• تاریخ انتشار : 1401/05/30 - 11:10
  • تعداد بازدید کنندگان خبر : 370
  • زمان مطالعه : 7 دقیقه

شرح عهدنامه امام علی (ع) برای مالک اشتر نخعی

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدقریشی: اطاعت از رهبری راه حل برون رفت از فتنه ها است

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدقریشی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه در جلسه هیئت رئیسه؛ یکشنبه 30 مرداد ماه نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را بررسی کرد.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، مسئول نهاد در نشست روز یکشنبه 30 مرداد ۱۴۰۱ در سالن شورای ستاد مرکزی، به تشریح ویژگی‌ های حاکم نسبت به مردم پرداخت و اظهار داشت: «وارْددْ الی اللّه و رسوله ما یضْلعک من الْخطوب، و یشْتبه علیک من الاْمور، فقدْ قال اللّه سبْحانه لقوْم احبّ ارْشادهمْ. یا ایها الّذین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و اولی الاْمْر منْکمْ، فانْ تنازعْتمْ فی شیء فردّوه الی اللّه و الرّسول. فالرّدّ الی اللّه الاْخْذ بمحْکم کتابه، و الرّدّ الی الرّسول الاْخْذ بسنّته الْجامعة غیر الْمفرّقة«  در کاری که برای تو دشواری پیدا شود و یا اموری که برای تو ابهام انگیز و مشتبه باشد، به خدا و رسول او مراجعه کن، که خداوند متعال خطاب به مردمی که هدایت آنان را خواسته است می فرماید: ای مردمی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا و اولوالامر را، و اگر دربارهی چیزی نزاع داشتید آن را به خدا و رسول ارجاع دهید. ارجاع به خدا، تمسک به کتاب محکم او است و ارجاع به رسول، تمسک به سنت جمع کننده، اوست که مردم را) پراکنده نمی کند.» ۱

مسئول نهاد در ادامه به بررسی و توضیح آیات اشاره کرد و اظهار داشت:

پیروی از فرمانروایان مقدس

ایشان در ابتدای نامه (همان طور که ملاحظه کردید) سعادت بشری را در تبعیت از قوانین و سنن الهی ذکر کردند (لایسعد احد الا باتباعها) و بدبختی و شقاوت را نیز در مخالفت و ضایع کردن دین دانستند بر اساس همین دستور العمل، رهبر خدا محور در رساندن جامعه به چنین سعادتی، عقل را در تجلیات وحی شکوفا می سازد و اندیشه ی خود را از دریای جود عقل آفرین سیراب می کند. قانون او از منبع راستین سرچشمه می گیرد و مسیر حرکت را از آن علیم و حکیم جویا می شود. در مشکلات به او پناه می برد و از گردنه های صعب الأمور به راهنمایی او عبور می کند (وارده الى الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب و یشتبه علیک من الامور)

و بدینسان در مراجعهی مستمر با خدا و رسول و اولیای گرام به سر می برد. و گفتار مولانا در مثنوی مؤید همین نظر است :

جهد کن تا می توانی ای کیا

در طریق انبیا و اولیا

کافرم من گر زیان کرده است کس

در ره ایمان و طاعت یک نفس

سرشکسته نیست، این سر را مبند

یک دو روز ک جهد کن ما باقی بخند

مؤمنین حقیقی در آیه ی مورد اشاره امیر المومنین، (یا أیها الذین آمن اطیعوا الله) در اطاعت حق گام بر می دارند و خدای حکیم نیز، حبیب و همراه آنها می سازد که با یاری او به کوی «او» رسند. (و اطیعوا الرسول).

بر اساس حکمت و هدایت الهی در فقدان نبی، ولی الله جانشین رسا الله می شود، تا راهیان کوی دوست بی قافله سالار طی طریق نکنند و در ظلمات گرفتار نیایند. (اولوالامر منکم).

و اگر در شناخت ولی الله نیز اختلاف و تردیدی حاصل شد، محل رفع اختلاف، خدا و رسول او خواهد بود، لذا فرمود: «فان تنازعتم فی شی فردوه الى الله و رسوله: واگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و رسولش برگردانید.)

 

اطاعت از کتاب مقدس

حضرت، اطاعت از خدا را در مراجعه به کتاب محکم الهی دانستند (بمحکم کتابه). آیات قرآن کریم اگر چه به محکم و متشابه تقسیم می شود، اما متشابهات در پرتو آیات محکم، از تشابه خارج می شوند و تمامی آیات قرآن محکم می گردد و هیچ شبهه ای در آن رسوخ نمی کند. انسانی که به قرآن پناه می برد روح او نیز در سایه ی او محکم و استوار و حکیم و دانا می گردد.

در دنیای معاصر، انسان مدرنیته در پرتو خود پرستی و نسبی گرایی، همه ی امورش به متشابهات انجامیده است و بحرانهای معرفتی و اخلاقی، او را به سرگشتگی و واماندگی کشانده است. او تعلیم در محضر حبیب الله را ارتجاع و عقب ماندگی می نامد و بازی با ایسم های خود ساخته را روشنفکری می پندارد.

بت پرستی جدید، نه آن بتان سنگی، که بتانی از سنگ سخت تر و گمراه کننده تر است، که به قدرت زر و زور و تزویر، و کمک فرعونها و قارونها و سامریها، به نابودی موسیها کمر بسته اند، ولایت شیطان را به جای ولایت الله می نهند و قربانی شدن در پای این بتان را تکامل و توسعه و آزادی و حریت می نامند. قبله را از سمت نور به سمت ظلمت می کشند که مردم ندانند و نبینند و نفهمند. وای عجب که همه را به نام علم و دانش و پیشرفت نامگذاری می کنند و بدینسان، بینایان را کور می کنند.

چون بت سنگین شما را قبله شد

لعنت و کوری شما را ظله شد

اما و صد اما که اندر این دریای مواج، جز پناه به کشتی نوح چاره ای دیگر نیست. هر آن کس کنعانی کند و به علم اندکش مغرور گردد، عاقبت بدفرجامی را باید منتظر باشد و بشنویم از زبان مولانا در مثنوی معنوی:

عقل قربان کن به پیش مصطفی

حسبی الله گو که الهام کفی

همچو کنعان سر زکشتی وامکش

که غرورش داد نفس زیر کش

برایم بر سر کوه مشید

منت نوحم چرا باید کشید؟

کاشکی او آشنا ناموختی

تا طمع در لوح و کسی دوختی

کاش چون طفل از حیل جاهل بدی

تا چو طفلان چنگ در مادر زدی

یا به علم نقل کم بودی ملی

علم وحی دال، ریسودی از ولی

 

چنگ زدن در ریسمان الهی

راه نجات بشر در این است که طبیبان الهی را بنده شود، رشا۔ را در تربیت آنها بیایند، تا به مشک و عنبر آکنده گردد و باز هم این معانی را مولانا خوش سروده است:

این طبیبان را به جان بنده شوید

تا به مشک و عنبر آگنده شوید

رفع این کوری به دست خلق نیست

لیک اکرام طبیبان از هدی است

حضرت در ادامه می فرماید که تمسک به پیامبر؛ یعنی عمل به سست و روش پیامبر، سنتی جمع کننده و پرهیز دهنده از تفرقه است. (والرد الى الرسول الاخذ بسنته الجامعه غیر الحفرقه) از آنجا که خداوند متعال دو منبع گرانقدر، یعنی کتاب و سنت را در میان انسانها به ودیعه گذاشته است، تا به مدد آن دو، حقیقت آشکار گردد و اختلاف از میان انسانها رخت بربندد، لذا امر می کند که به حبل الهی چنگ بزنند و راه تفرقه پیش نگیرند (واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا). آنگاه رسولش را نیز به صفت خویش می آراید که او هم منادی وحدت شود و اختلافات بشری را با اک به علم بی منتهای حتی حل نماید و در این دریای گل، نبی یا خلیفه ی  استنش، کشتی امت باشند.

این نکته ی نغز را مولانا این گونه آورده است: بن چنین فرمود آن شاه سل که منم کشتی در این دریای کل یا کسی کار در بصیرتهای من شد خلیفه ی راستی بر جای من حال اگر کسی به حکمیت الهی تن ندهد و در قانونگذاری، تنها اندیشه و فهم خود و یا در نهایت عقل جمع را معیار قرار دهد و خویشتن را بی نیاز از آن حکیم مطلق بداند، آیا براستی بر جادهی عقلانیت سیر کرده است؟ آیا عقل، حکم به تبعیت از علم برتر و دانای برتر نمی کند؟ آیا این شیوهی اتکا بر عقل و فهم جزئی خویش، جاهلانه و ارتجاعی نیست و عقب ماندگی را نمی رساند؟ انسان دور مانده از علم الهی، بر خود و جامعه ظلم می کند و لذا به حق طالم است اگر چه در چهره ی مدافعان بشر رخ نماید: )و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون . (و انسان ظالم، از صراط آدمیت بیرون ( فسق) و به سبوعیت و خونخواری تن می دهد ( و من لم یحکم بما وانزل الله فاولئک هم الفاسقون )

  • گروه خبری : دفتر نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه
  • کد خبر : 216438
ابوالفضل علیزاده
تهیه کننده:

ابوالفضل علیزاده

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *