یادی از بزرگان سفرکرده: مرحوم دکتر مهدی بیگدلی؛ استاد علم و اخلاق

در رشتۀ روان‌پزشکی، مریض را به‌عنوان یک جلد کتاب می‌بینیم که جلد دوم هم ندارد و برای ما بمنزله استاد است". ما به همۀ کسانی‌که به روان‌پزشکی می‌آمدند، می‌گفتیم: «مریض باید من را بپذیرد، اگر نپذیرد از دستم کاری بر نمی‌آید و فایده ندارد. باید اول بین ما تفاهم به‌وجود بیاید. به مریض، به‌عنوان بیماری روانی نگاه نکن، بیمار را حمایت کنید و نگویید حالش بسیار بد است». ما همیشه به مریض می‌گفتیم: «اکنون تو از ما بهتر هستی». او خیالش راحت می‌شد که ما در مقابل او جبهه نگرفته ایم، آن‌وقت صحبت ‌کرده و می‌فهمیدیم محتوای فکر او چیست؟ آیا هذیان دارد، آیا بدگمان و مشکوک است؟ اکنون که ما مریض می‌بینیم، آن‌قدر صمیمیت به خرج می‌دهیم که مریض خودش داوطلب شده و برای ما حرف می‌زند، ما به حرف‌هایش گوش می‌دهیم و شخصیتش را بالا می‌بریم، به خانواده‌اش نیز می‌گفتیم: «شما حق ندارید او را نصیحت کنید». کسی که تب می‌کند که نمی‌توانیم با او دعوا کنیم که چرا تب کردی؟ این نیز نوعی تب است و باید قبول کرده و در خدمتش باشیم. کمک کنیم تا مشکلش برطرف شود. آن‌وقت مریض تمایل پیدا می‌کند و حاضر می‌شود داروهای خود را بخورد، وگرنه می‌گوید: «من برای چی باید دوا بخورم؟ من که مریض نیستم». حتی دارو را در دهان خود گذاشته و بیرون می‌اندازد. ما از رفتار او می‌فهمیم، اما خانواده‌اش ممکن است دقت نداشته باشند و متوجه نشوند که بیمار داروهایش را مصرف نکرده، زیرا باید با او بسیار صمیمی برخورد کنیم تا دارویش را بخورد.
مصاحبه استاد بیگدلی را تاریخ شفاهی دانشگاه بخوانید.

مهدی  گلپایگانی
تهیه کننده:

مهدی گلپایگانی

فیلم بردار

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
تنظیمات قالب