سیزدهمین جشنواره چشم پزشکی پروفسور محمد قلی شمس

دکتر علیرضا لاشیئی: تقدیر از شایستگان حوزه چشم پزشکی در جشنواره شمس، نسل جوان را به دستیابی اهداف والاتر ترغیب و برای پیمودن مسیری که انتخاب کرده اند، تشویق می کند

سیزدهمین جشنواره چشم پزشکی پروفسور محمد قلی شمس، پنجشنبه چهاردهم اسفند ۱۳۹۹به صورت مجازی برگزار می‌شود.

دکتر علیرضا لاشیئی

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران بیمارستان فارابی، دکتر علیرضا لاشیئی، نایب رئیس جشنواره چشم پزشکی شمس، استاد پیشکسوت بیمارستان فارابی و رئیس سابق مرکز تحقیقات چشم پزشکی ترجمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت و گو با خبرنگار بنیاد پروفسور محمدقلی شمس نظرات خود را درباره جشنواره و وضعیت پژوهش در چشم پزشکی ایران بیان کرد. مشروح این گفت و گو را درادامه می‌خوانید:
 
از فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید سپاسگزارم. گفتگو را از اینجا شروع کنیم که به نظر جنابعالی جشنواره شمس در آستانه سیزده سالگی، تا چه اندازه در معرفی شایستگان جامعه چشم پزشکی به ویژه به نسل جدید موفق بوده است؟
به نظرم پاسخ این سوال را تا اندازه‌ایباید از مخاطبین جشنواره جویا شد. اما احساس من این است که جشنواره در بین نخبگان و شایستگان چشم پزشکی کشور کاملا شناخته شده و درحال باز کردن جای خود است. درباره نسل جوان چشم پزشکان به علت بازنشستگی و حضور کمتر در بین آنها، نمی‌توانم اظهار نظر دقیق کنم. شاید سایر همکاران و اعضای هیئت علمی شاغل بهتر به این سوال پاسخ دهند ولی به هر حال به نظرم جشنواره تاحد زیادی در بین چشم پزشکان شناخته شده و در اهداف خود موفق بوده است.
 
این معرفی الگو تا چه اندازه برای پیشرفت جوامع علمی و ارتقای کیفی آنها ضروری است؟
قطعا بشر برای پیشرفت در همه زمینه‌ها و برای رسیدن به هر هدفی، نیازمند الگو است. هر موجود هوشمند برای پیمودن یک مسیر، حل یک مسئله یا به سرانجام رساندن یک کار، به الگویی مناسب برای پیشرفت نیاز دارد و  انسان موجودی هوشمند است. این یک اصل شناخته شده روان شناختی است که شما در همه امور، چه علمی، چه ورزشی و چه اجتماعی شاهد آن هستید. یکی دیگر از ویژگی‌های موجود هوشمند حرکت کردن فراتر از الگو‌ها است. بارها در طول تاریخ شاهد بوده‌ایمکه هرگاه انسان برای دستیابی به اهدافش از الگو استفاده کرده است توانسته به اهدافی فراتر و بالاتر دست یابد. قطعا این یک منطق علمی دارد و در چشم پزشکی هم از این قاعده مستثنی نیستیم.
بنابر این ما باید با برگزاری مراسم و جشنواره‌هایینظیر جشنواره شمس، برای جوانانمان الگو سازی کنیم. وقتی جوان ما ببیند الگوهایش تقدیر و ستایش می‌شوند، به اهداف والاتری علاقه مند و برای پیمودن مسیری که انتخاب کرده است تشویق می‌شود.
 
ضرورت برگزاری چنین جشنواره‌ای با ابعاد ملی چیست؟  
یکی از دلایل ابعاد ملی این همایش، نامگذاری آن به نام پروفسور محمد قلی شمس است. خود پروفسور شمس یک شخصیت ملی است که به عنوان بنیانگذار چشم پزشکی نوین ایران شناخته می‌شود و چند نسل از اعضای هیئت علمی تمام دانشگاه‌ها و چشم پزشکان کشور شاگردان ایشان بوده اند. برای شناساندن ایشان به جامعه و تاریخ ایران، لازم است در ابعاد ملی حرکت کنیم.
دوم این که ارتقاء سطح یک جشنواره به حد ملی، آن را ماندگار و پایدار می‌کند. ثبت جشنواره در تقویم علمی و فرهنگی کشور، به ما کمک می‌کند تا در حد و شان یک حرکت ملی سعی و تلاش کنیم.  
نکته دیگر آنکه به عقیده من تمام امور راهبردی کشور باید در سطح ملی پیگیری شوند. جشنواره شمس هم نه تنها به دانش چشم پزشکی بلکه به علوم بینایی که هردو مثل علوم اعصاب و هوش مصنوعی جزء علوم راهبردی هستند، می‌پردازد. به نظرم  اگر جشنواره شمس دیدگاه فراگیر خود را حفظ کند و در سطح ملی مطرح باشد، یک موقعیت مناسب برای فعالان این حوزه فراهم می‌کند و مزیتی است که نباید بیهوده آن را از دست داد.
 
به نظرتان جشنواره شمس در بین چشم پزشکان کشور به جایگاه خود دست یافته و وجهه ملی پیدا کرده است؟ چه اقدامی در این راستا باید انجام شود؟
جشنواره شمس با اتخاذ سیاست توجه به همه پژوهشگران در اقصی نقاط کشور، رعایت کامل بی‌طرفی و پرهیز از نگاه یک سویه، توانسته است توجه و اعتماد افراد در مراکز مختلف را به خود جلب کند به گونه‌ایکه حتی بیشتر از اعضای هیئت علمی بیمارستان فارابی برای شرکت در این جشنواره از یکدیگر سبقت می‌گیرند.
امیدوارم با رسمی شدن ثبت جشنواره در تقویم علمی- فرهنگی کشور، جایگاه ما نه تنها در بین همکاران چشم پزشک، بلکه در سطح ملی و در بین رشته‌های دیگر بیش از پیش شود. تحقق این امر نیازمند فعالیت، کوشش و تبلیغات بیشتری است و اگر همکاری ریاست، مدیریت و اعضای  هیئت علمی بیمارستان فارابی بیشترشود، قطعا شاهد موفقیت افزون‌تر جشنواره شمس در آینده خواهیم بود.
 
جایگاه ملی و منطقه‌ای چشم پزشکی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
خوشبختانه در طی سه چهار دهه گذشته، چشم پزشکی ایران هم در سطح ملی و هم در سطح منطقه‌ایاز جایگاه بسیار خوبی برخوردار بوده است. توسعه گردشگری سلامت و حضور بیمارانی که از کشورهای همسایه برای درمان به ایران می‌آیند، نشانه مقبولیت خدماتی است که به آنها داده می‌شود. اما به باید نکته بسیار مهمی هم توجه کرد، اینکه نباید با خوش خیالی در تداوم این امر دچار اشتباه شویم. حفظ جایگاه منطقه‌ایچشم پزشکی ایران در گرو به روز بودن آن از نظر سطح دانش و تجهیزات است، باید هر روز وضعیتمان را از این لحاظ  ارزیابی و کنترل کنیم و غفلت نکنیم. متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد یک کندی در روند پیشرفت چشم پزشکی ایران شده‌ایمکه علت عمده آن تحریم‌های ظالمانه‌ایاست که بر کشورمان اعمال شده است و هم از نظر ارتباط علمی با کشورهای دیگر و هم از نظر تهیه امکانات و تجهیزات مارا دچار مشکل کرده است.
البته متاسفانه پایین بودن تعرفه‌های چشم پزشکی و تاثیر آن بر کاهش انگیزه چشم پزشکان جوان و اثرات همه گیری کووید- ۱۹ در یکسال گذشته هم مزید بر علت شده است. به نظرم همه این‌ها باعث شده کمی در مقایسه با آنچه در خارج از مرزهای ایران اتفاق می‌افتد دچار کندی حرکت می‌شویم.
 
اگر ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
ببینید کاهش امید به آینده در نسل جوان چشم پزشکی، هم بر التزام آن‌ها به شوون اخلاق حرفه‌ایو هم بر تمایل آنها به پیشرفت و توسعه علمی، تاثیر گذار است و از طرفی باعث افت کیفیت خدمات چشم پزشکی ما در منطقه می‌شود. باید بپذیریم که دنیا، دنیای رقابت است. رقبای منطقه‌ایما به سرعت درحال تجهیز خودشان هستند و از شرایط ویژه ما به نفع خودشان استفاده می‌کنند. حتی کار به جایی رسیده که مثلا ترکیه در داخل کشور ما برای اعزام بیمار تبلیغ می‌کند. اگر چه هنوز این امر خوشبختانه به حوزه چشم پزشکی نرسیده ولی اگر سستی کنیم خطری است که در سالهای آتی گریبانگیر ما هم می‌شود. اگر برای چشم پزشکان جوانمان امید به آینده را افزایش ندهیم، تعرفه‌ها اصلاح و دستگاه‌ها و تجهیزات و تکنولوزی مدرن را وارد نکنیم، متاسفانه به سرعت جایگاه و مزیت منطقه‌ایخود را از دست خواهیم داد. این  خطری است که شرایط ویژه چشم پزشکی کشور را تهدید می‌کند و امیدوارم هرچه سریعتر برای آن فکری شود و مزیت ما به جایگاه خود بازگردد.
نکته دیگر آنکه وقتی سطح امکانات و منابع کشور، به هر دلیلی، پایین بیاید امکان پژوهش هم کاهش پیدا می‌کند. پژوهش سنگ بنای توسعه در تمام حوزه‌ها است چه در حوزه علم، چه در صنعت و اجتماع و فرهنگ. اگر روند پژوهش در کشور کند شود، مطمئن باشید تاثیر منفی خود را در تمامی خدمات علمی و دانشگاهی کشور به شدت نشان خواهد داد. دانش چشم پزشکی هم از این قاعده مستثنی نیست. این یکی دیگر از وجوهی است که باید در بحث جایگاه ملی و منطقه‌ایچشم پزشکی ایران حتما به آن توجه شود و گرنه امکان ندارد شما بدون داشتن پشتوانه پژوهشی و علمی عمیق بتوانید در یک رشته‌ایسرآمد باشد. به همین خاطر امیدوارم بزرگان و مسئولین کشور و دانشگاه به این مسئله توجه جدی کنند.
 
جنابعالی سابقه ریاست مرکز تحقیقات چشم پزشکی ترجمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران را در کارنامه دارید، ضرورت استفاده از علوم دیگر به ویژه علوم پایه در تحقیقات چشم پزشکی چیست؟
به نظرم سوال بسیار مهمی است. ما به این مسئله ایمان و اعتقاد داشتیم و داریم که در حال حاضر، به طور مشخص تنها دستاوردهای علوم پایه میتواند به علوم بالینی کمک کند و لاغیر. گرچه دستاورد‌های علوم پایه همیشه نقشی موثر در پیشرفت‌های علوم پزشکی داشته‌انداما امروز به جایی رسیده‌ایمکه علوم بالینی بدون دستاورد‌های علوم پایه، قطعا درجا خواهند زد.  
زمانی کشور ما گرفتار مشکلات متعدد بهداشتی بود و بیماری‌های واگیر و عفونی بیداد می‌کرد. طبیعتا و به اقتضای زمان نقش درمانی و بالینی پزشکان بارزتر بود ولی همان موقع هم اقدامات شفابخش پزشکان به مدد دستاوردهای علوم پایه صورت می‌گرفت. انواع داروها به ویژه آنتی بیوتیک‌هاییکه توسط پزشکان تجویز می‌شوند را متخصصین علوم پایه ساخته و در نهایت از درمان بالینی سر درآورده اند.
  ولی الان دوره‌ایاست که پزشکی وارد حیطه درمان‌های ژنتیکی و ترمیم سلولی و مولکولی شده است. حوزه‌های بسیار پیجیده‌ایکه باید با همکاری اعضای هیئت علمی علوم پایه به دستاوردی برسید و نهایتا در بالین از آن استفاده کنید. در حال حاضر علوم پزشکی وابسته به زیست شناسی مولکولی، ژنتیک، دانش سلول‌های بنیادی، نانو تکنولوژی، پروتئومیکس و بسیاری دیگر از رشته‌ها ی علوم پایه است. بنابر این باید تلاش کنیم تا دستاورد‌های آنها و زبان آنها را به زبان بالین بیمار ترجمه کنیم  وگرنه در دنیای پزشکی هم حرفی برای گفتن نداریم. مفهوم چشم پزشکی ترجمانی و پزشکی ترجمانی هم همین است که دستاوردهای علوم پایه را به علوم بالینی ترجمه کنیم. بنابر این استفاده از پژوهش‌های علوم پایه در علوم بالینی یک ضرورت قطعی است وباید تلاش کنیم زبان یکدیگر را به هم نزدیک کنیم.
 
جشنواره شمس چه تاثیری در این زمینه داشته یا می‌تواند داشته باشد؟
  همواره مسئولان جشنواره شمس بخشی از وظیفه خود را صرف شناسایی اعضای هیئت علمی و پژوهشگران علوم پایه‌ایمی‌کنند که تحقیقات مرتبط با چشم پزشکی یا مشترک با چشم پزشکان  انجام می‌دهند. این ویژگی خیلی خیلی ارزشمندی است. در جشنواره شمس موارد متعددی از تشویق همکاران پژوهشگر علوم پایه که در زمینه فارماکولوژی، ژنتیک، پروتئومیکس و… با چشم پزشکان پروژه مشترک داشته اند، داریم. علاوه بر آن در بخش پژوهشگران جوان جشنواره سعی شده است افرادی که در کارنامه شان پژوهش‌های پایه داشته‌اندبیشتر مورد توجه قرار گیرند و به مقالات مشترک با علوم پایه بیشتر توجه شده است. به  همین خاطر به نظرم جشنواره شمس به وظیفه خود در این حوزه عمل نموده است.   امیدواریم در آینده هم شاهد همکاری‌های بیشتر پژوهشگران در علوم پایه و علوم بالینی باشیم و جشنواره عاملی شود برای آنکه این نوع پژوهش‌ها و پژوهشگران شناسایی شده، تشویق و بر تعدادشان افزوده شود.
 
در حال حاضر وضعیت پژوهش در چشم پزشکی کشور چگونه است؟  
پس از سالهای اول انقلاب، بالاخره در کشور به ضرورت پژوهش توجه شد، نهاد‌های پژوهشی شکل گرفتند و خوشبختانه در خیلی از موارد تبدیل به بدنه استواری شدند. ولی متاسفانه در سال‌های اخیر هم بودجه پژوهشی کاهش یافته است و هم در جهت دادن به اولویت‌های پژوهشی دچار مشکل هستیم. باید روی این قضایا به نحوی بازنگری صورت گیرد.
  واقعیت آن است که پژوهش بدون بودجه  امکان ندارد. ما چه به خواهیم، چه نخواهیم، در حال حرکت به سمت استفاده از فناوری‌های نوین و پیشرفته در پژوهش‌های پزشکی هستیم و اینها بودجه می‌خواهد. وقتی می‌خواهید کار پژوهشی جدی کنید، وسایل و امکانات مورد نظر شما  باید فراهم شود تا به نتیجه دلخواه برسید. بنابر این سیاستگذاری دقیق در سطوح کلان خیلی مهم است. البته انتظار ندارم سیاست‌های کشورهای توسعه یافته را در پیش بگیریم و مثل آنها عمل کنیم. به هیچ وجه! بلکه باید نگاهمان به پژوهش را مردمی‌تر کنیم. باید به پژوهشگرانمان یاد آوری کنیم که پزوهش‌ها عملگرایانه، هم سو با منافع کشور و برای رفع مشکلات جدی مردم باشد. باید این مسئله در سیاست‌های کلان کشور گنجانده شود تا به دنبال آن در دانشگاه‌ها هم اجرایی گردد.  
اینها مسایلی‌اندکه به نظرم باید حتما بازنگری شوند. اگر بعد مدیریتی بخش پژوهش کشور اصلاح شود، حتما بودجه لازم هم برای آن در نظر گرفته می‌شود. بگذارید برایتان مثال بزنم پیشتر درباره ورود پزشکی به استفاده از دانش سلول‌های بنیادی، ژنتیک، زیست شناسی مولکولی و فناوری‌های نوین صحبت کردم همه این فناوری‌ها بسیار گران و مستلزم استفاده از تجهیزات پیشرفته اند. اگر بخواهید بدون مدیریت صحیح منابع وارد این حیطه شوید قطعا منابعتان هرز می‌روند و در اول راه متوقف می‌شوید. اما اگر در سطح کلان کشور در هر حوزه یک مرکز پژوهشی به صورت متمرکز مدیریت امر را برعهده بگیرد و بودجه لازم در اختیارش قرار گیرد، سایر مراکز در سراسر کشور می‌توانند از نتایج پژوهشی آنها استفاده کنند. مثلا اگر بودجه پژوهش‌های استراتژیکی مانند سلول‌های بنیادی را به صورت متمرکز به یک مرکز کشوری اختصاص دهید، نهایتا این مرکز می‌تواند محصول خود را در اختیار مراکز چشم پزشکی، قلب و بیماری‌های کلیوی قرار دهد. این پیشنهاد شخصی من است. اگر بودجه پژوهشی در سطح ملی هدفمند نشود و پژوهش‌ها همچنان پراکنده باشد متاسفانه هم منابعمان هرز می‌رود و هم پژوهشگرانمان سرخورده می‌شوند.  
نکته دیگر توجه به علوم پایه در سیاست‌های کلان  وزارت بهداشت است. اگر وزارت بهداشت به سمت ساماندهی پژوهش‌های علوم پایه پیش رود مطمئنا در علوم پایه موفق خواهیم بود. کوبا کشوری است بسیار فقیر با جمعیتی اندک که با همه مشکلاتش، در حوزه‌هاییمثل تولید واکسن، بهداشت پایه و حتی زیست شناسی  مولکولی بسیار پیشرفته است. این امر نتیجه سیاست گذاری درست ملی شان است. به جای پرداختن به پژوهش‌های پراکنده و متعدد منافع  و نیازهای استراتژیک کشورشان را درنظر گرفته اند. مثلا به جای سرمایه گذاری برروی علوم فضایی بر روی ساخت واکسن که برایشان جنبه حیاتی دارد به عنوان هدف ملی متمرکز شده اند. ما هم باید درباره پژوهش‌های علوم پایه مان چنین الگویی را پیش بگیریم. در علوم بالینی باید به سمت پژوهش‌های اپیدمیولوژیک که سیمایی از بیماری‌ها و مشکلات بهداشتی کشور  ترسیم کند برویم. کوهورت پرشین نمونه خوبی از این پژوهش‌ها است که با نتایج آن می‌توانیم مشکلات را شناسایی و برای آنها برنامه ریزی کنیم. امیدوارم این مسئله امکان پذیر شود.
 
امسال به خاطر شرایط همه گیری سیزدهمین جشنواره شمس به صورت مجازی برگزار می‌شود. به نظرتان برگزاری مجازی جشنواره چه مزایا و معایبی می‌تواند داشته باشد؟  
گرچه برگزاری مجازی جشنواره درحال حاضر و به اقتضای شرایط یک ضرورت است، ولی خود این امر به نوعی کارآموزی هم محسوب می‌شود. چرا که قطعا در آینده استفاده از فضای مجازی در کنار برگزاری عینی و واقعی ضروری و بخشی از هر رویداد خواهد بود. بالاخره ما در دوران جدیدی به سر می‌بریم و فضای مجازی جزء انکار ناپذیر زندگی بشر شده است. برگزاری مجازی رویدادها و مراسم کم کم تبدیل به روالی طبیعی می‌شود. این را باید بپذیریم و درآینده حتی اگر شما مراسم حضوری هم داشته باشد باید درکنار آن فضای مجازی راهم پوشش دهید. این واقعیتی است که باید بپذیریم این فرصتی است تا خودمان را محک بزنیم  و برای آینده آمادگی پیدا کنیم.  
  البته ما قبلا هم در جشنواره تا حدودی از فضای مجازی استفاده می‌کردیم ولی حالا سهم بیشتری پیدا می‌کند. یکی از معایب برگزاری مجازی جشنواره آن است که آن شور و تاثیر عمیقی که انتظار داریم، به نسبت شرایط حضوری بین مخاطبین و برگزیدگان ایجاد نشود. ولی فعلا مجبوریم برای حفظ سلامت عزیزانمان جشنواره را مجازی برگزار کنیم و فقط تقدیر شوندگان حضور فیزیکی داشته باشند.
  به نظرم روندی کاملا طبیعی را طی  می‌کنیم و نتایج برگزاری مجازی جشنواره و مقایسه آن با سال‌های قبل ما را در اتخاذ سیاست‌های آتی کمک خواهد کرد. برگزار کنندگان و مخاطبین جشنواره  هم به تدریج به آن عادت خواهند کرد.  
 
مجددا از بذل توجه جنابعالی و فرصتی که در اختیار بنده قرار دادید سپاسگزارم.
 
تهیه و تنظیم مصاحبه: حمیده امیدوار
 
 
سید عباس  قاضی میرسعید
تهیه کننده:

سید عباس قاضی میرسعید

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
تنظیمات قالب