید، دستیاران و کارکنان بیمارستان نیز دراین مدت با مشکلات فراوانی روبرو بودند که اغلب با سعهصدر آنرا تحمل کردند و این تحمل منجر به فعال شدن بیمارستان وارائه خدمت به مراجعان شد که عموما با رضایتمندی خوبی هم همراه بود. همچنین لازم است از زحمات برادران عزیز آقایان دکتر حسین عاشق و دکتر حسن توکلی که در این مدت مسئولیت بیمارستان را به عهده داشتند و در خط اول مواجهه با همه مشکلات بودند تشکر کنم. خداوند به ایشان توفیق بیشترعطا کند.
اکنون دور جدیدی از فعالیت «بیمارستان یاس» بهصورت یک بیمارستان جنرال آغاز شده است و لازم است همه واحدهای دانشگاه برای فعال شدن ظرفیتهای بالقوه این بیمارستان نهایت همکاری را بنمایند تا در کوتاهترین زمان ممکن بیمارستان بتواند بهصورت مستقل امور خود را اداره کند. امیدوارم این مسیر با کمک همه ما به بهترین نحو طی شود.
هفدهمین جشنواره ابن سینا
امسال مراسم جشنواره ابنسینا یک روز جلوتر یعنی در چهاردهم بهمنماه برگزار شد. علت این امر تلاقی 15 بهمن ماه با روز پنجشنبه بود که برخی واحدهای دانشگاه تعطیل است. مانند 16 دوره گذشته، جشنواره هفدهم نیز شاهد حضور چشمگیر همکاران دانشگاهی بود و من هم با مرور فهرست برگزیدگان و هم با دیدن حضار در مجلس بار دیگر خداوند را برای نعمت کار در چنین محیطی شکر کردم. به واقع این یک نعمت است که انسان در کنار افرادی توانمند و هدفمند کار کند و هر سال شاهد شکوفایی افراد جدید باشد.
در مراسم امسال آقایان دکتر هاشمی، دکتر ملکزاده و دکتر لاریجانی نیز که هر سه از بزرگان همین خانواده هستند با عنوان رسمی خود در جشنواره حضور داشتند که جای تشکر دارد. من برخلاف دو سال قبل که صحبت کوتاهی داشتم، امسال گزارش جامعی از فعالیتهای دانشگاه در عرصههای مختلف راکه به هیئت امنای دانشگاه ارائه شده بود برای حضار شرح دادم.
وزیر محترم بهداشت در سخنان خود ضمن تقدیر از فعالیتهای انجام شده در دانشگاه علوم پزشکی تهران، تمایل خود را برای به انجام رساندن تغییرات جدیدی که در جاهای دیگر محقق نشده است در این دانشگاه بیان کردند. این در واقع کار ما است که پیشرو باشیم و همانطور که در آموزش و پژوهش این وظیفه را برعهده داریم، در مدل مدیریت و ارائه خدمت نیز باید این نقش را به درستی ایفا کنیم و البته این کار را باید با روش درست و اصولی که منش دانشگاه ما است انجام دهیم.
استاد بزرگ داروسازی
درگذشت استاد بزرگوار داروسازی دانشگاه، مرحوم دکتر حسن فرسام که در یک سال اخیر ریاست موزه ملی تاریخ علوم پزشکی را هم عهده دار بودند داغ دیگری بود برای دانشگاه و جامعه داروسازی کشور. من به ایشان ارادت داشتم اما در مراسم تشییع پیکرشان متوجه شدم که در بین داروسازان به واقع محبوب و محترم بودند. وجه مشخص ایشان از زبان شاگردان و همکارانشان خیرخواهی برای دیگران بود. به تعبیر یکی از شاگردان «هیچ کس از ایشان بدی ندیده است.» خداوند روح ایشان را قرین رحمت کند و به بازماندگان بهخصوص همسر محترمشان صبر عطا فرماید.
روز پرستار
امسال مراسم روز پرستار با مدلی جدید در سالن مرکز طبی کودکان برگزار شد. پیشنهاد خانم دکتر علیپور برای تغییر مدل این جشن به نظر من هم خیلی خوب آمد و تا آنجا که توانستم بازخورد بگیرم مورد توجه حاضران نیز قرار گرفت. این بار بهجای چیدمان سالن بهصورت سخنرانی، پرستاران عزیز در محیطی راحتتر در کنار هم نشستند و همکاران من در معاونت درمان و ستاد دانشگاه از ایشان به سبکی دیگر پذیرایی کردند. سخنرانیها هم بسیار کوتاه تنظیم شد و فکر میکنم باعث خستگی حضار نشده باشد.
این فرصت که هر سال در روز میلاد حضرت زینب سلام الله علیها در خدمت جمعی از پرستاران دلسوز هستیم برای من بسیار مغتنم است و ادای احترام به کسانی که عمر خود را صرف مراقبت از نیازمندترین مردم می کنند یک وظیفه. پرستاری شغل بسیار سختی است اگر به درستی انجام شود و بسیارند پرستارانی که این شغل را همانگونه که باید انجام میدهند. امیدوارم همه پرستاران، کارشناسان بیهوشی، کارشناسان اتاق عمل و سایر کارکنان گروه پرستاری همچنان با رعایت رفتار حرفهای به خدمت ارزشمند خود ادامه دهند و ما نیز بتوانیم برای جبران خدمات ایشان آنچنان که شایسته است اقدام کنیم.
حواشی
به همت چند تن از همکلاسیهای دوره عمومی و حمایت دفتر ارتباط با دانش آموختگان دانشگاه، گردهمایی ورودی های سال 64 دانشکده پزشکی در روز پانزدهم بهمن در دانشکده پزشکی برگزار شد و من هم توانستم در قسمتی از آن شرکت کنم. بیش از 100 نفر از ورودی های 64 با استفاده از یک گروه تلگرام اعلام حضور کردند و تقریبا همه هم آمدند و البته بعضی باخانواده. ظاهرا دوستان توری در دانشکده داشتند و در انتها در تالار ابنسینا گردهم آمدند و در غذاخوری زیرزمین دانشکده جوجه کباب دانشجویی خوردند، در ظرف یک بار مصرف. اگرچه من اسم برخی از هم کلاسیها را از همان موقع نمیدانم و برخی اسامی را هم که میشناسم با قیافه افراد تطبیق نمیدهم اما اغلب چهرهها را خوشبختانه توانستم به خاطر بیاورم و دقایقی را فارغ از هجوم کارهای روزمره گذراندم. 30 سال از ورود ما به دانشکده پزشکی گذشته است و این یعنی:
ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روزه دریابی
بورد جراحی در روزهای 22 و 23 بهمنماه در مشهد جلسه داشت. ازاین فرصت استفاده کردم و همراه خانواده در محلی نزدیک به حرم جا رزور کردم و یک سفر 48 ساعته تنظیم شد. اگرچه یک روز و نیم من در جلسه بورد که در هتل محل اقامت اعضا و دور از حرم بود سپری شد اما همان وقتی که با هم گذراندیم هم بسیار خوب بود. راهپیمایی 22 بهمن امسال هم به همین دلیل در مسیر حرم مطهر حضرت امام رضا مقدر شد و درخدمت آقایان دکتر امامی رضوی، دکتر ظفرقندی و دکتر محققی بودیم و نماز ظهر و عصر را در حرم خواندیم.
اما ورزش که همچنان مشکل شماره یک من است در این ماه به دلیل سفر و پیادهروی روزمره قدری بهتر بود. یک روز هم استخر میسر شد. به هر حال فعالیت بدنی یک ضرورت است و به هر شکل ممکن باید در برنامه زندگی ما جایگاه ثابتی داشته باشد. من هم مثل خیلی از شما بهانههایی برای انجام ندادن آن دارم اما قبول کنیم که بهانه است نه دلیل واقعی.
روزهای آخر بهمن ماه مصادف شد با آغاز تبلیغات انتخاباتی در شهر برای دو مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی. فکر میکنم این موضوع که شرکت در انتخابات به هرصورت از شرکت نکردن در آن بهتر است جای بحث نداشته باشد چنانچه رهبر معظم انقلاب هم در سخنانی به این موضوع اشاره کردند که حتی افرادی که ازجهاتی مخالف هستند هم باید اصولا در انتخابات شرکت کنند. فعالیت جدی دو جناح سیاسی اصلی کشور هم حاکی از این است که گفتمان دموکراسی که در آغاز سخن به آن اشاره کردم در حال تکامل است و دیالوگهایی مانند تحریم و عدم پذیرش نتایج و سایر روشهای خارج از محدوده صندوق رأی نمیتواند سودی داشته باشد. شکی نیست که هر مقدار دستگاههای اجرایی و نظارتی براساس قانون و بهدور از نگاههای جناحی عمل کنند اعتماد بیشتری را جلب خواهند کرد و در عین حال باید بپذیریم که در اعتقاد شیعه هیچ انسانی بدون خطا نیست مگر اهل بیت معصومین علیهم السلام. بنابراین نباید از دیگران انتظار عملکرد بدون خطا داشته باشیم و نباید فکر کنیم که خودمان هم خطا نمی کنیم. سعهصدر و تحمل اظهار نظر مخالف شاید مهمترین ابزار توسعه سیاسی کشور ما باشد. آنچه به نظر من در شرایط امروز جهان و منطقه ما در هر صورت تعیین کننده است و میتواند به ثبات ایران کمک کند حضور آگاهانه و وسیع مردم در انتخابات است. این جمله بیش از آنکه یک اظهارنظر سیاسی باشد حاکی از یک دیدگاه معطوف به امنیت ملی در منطقه آشوب زده و بحرانی ما است. هیچ وقت نباید فکرکرد که راه حل مشکلات داخلی کشور کمک گرفتن از بیرون یا درگیری درونی است. ما باید یاد بگیریم که مسائلمان را بین خودمان حل کنیم و منافع ملی را جدا از مسائل سیاسی ببینیم. موضوع «منافع ملی» یک موضوع جدی و مغفول در جامعه است که کمتر بهصورت واقعی و دقیق به آن پرداخته میشود. امیدوارم همانطور که انتخابات ریاست جمهوری سال 92 باعث یک موج مثبت در بین مردم و بازگشت آرامش روانی به جامعه و موفقیتهای متعاقب آن شد، نتایج این انتخابات نیز تأثیر مثبتی را بهخصوص از جهت امنیت ملی و تعامل با دنیا در پی داشته باشد.
سخن آخر
سال 1394 رو به پایان است. یک سال دیگر از عمر ما گذشت و مباد که حاصل آن فقط رنجیدن و رنجاندن باشد. کلام آن بزرگوار به ذهنم آمد که راه سلوک را در همین دو کلمه خلاصه کرد: «مرنج و مرنجان» و چه کار بزرگی است نرنجیدن.
در پناه حضرت حق سلامت و سرافراز باشید.
دکتر علی جعفریان
بهمن ١٣٩٤
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: