• تاریخ انتشار : 1398/09/27 - 11:54
  • تعداد بازدید کنندگان خبر : 4135
  • زمان مطالعه : 9 دقیقه

لحظاتی با پرستاران

گفت‌و‌گو با رویا مجیدی مدیر پرستاری بیمارستان بهرامی

روابط عمومی معاونت درمان با همکاری مدیریت امور پرستاری و ستاد روابط عمومی دانشگاه، در سلسله گفت و گوهایی در آستانه فرارسیدن روز پرستار تعدادی از پرستاران دانشگاه علوم پزشکی تهران را به خوانندگان سایت معرفی می کند. مصاحبه رویا مجیدی یکی از پرستاران با سابقه و مدیر پرستاری بیمارستان بهرامی را در ادامه بخوانید.

به گزارش روابط عمومی معاونت درمان دانشگاه: بیمارستان فوق تخصصی اطفال بهرامی در دل کوچه پس کوچه های شرقی تهران، سال هاست قدم های کودکانی را به جان می پذیرد تا به زندگی زیبایشان امید آینده ای پربار را نوید دهد.
به سراغ مدیر پرستارانی می روم که نفسشان سال هاست به نفس گرم کودکان ایران زمین، گره خورده است.
او را با چهره ای گشاده و روحی به زلالی کودکانی که مادرانه پرستاریشان را می کند در اتاق کوچکی کنج این ساختمان قدیمی می یابم و گفت و گوی گرم ما اینگونه آغاز می شود:

در ابتدا خودتان را برای خوانندگان سایت معرفی بفرمایید.
رویا مجیدی هستم، آبان 1352 در بیمارستان جرجانی شرق تهران و در یک خانواده فرهنگی مذهبی متولد شدم. فرزند دوم خانواده هستم و یک خواهر و سه برادر دارم.
سال 1374 هنگامی که ترم هفت کارشناسی پرستاری بودم ازدواج کردم همسرم از مدیران بانک صادرات است. دو دختر دارم، فرزند اولم کیمیا 22 ساله و فارغ التحصیل رشته الکترونیک دانشگاه شهید بهشتی و دختر دومم کیانا  18 ساله و در مقطع پیش دانشگاهی است.

از تحصیلات خود برایمان بگویید.
من ورودی سال 71 در مقطع کارشناسی رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان بودم و سال 75 نیز فارغ التحصیل شدم.

از ویژگی های شخصیتی خود برای ما صحبت کنید.
صبور و در انجام کارها متکی به خود هستم. البته برای رفع مشکلاتم همیشه از مشورت و راهنمایی نزدیکانم استفاده می کنم ولی تصمیم نهایی را خودم می گیرم و خودم کار را پیش می برم.
مسئولیت پذیرم و با گذشت بودن را در خودم پرورش می دهم. همیشه فکر می کنم می شود بهتر بود.

دیگران شما را با چه خصیصه ای می شناسند.
اطرافیانم به من می گویند خیلی خوش اخلاق و خوش رو هستم.
از مهمترین فعالیت های اجرایی که بر عهده داشتید، برای ما بفرمایید.
سال 90 سرپرستار اورژانس بیمارستان بهرامی شدم و انتهای سال 96 مدیر پرستاری شدم.

کار در اورژانس کودکان چگونه است و چه تفاوتی با اورژانس بزرگسال دارد؟
کلا کار اورژانس خیلی سخت و پرتنش است. حتی در شیفت های نسبتا خلوت نیز ممکن است یک اتفاق غیر منتظره بیافتد. اما این حس که کوچک ترین خدمات ما در اورژانس ممکن است منجر به نجات جان کودکی شود آرامش قلبی خاصی در انسان ایجاد می کند. کاهش اضطراب والدین یک کودک بیمار کار کمی نیست.
چه در اورژانس کودکان و چه بزرگسالان، خدمات باید در کمترین زمان ممکن و با دقت فراوان ارائه شود ولی کار با کودکان بار عاطفیش به مراتب بیشتر است. کودکان ظریف ترین مخلوقاتی هستند که توجه به روح و جسمشان اهمیت بالایی دارد و آسیبشان جراحات عمیقی را تا سال ها به خصوص بر ما پرستاران بخش های اطفال وارد می کند.

پرستار بودن برای شما مهم تر است یا مدیر بودن؟
کلا پرستار بودن برایم مهم تر است و پرستاری کردن از کودکان را بیشتر دوست دارم. چون حال خوب دیگران حالم را خوب می کند. برای اینکه یک پرستار خوب باشی باید مدیر هم باشی و برای یک مدیر پرستاری خوب بودن اول باید پرستار خوبی باشی. پس این دو لازم و ملزوم همند.
من الان هم که مدیر پرستاری هستم در شیفت های عصر که جلساتم کم است، اگر نیاز شود به همکاران پرستارم در بالین کمک می کنم. ما یک تیم هستیم و هدفمان در نهایت کمک به بهبود حال بیماران است.

