بانوان نامی دانشگاه
تهمینه ناجی: کسی که حرفه پرستاری را برمیگزیند باید با جانودل این مسئولیت را قبول کند
دفتر مشاور امور زنان و خانواده با همکاری روابط عمومی دانشگاه در سلسله گفتوگوهایی، بانوان موفق دانشگاه را به خوانندگان سایت معرفی میکند. مصاحبه تهمینه ناجی، مدیر پرستاری سابق مرکز طبی کودکان را در ادامه بخوانید.
در ابتدا ضمن معرفی خود کمی از پیشینه زندگی و تحصیلتان بفرمایید؟
تهمینه ناجی هستم. 27 سال است در شغل پرستاری خدمت میکنم، متولد شهر تنکابن یکی از شهرهای استان مازندران و از یک خانواده پرجمعیت و فرزند یکی مانده به آخر هستم. تمام مراحل تحصیلم را در همین شهر گذراندهام. پس از گرفتن دیپلم که همراه با دوران جنگ تحمیلی بود، به علت شهادت برادرم دچار بحران روحی شدم. چون برادرم فرد تحصیلکرده و موفقی بود، مدام به خود میگفتم او که تمامی عمر خود را تحصیل کرد و در آخر بهرهای از تحصیل خود نبرد پس من چرا باید درس بخوانم؟ هدفم را گم کردم و انگیزهای برای تحصیل نداشتم.
در دوران نوجوانی دوست داشتم کارهایی که پسربچهها انجام میدهند انجام بدهم، ماهیگیری میکردم، زمان چیدن پرتقالها از شاخههای بلندبالا میرفتم و در کارهای سخت پیشقدم بودم. با یادگیری کارهای هنری قلابدوزی و گلدوزی کمی از اندوه فراق برادرم کاسته شد.
به پرورش گل و گیاه علاقه زیادی دارم، در آشپزی هم ید طولانی دارم، برای آرامش و تمدد اعصاب موسیقی را انتخاب کردم و سنتور میزنم. سعی کردهام در تمامی اموری که مربوط به یک کدبانو میشود سررشتهای داشته باشم و معتقدم زن باید همیشه مقتدر باشد. هرچند سخت است ولی همیشه با توکل به خدا خدمت میکنم.
پدرم کشاورز و ماهیگیر بود، ازنظر اخلاقی زبانزد همه فامیل و دوستان بود، مدیر و مدبر دلسوز و در کمک به همنوع خود پیشقدم بود. در تکمیل نصایح و سخنان خود از ضربالمثل و شعر استفاده میکرد که این خصلت ایشان هم تا حدودی به من هم رسیده است.
مادرم زنی بسیار مدیر و سختگیر بود، با توجه به جمعیت خانواده و سختیهای که در گذشته در روستاها و شهرستانها وجود داشت باتدبیر زندگی منظم و خوبی ساخته بود. در خرج و مخارج زندگی، مدیریت قابلتحسینی داشت، سختی آن روزها موجب شده است امروز پختگی رفتار و کردارمان همراه با کسب موفقیت باشد.
پس از مدتی و پی بردن به استعدادهای نهانم به فکر افتادم که بااستعدادی که من دارم ادامه تحصیل بدهم و چون رشته تحصیلیام تجربی بود. مدتی بعد روحیهام تثبیت شد و در دانشگاه شرکت کردم و در رشته پرستاری قبول شدم و با عشق و علاقه به تحصیل در این رشته پرداختم. در سال 70 پس از فارغالتحصیلی برای گذراندن طرح به تهران آمدم و در مرکز طبی کودکان مشغول به کار شدم.
در همان ابتدای کاری به ICU فرستاده شدم. برایم سخت بود چون کار در این بخش ویژه، کمی مشکل به نظر میرسید، اما با تلاشی که از خود نشان دادم منجر شد به مدت 12 سال در این بخش بمانم.
از دوران کاری خود در ICU بگویید؟
در آن دوران مشکلات بیشتری نسبت به الآن وجود داشت، ولی من با عشق و علاقه با تمامی وجود در این بخش کار میکردم، حتی یادم است که شیفتهای اضافه همکاران را قبول میکردم. شبکاریهای بسیاری را پشت سر گذاشتهام. به مدت 2 سال نیز بهطور همزمان در بیمارستان خصوصی مهراد در بخش ICU فعالیت داشتم. بااینکه سنوات کاری زیادی نداشتم پس از شش سال بهعنوان سرپرستار بخش انتخاب شدم. البته پس از 6 سال کاری در ICU بنا به دلایلی به بخش آنکولوژی منتقل شدم ولی پس از یک سال مجدداً بهعنوان هدنرس در بخش ICU که 12 تخت داشت مشغول به کار شدم و در مرداد سال 83 بهعنوان مدیر پرستاری مرکز طبی برگزیده شدم.