آیا مدیریت باعث تغییر در رفتارتان شد؟رویا مجیدی
مسئولیتم بیشتر و نوع وظائم تغییر کرده است. ولی سعی می کنم با همکارانم مهربان باشم. الان باید در سیاست گذاری ها و تصمیم گیری ها مشارکت کنم.
ولی تا کنون مصوبه ای نداشتم که خودم به آن عمل نکرده باشم. در بحران ها اولین فردی هستم که حضور دارم. به خصوص حالا که مدیر پرستاری هستم خودم همواره در اجرای بخشنامه ها و مصوبات دانشگاه و بیمارستان پیشقدم هستم.

اگر کسی قانون را زیر پا بگذارد شما چه می کنید؟
پیش از هر چیز با خودش صحبت می کنم و تلاش می کنم با بررسی جوانب موضوع، علت یابی کنم و اگر نیاز به کمک دارد به او کمک کنم. چنانچه خطا دوباره تکرار شود طبق روال مراتب را اول به صورت تذکر شفاهی، زمان برای جبران، تذکر کتبی و ... پیگیری می کنم.
ولی در کل، تا جایی که به بیمار و سیستم آسیبی وارد نشود سعی می کنم با صبر، گذشت و تعامل مشکل را حل کنم.
ولی در مواردی که خطای پرستاری منجر به آسیب بیمار شود هرگز کوتا ه نمی آیم چون غیر قابل چشم پوشی است و قاطعانه مورد را پیگیری و با آن برخورد می کنم. ما اینجا هستیم که از بیماران مراقبت کنیم.

چه زمانی وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدید؟ یک خاطره از بدو ورودتان بگویید.
از سال 76 برای گذراندن دوره طرح پرستاری وارد بخش NICU بیمارستان بهرامی شدم. بعد از 5 سال به بخش داخلی اطفال رفتم.
سال 82 مسئول آموزش بیماران دیابتی در بخش اطفال بودم. و حتی کتابچه ای هم برای راهنمای تغذیه بیماران دیابتی آماده کردم که هنوز هم هست. با بچه ها خیلی نمی شود به زبان علمی و تخصصی حرف زد. باید با زبان خودشان با آنها ارتباط برقرارکنیم. یادم می آید یکی از جملات همیشگی من به کودکان دیابتی این بود که:' شماها خودتون خیلی شیریند و به هیچ شیرینی دیگه ای نیاز ندارید.'  

دانشگاه را دوست دارید؟ چرا؟
دانشگاه علوم پزشکی تهران را خیلی دوست دارم چون خیلی به ارتقای علمی ومهارتی من کمک کرد.

بهرامی چطور جایی است؟
بهرامی را دوست دارم. چون از ابتدا انتخابم پرستاری از کودکان بود. زمانی که به بیمارستان بهرامی آمدم یعنی حدود 22 سال پیش تازه یکماه بود که ساختمان جدیدش افتتاح شده بود.
 بیمارستان بهرامی در این سال ها پیشرفت زیادی کرده ولی هنوز جای زیادی برای توسعه دارد.
این بیمارستان یک بیمارستان فوق تخصصی کودکان با 144 تخت فعال و 34 تخت ویژه است. اغلب بیماران ما از اقشار کم درآمد اجتماع هستند.
ما در بهرامی برای سلامتی فرشتگانی تلاش می کنیم که اگر چه کوچکترین اعضای جامعه ولی آینده این کشورند. من و همکارانم عاشقانه از آن ها پرستاری می کنیم.

از موفقیت ها و جوایز خود بگویید.
در سال 85 در طرح تکریم ارباب رجوع انتخاب و سال 89 نیز پرستار نمونه دانشگاه شدم.

خود را موفق می دانید؟ اگر بلی علت آن چیست؟
موفقیت نسبی است. من خودم را تا 70 درصد موفق می دانم. هدف من بیشتر و بهتر خدمت کردن به بیماران است و این موضوعی است که هرگز تمام نمی شود و همیشه ادامه دارد.

نقش پرستاران را در دانشگاه و جامعه چطور ارزیابی می کنید.
ارتقای جایگاه و ارزش های شغل پرستاری در جامعه نسبت به گذشته کاملا مشهود است. آگاهی و شناخت مردم نسبت به ارزش های معنوی و تخصصی رشته پرستاری بیشتر شده است. در سال های اخیر رسانه های گروهی کارهای نسبتا خوبی در این راستا انجام داده اند. تمایل به انتخاب رشته پرستاری میان داوطلبان کنکور نیز افزایش یافته است.
نظرات پرستاران در تصمیم گیری های کلان دانشگاه هم بیشتر از قبل مورد توجه حوزه ریاست محترم دانشگاه است.

آرزوی شما برای گروه پرستاری دانشگاه چیست؟
باید با تقویت مهارت های تخصصی و ارتباطی در پرستاران به جایی برسیم که مردم به ما اعتماد کنند تا آنجا که ما پرستاران را وکیل خود در پرستاری و مراقبت از بیمارانشان بدانند و این فرهنگ باید در جامعه ترویج شود.

اگر زمان به عقب بر می گشت و شما حق انتخاب دوباره داشتید انتخابتان برای زندگی دوباره چه بود؟
همواره پرستاری را به سایر شغل ها ترجیح می دهم. اما اگر قرار بود در انتخاب دومم دیگر پرستار نباشم دبیری را انتخاب می کردم. اینکه یاد بگیریم و به دیگران یاد بدهیم خیلی ارزشمند است.

مهم ترین دستاورد شما در زندگی و کار چه بوده است؟
پرستارها از نظر روحی انسان های فوق العاده قوی هستند و با اینکه بسیار آسیب می بینند ولی مقاومند.
در خیلی از مشاغل دانسته های افراد تنها در محیط کارشان به کار می آید ولی پرستاری شغلی است که از مهارت ها و آموخته های ما علاوه بر بیماران، دیگران نیز چه در خانواده و چه در اجتماع بهره می برند.
آن چه ما هر روز در پرستاری چه در دانشگاه و چه در بالین یاد می گیریم هم برای خودمان و هم برای اطرافیان و جامعه مفید و کمک کننده است. در حقیقت پرستار بودن ما بزرگترین دستاورد ماست.

یکی از شیرین ترین خاطرات شما در طول دوران کاری چیست؟
وقتی در NICU بودم روزی نوزادی را که زود متولد شده بود و مادرش در بیمارستان شریعتی بستری بود را به بخش ما آوردند کارهای درمانی و مراقبت های لازم روی این نوزاد انجام و نوزاد خوشبختانه با حال خوبی ترخیص شد. مادربزرگ این کودک هنگام ترخیص به من گفت تو کودکم را نجات دادی دعا می کنم خدا فرزندت را میان زمین و آسمان حفظ کند. آنروز از دعای عجیب آن زن کمی متعجب شدم.
بعدها وقتی دخترم یک ساله بود یک روز که به خانه مادرم رفته بودم بدون این که متوجه شوم دخترم از پله ها بالا رفت و زمانی متوجه شدم که صدای گریه اش را شنیدم وهراسان خود را به او رساندم دیدم در حالی پاهایش بین نرده ها گیر کرده بود بین طبقات معلق مانده بود همان لحظه به یاد دعای آن مادربزرگ افتادم و خدا را شکر کردم که کودکم را حفظ کرد.
معتقدم هر خیری که در زندگی به ما می رسد نتیجه دعایی است که کسی برایمان می کند.

از خاطرات تلختان برایمان بگویید.
یک سال کودکی داشتیم که مادر بیقراری داشت. این کودک درست یک ساعت قبل از تحویل سال فوت کرد. من قبل از فوت کودک مادرش را آوردم تا کنارش باشد. وقتی کودک فوت شد مادر ازمن تشکر کرد. به من گفت متشکرم که گذاشتی قبل از مرگ فرزندم کنارش باشم همینکه به او آب دادم و فرزندم تشنه نبود آرام گرفتم.

آیا مسئولیت های اجتماعی و سازمانی در زندگی شخصی شما تاثیری منفی داشته است؟ چطور آن را مدیریت می کنید؟
همیشه مسئولیت پذیر بوده ام و سعی کرده ام کارهایم را خودم انجام دهم. نمی گویم 100 درصد ولی در اغلب موارد نمره قبولی گرفته ام.

سخن پایانی:
من از حوزه رسایت دانشگاه و شخص آقای دکتر کریمی و حوزه مدیریت امور پرستاری و خانم دکتر ورعی بسیار سپاسگزارم که برای ارتقای جایگاه پرستاری در دانشگاه تلاش می کنند. امیدوارم شاهد رشد روز افزون جایگاه پرستاران در سراسر کشور باشیم و کمک کنیم پرستاران بیشتر شناخته شوند.

خبرنگار: نجمه باهو

  • گروه خبری : گروه های مطالب,معاونت درمان,گروه خبری RSS
  • کد خبر : 95956
نجمه باهو
تهیه کننده:

نجمه باهو