با داشتن سابقه اندک چرا شما بهعنوان سرپرستار پذیرفته شدید؟
شاید به این دلیل که در پی گیری کارها بسیار مصمم بودم و در برقراری نظم و انضباط کاری همیشه تلاش میکردم. از زمانی که در بخش ICU مشغول شدم، خدمت، اولویتم بود حتی در تعمیر و تهیه برخی دستگاهها شخصاً وارد میشدم و اقدام میکردم. در دوران کاریام با هیچ مسئولی مشکل نداشتم نه اینکه مشکل کاری وجود نداشت بلکه با تمامی توان سعی کردم مشکلات را با همکاری حل کنم.
در این سالها با مسئولان زیادی کارکردم (رئیس و مدیر بیمارستان) که هرکدام از بزرگواران روشهای مدیریتی خاص خود را داشتند سعی کردم بر اساس اهداف سازمانی تعامل خوبی با آنها داشته باشم و آن را مدیون لطف خدا میدانم. چون معتقدم برای خواسته بیماران باید تلاش کنم و در جلب رضایت آنها بکوشم. هرروز از تمامی نقاط کشور بیمارانی به این مرکز ارجاع میشوند و من همیشه در خدمت به آنها تعصبدارم به نظرم رنج سفر از راه دور برای درمان، دشواری بیمار و خانوادهاش را دوچندان میکند.
البته یادآوری میکنم که بسیاری از خصوصیات اخلاقیام را مدیون تربیت پدرم هستم که در حال حاضر در قید حیات نیستند ولی همیشه در نصایح خود ما را به سعهصدر، صبر، خدمت صادقانه و درستی دعوت میکرد.
متأهلید؟
بله. در سال 75 ازدواج کردم که همزمان با آغاز سرپرستاری من بود. همسرم در استان گیلان خدمت میکند و در رفتوآمد است.
دو فرزند دختر دارم یکی از آنها در رشته شنواییشناسی و یکی دندانپزشکی قبولشدهاند. چون فرزندانم پشت سر هم به دنیا آمدهاند، امسال در دانشگاه قبول شدند و مشغول تحصیلاند.
خاطرهای بهیادماندنی دارید که بخواهید بیان کنید؟
چند سال پیش، شب عید که زمان سالتحویل ساعت 4 صبح بود، بااینکه شرایط خاصی داشتم و فرزندانم کوچک بودند. شیفت شب عید را به دلیل اینکه کسی قبول نمیکرد من پذیرفتم. آن زمان سرپرستار ICU بودم و گاهی برای کشیکهای سوپروایزری کمک میکردم. صادقانه بگویم وقتی مترون وقت پیشنهاد کشیک شب عید را به تعدادی از هدنرس ها اعلام کرد سکوت طولانی در جلسه حاکم شد که نشان از عدم پذیرش کشیک پیشنهادی بود و کسی مسئولیت شب عید را قبول نکرد در ان جلسه شرایط پذیرش برای من از همه سختتر بود ولی بااینحال پذیرفتم. آن شب با توجه به تعطیلی مهدکودک بیمارستان، با فرزندانم به بیمارستان آمدم و کار را شروع کردم. شب بسیار شلوغی بود. شلوغی بیمارستان، شب عید بودن را از ذهن ما پاککرده بود. غرولند همسر، ازدحام بیماران و نگهداری بچهها فکرم را حسابی مشغول کرده بود. فرزندانم تا دیروقت بیدار بودند با گرفتاری زیاد آنها را در دفتر پرستاری کنترل میکردم در همین وضعیت کلافگی، مادر یکی از بیماران مزمن سیروز کبدی که سابقه بستری در بیمارستان را داشت و من را میشناخت به کمک من آمد، چون دخترش بدحال شده و به ICU انتقال دادهشده بود به من کمک کرد تا بچهها زودتر بخوابند. آن شب آن دختر 6 ساله فوت شد. پایان شیفت من با گریه مادر دختر 6 ساله، خستگی جسمی و روحی خودم و بیقراری فرزندانم در روز اول عید شروع شد.
کمی از فعالیتهای کاری خود بگویید؟
علاوه بر مسئولیتی که در این مرکز دارم، حدود 8 سال است دبیر اجرایی کنگره کودکان هستم و هماهنگیهای لازم را برای کارهای علمی و اجرایی انجام میدهم.
طرح تحقیقاتی نظر پرستاران، والدین و کودکان 5 تا 12 سال بستری در بخش کودکان در مورد رنگ لباس پرستاران، طرح و راهاندازی برنامه انتقال کودک نیازمند جراحی با ماشین شارژی به اتاق عمل، طرح و راهاندازی پرستار خوشامدگو در مرکز طبی، طراحی سامانه مدیریت پرستاری نوبتکاری کادر پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران، تألیف کتاب پرستاری کودکان برای پرستاران کودکان، طرح ارتقای پانل مدیریت پرستاری در عملکرد نوآوری علوم پزشکی تهران، برگزیده نخستین جشنواره پژوهشی مرکز طبی کودکان و طرح آموزش به بیمار در اورژانس با استفاده از دانشجویان دوره عرصه پرستاری از فعالیتهایی بوده که به انجام رساندهام. البته تقدیرنامههایی هم در سالهای مختلف بهعنوان پرستار نمونه از وزیر وقت (دکتر لنکرانی) و مدیر پرستاری نمونه و همچنین مناسبتهای مختلف تقدیرنامه دریافت کردهام.
در مورد مرکز طبی کودکان صحبت کنید؟
این مرکز، پتانسیل این را دارد که در گروه پزشکی و پرستاری بدترین بیماریها را پذیرا باشد و باجان و دل خدمت کند با نیروهای مجرب و ورزیده ای که داریم همیشه مانند یک خانواده عمل کردهایم و همواره مشکلات را تیمی حل کردهایم.
یادش به خیر، دکتر ربانی رئیس سابق مرکز طبی، همیشه به ما میگفت، در بالین بیمار موارد بسیاری را میتوان آموخت. تنها، کودکی که برای درمان نزد شما میآید بیمار نیست بلکه پدر و مادرش هم بیمارند باید درک بالایی داشته باشید تا بتوانید با بردباری دردی را از آنها بکاهید.
به نظر شما چه امکاناتی در بیمارستان برای کارکنان حتماً باید دیده شود؟
داشتن مهدکودک یکی از موارد الزامی است که باید در تمامی بیمارستانها باشد. تا زمان مسئولیتم مهد بیمارستان را با چنگ و دندان نگهداشتم وسعی کردم خودم تا حدودی به عملکرد آنها نظارت کنم.
در بیمارستانها همه زحمت میکشند از نگهبان درب تا ریاست. ولی دو گروه همیشه باید پاسخگو باشند پزشکان و پرستاران. بهعنوان نمونه با نزدیک شدن به ایام نوروز همه برای سفر برنامهریزی میکنند ولی من در حال برنامهریزی و تعیین شیفت ایام نوروز هستم تا مشکلاتی که در سالهای گذشته اتفاق افتاد تکرار نشود.
چه حرفی برای افرادی که میخواهند وارد حرفه پرستاری شوند دارید؟
کسی که حرفه پرستاری را برمیگزیند باید با جانودل بتواند این مسئولیت را قبول کند که با بیمار بخندد، بگرید، دوست باشد و دوست داشته شود، بهخصوص اگر در بیمارستان کودکان خدمت میکند باید به آنها علاقهمند باشد تا بتواند بیقراریهایشان را تسکین دهد. همیشه به پرستارانی که برای مصاحبه نزد من میآیند، میگویم منتظر آییننامه، بخشنامه، دستورالعمل و تشویق نباشید همیشه کاری کنید که رضایت بیمار در آن باشد.
یک پرستار نباید مشکلات خانوادگی خود را وارد حیطه کاری خود کند، همیشه با روی خوش با بیمار رفتار کند کمبودها را مدیریت کند. قبل از ورود به حوزه پرستاری، خانواده خود را متوجه شغلش کند چون او باید در تمامی بحرانهایی که در جامعه رخ میدهد حضور فعال داشته باشد. همیشه خود را با علم نوین وفق دهد و از تجربیات گذشتگان بهرهمند شود.
برای ارتقای حوزه پرستاری بهخصوص در بیمارستان کودکان چه انتظاری از مسئولان دارید؟
انتظارم از مسئولان وزارت بهداشت نگاه ویژه به پرستاری است. زحمات پرستاران در بسیاری از مواقع دیده نمیشود، به جرات میتوانم بگویم پرستارانی را میشناسم که بهپاس خدماتشان باید تندیسشان ساخته شود. یک پرستار هیچگاه به بیمار طایفهای نگاه نمیکند و همه را به یکچشم میبیند.
مسئولان پرستاری باید بدانند افرادی با سن کم وارد این حوزه میشوند که شاید بسیاری از آنها سختی نکشیدهاند و در بدو ورود با جماعتی دردمند مواجه خواهند شد که شاید صبر و بردباری ما را نداشته باشند. باید بتوانیم تعامل خوبی در حیطه پرستاری ایجاد کنیم. تا رضایتمندی بیمار که هدف اصلی ما است محقق شود.
از اینکه وقت خود را در اختیار ما قراردادید، سپاسگزاریم.
من هم از زحمات شما تشکر میکنم.
خبرنگار: فریبا مقدم
عکس: لیلا یوسفی
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: