با فرزانگان دانشگاه علوم پزشکی تهران

دکتر فرهاد اعتضادی: تحقیقات جدی در کشور، نیازمند دیوان سالاری در پژوهش است

عضو هیئت‌علمی گروه بیهوشی و مراقبت های ویژه در بیمارستان سینا،مدیریت و درمان بهتر بیماران را از مهم ترین دغدغه های این گروه خواند و بر ضرورت انجام پژوهش های جدی در کشور و فراهم سازی ساز و کار مناسب برای آن تاکید کرد.

دکتر اعتضادی

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مجموعه مصاحبه با فرزانگان، به‌منظور معرفی توانمندی ها و دستاوردهای گروه‌های مختلف آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و تبیین افق پیش روی آن، در روابط عمومی دانشگاه درحال انجام است. به این منظور با دکتر فرهاد اعتضادی عضو هیئت‌علمی گروه بیهوشی و مراقبت های ویژه در بیمارستان سینا گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانید:

-لطفا درباره‌ تست جدیدی که راه اندازی کردید و سر و صدای زیادی به پا کرده توضیح بفرمایید. این تست در چه مواردی استفاده می شود و چه کاربردی دارد؟

 بهتر است مقدمه ای خدمتتان عرض کنم، در رشته‌ی بیهوشی، مداخله یکی از دغدغه های اصلی است. چرا که هنگام بیهوشی بیمار باید لوله در داخل نای بگذاریم و مریض را بیهوش کنیم. چناچه بخواهیم خیلی ایمن و راحت این لوله را بگذاریم، دغدغه‌ی خیلی جدی برای متخصصین بیهوشی است. در واقع اگر مریض اینتوبه شود، می تواند بیهوشی را به راحتی طی کند اما اگر اینتوبه نشود مخاطرات زیادی برای بیمار وجود دارد. در این شرایط ابزارهایی ایجاد شده است. متخصصان بیهوشی بر اساس آناتومی بدن  (مانند چانه، شکل دهن و فرم پیشونی و فرم صورت و سایز گردن) شاخص‌هایی را تعریف کردند تا بتوانند پیشگویی کنند که آیا برای بیماری که الان قرار است بیهوش شود، راحت می توان اینتوبه کرد و لوله تراش گذاشت یا نه. شاخص های آناتومیک زیادی از حدود بیست سی سال قبل مطرح شده است. در دوره‌ی رزیدنتی شاخص‌ها را که می‌خواندم و انجام می‌دادم به تدریج به این نتیجه رسیدم که یکی دو تا از این شاخصه‌هایی که گفتند خیلی دقیق نیست و اگر تغییرات جدی در برخی از آنها اعمال کنیم، در اندازه‌گیری‌ها نتیجه‌ی بهتری بگیریم. پیشنهاد کردم به جای تست تارتالیا که در آن فاصله عمودی بین چانه و سیب از اهمیت برخوردار است، با استفاده از یک عمق سنج چند مورد را خودم امتحان کردم. در واقع با پیشگویی راه هوایی، مشکل این ارتفاع عمودی بین چانه و سیب آدم یا همان تایرومنتال را حل کردیم و در تست ها، نتایج درخشانی را اخذ کردیم چرا که واقعا به تجربه‌ی خودمان نتایج را دیده بودیم که ارتباط زیادی میان ارتفاع و نحوه اینتوبه شدن بیمار وجود دارد. به عبارت دیگر نتایج مطالعات تایید کرد که ارتباط معنی داری میان این دو وجود دارد. این مسئله را با همکاران به صورت یک مقاله در یکی از بهترین مجلات گروه بیهوشی دنیا که متعلق به انجمن تحقیقات بین‌المللی بیهوشی امریکا است منتشر کردیم. بعد از مدتی این پژوهش حسابی گرفت و دیدم که خیلی از همکاران در سایر کشورها نیز شروع به انجام این تست کردند و اکثرا در گروه‌های مختلف بیماران به همان نتیجه‌ی ما یا شبیه به ما رسیدند. خیلی هم تعریف کردند که این بهتر و قابل اعتماد تر از تست‌های دیگری است که الان وجود دارد. البته این تست مربوط به بزرگسالان هست و شاید در گروه‌های مختلف مثلا کودکان، نتایج متفاوتی را در بر داشته باشد. همچنین زنان باردار نیز شاخص های متفاوتی دارند چرا که آناتومی آنها برهم می ریزد. این مقاله دوهزاروسیزده چاپ شد و اکنون در حدود ده سال از انتشار آن می گذرد.

-تا کنون چقدر به آن استناد شده  است؟

حدود شصت هفتاد استناد به آن شده که این عدد برای رشته بیهوشی بسیار بالاست. وقتی بیست سی کشور مختلف، در مورد یک تست، مطالعه‌ی اختصاصی انجام دهند و آن را بررسی کنند یعنی این مسئله بسیار مهمی است. محققین اگر فکر کنند چیزی اهمیت ندارد از کنارش می‌گذرند ولی خیلی راحت امدند و این تست را بررسی کردند. یکی از دوستانم در استرالیاست و اتفاقا گفت وقتی مقاله شما منتشر شد؛ در دانشکده پزشکی استرالیا دیدم در ژورنال کلاب مقاله‌ی شما را به عنوان مطلب جالبی از آسیا مطرح کرده اند که بسیار برایم جالب بود.

-آقای دکتر بفرمایید که پیش بینی راه هوایی و دشواری آن چقدر در مسیر درمان اهمیت و ضرورت دارد؟

خوب دشواری راه هوایی در واقع داستان مرگ و زندگی است و بسیار اهمیت دارد. حسنش اینکه شما می‌توانید به تمام ابزارهای لازم برای نجات بیماران از قبل فکر کنید و آن را آماده کنید. حداقلش این است که از نظر روحی آماده باشید. می دانید که ما به بیماران شل کننده‌ تزریق می کنیم که تا حدودی بیمار را فلج می‌کند. از همان جنسی که بومیان آمریکای جنوبی برای شکار با نی به شکار فوت می‌کردند. این از همان خانواده است و یک سم خیلی وحشتناک که برای فلج کردن از آن استفاده می شود و بیماران در واقع فلج می شوند و اصلا نمی‌توانند نفس بکشند از این رو ما مسیر تنفس را با اینتوبیشن حفظ می کنیم و اگر این کار را نکنیم ممکن است عمل فاجعه‌بار باشد ممکن است ترشحات دهان بیمار وارد راه هوایی و منجر به مرگ مریض شود. بر این اساس این قضیه خیلی مهم و در واقع به خاطر حساسیت بسیار زیادی که دارد اینجور تست‌ها بسیار محل فوکوس جامعه‌ی علمی بیهوشی در جهان است.

-در ایران چقدر رایج شده این روشی که شما به کار می برید؟

خودمان در درمانگاه استفاده می کنیم و خب تست ها متنوع است. البته این را بگویم که اخیرا پیشرفت علم به کمک ما امده تا کمتر از راه هوایی مشکل در چند سال اخیر بترسیم. به عنوان مثال ابداع گلایدسکوپ که در واقع وسیله‌ایست که حالا استاد خواجوی از گروه بیهوشی سینا هم اقدام به ساخت یک مدل ایرانی آن کرده است. حسن آن این بود که حتی در موارد بسیار بسیار سخت احتمال اینتوبیشن را خیلی پایین آورده و الان دیگه مثل ده پانزده سال پیش، آنقدرها ترسناک نیست. البته ما در بیمارستان سینا از اپلیکیشن استفاده می‌کنیم که کیفیت آن بسته به آن کاربری که دارد آن را انجام می دهد دارد. حال برخی خیلی با دقت هستند همه ی تست ها را با دقت استفاده می‌کنند و به طور معمول حداقل در سایت دانشگاه خودمان بچه‌ها آشنا هستند و از آن استفاده می‌کنند.

-لطفا در مورد تسهیل فرایندهای بعد از عمل توضیح بفرمایید.

 بله یکی از قسمت هایی که در بیمارستان سینا روی آن کار کردیم همین مسئله است. در واقع سعی کردیم تمامی پژوهش ها و کارهایمان کاربردی باشد و بیشتر مسایل و مشکلاتی را که با بیماران داشتیم، سعی کردیم در همان جهت مطالعات را طراحی کنیم. به عبارت دیگر، مدیریت و درمان بهتر بیماران از مهم ترین دغدغه های ماست. در بحث پیوند کلیه، چالشی با بیماران داشتیم. من از دوره رزیدنتی می دیدم که جراح از ما می خواست به بیمار مایع زیاد بدهیم تا کلیه پیوندی فعالیت خوبی داشته باشد. اینکه چه ماده‌ای به عنوان مایع به بیمار بدهیم که بهتر باشد، همواره برای ما سوال بود که مثلا نرمال سالین بدهیم یا کدام یک از انواع اقسام سرم هایی که داریم. از این رو مطالعه ای انجام دادیم و آن هم در مجلات خیلی خوبی چاپ شد و سایتیشن خیلی زیادی (بالای حدود صد و شصت هفتاد) داشت. کار خیلی جالبی بود که واقعا کمک کرد به اینکه هم ارزیابی و مشاهدات خودمان بهتر شود و هم خیلی مورد توجه دیگران قرار بگیرد و تقریبا الان به گونه ای شده که کل دنیا دقیقا به همان سمتی رفته که ما پیشنهاد داده بودیم که چه مایعی را به چه مقدار بدهیم تا اینکه بیماران عملکرد کلیه پیوندی بهتر داشته باشند. الان واقعا در پیوندکلیه، بیماران خیلی بهتر به هوش می آیند و خیلی بهتر تحمل می‌کنند و اگر تکنیک جراحی درست باشد مسیر بهبودی به سرعت طی می شود. در این شرایط ما واقعا سعی می‌کنیم در بیهوشی با مایع زیاد دادن یا غلط دادن، آسیب به بیماران وارد نکنیم.

-آقای دکتر چقدر در فعالیت های علمی مشارکت بین‌المللی دارید و چقدر داخل کشور همکاری دارید؟

حقیقتش خیلی نتوانستیم مشارکت بین المللی داشته باشیم و در کشورهای دیگر کار را پرزنت کنیم چرا که رفت و آمد بسیار محدود بود. فقط مثلا یکی از دانشجوهای ما که داشت به هلند می رفت. گفت استاد می‌تونم این کار را در کنفرانس دانشجویی پرزنت کنم؟ که ما هم استقبال کردیم و حتی با همدیگر پاور پوینتش را درست کردیم. حقیقتش خارج از کشور خیلی ارتباط نداشتیم و بیشتر از طریق مقالات و نوشته هایمان با مجامع علمی در ارتباط بودیم. البته گاهی از بزرگان برای کنگره ها دعوت می شد به عنوان مثال پروفسور هوانسیان که خودش ایرانی بود اما خودمان کمتر می‌توانستیم برویم رفت و آمد مشکل بود همیشه خیلی ارتباط بین‌المللی زیادی انصافا نداشتیم چرا که یه جورایی گروه بیهوشی دست و بالش بسته است؛ هر کدام از ما که مرخصی می رود، قسمتی از کار بیمارستان لنگ می ماند و حتی این بسیار مشکل است که اگر کسی در گروه بیهوشی بیمار شود، دیگر هیچ کس نمی‌تواند به مرخصی برود و کار اتاق عمل ها لنگ می ماند. نمی توان چند اتاق عمل را با یک بیهوشی اداره کرد و این اصلا ایمن نیست و خطرناک است.

-تفاوت این رشته در ایران و خارج از کشور در چیست؟

ببینید در ایران اینگونه باب شده که تعداد متخصصین بیهوشی کم باشد و سیستم ها بر همین اساس طراحی شده است. شاید به خاطر اینکه خیلی به گروه‌های به اصطلاح درمانی در کشور بیشتر فکر می‌کردند. در واقع آن استانداردهایی که مثلا در خارج از کشور رعایت می شود در ایران از نظر تعرفه و تعداد رعایت نمی شود.  چون تعرفه‌های این رشته جوری تنظیم شده که شما حالا اگر مثلا مثل آلمان، انگلیس، آمریکا یا حتی هند بیمار بخوابانید و تعداد بیماران را به استاندارد بین‌المللی برسانید، درآمد به گونه ای پایین می آید که اصلا نمی توانید کار کنید. یعنی عملا اینجوری شده که مثلا متخصص بیهوشی در سطح کشور باید روزی ده تا بیست بیمار بخوابانید و اگر هم روزی یکی از همکاران مرخصی برود کلا بیمارستان با مشکل مواجه می شود.

-استانداردش چقدر هست؟

ببینید استانداردش اینگونه است که هر متخصص بیهوشی، روزی دو تا سه بیمار بیهوش کند. دو تا اتاق حداکثر تحت مسولیتش باشد یعنی فرصت داشته باشد که حواسش را جمع بیمار کند.

-الان چقدر شما بیمار می بینید؟

الان سیستم رزیدنتی ما به گونه ای است که عملا می‌توانیم سه تا چهار اتاق عمل را یک نفره پوشش دهیم البته با کمک رزیدنت ها. خوشبختانه رزیدنت ها را خودمان آموزش می دهیم و آنها را می‌شناسیم و نسبت به توانایی آنها آگاهیم. رزیدنتی که قرار است مثلا شش ماه یا یکسال دیگر متخصص شود خب می‌توانیم در واگذاری یک سری از کارها به او اعتماد کنیم.

-پیشنهاد شما برای بهبود شرایط چیست؟

پیشنهاد این هست که کمی بیمه ها و کمی علما، بزرگان و سیاستگذاران بهداشتی کشور رضایت بدهند که برای ایمنی بیماران پول خرج کنند. برای شما از خلبان هواپیما مثال می زنم تا درک بهتری داشته باشید. ببینید مثلا از آنجا که جان دویست مسافر در دست خلبانان هست باید یک سری استانداردها برای آنها ائل شویم و برخی قابلیت ها را آموزش دهیم به او امکانات بدهیم چون کار سخت و خطرناکی دارد میبینید این مسائل در سیستم نهادینه شده‌است به عبارت دیگر چون می دانید که این کار خطرناکی هست خودش باید خیلی سالم باشد و حواسمان به او باشد که یک وقت هنگام پرواز سکته نکند و از این جهت برایش کمک در نظر می گیرند.  حالا در رشته ما چنین تمهیدات و سیاست گذاری هایی نیست و فکر می کنند که مثلا اگر چیزی باشد و اتفاقی هم بیافتد حالا گردن متخصص بیهوشی می اندازیم؛ ولی این شیوه شیوه ی درستی نیست و امیدوارم که روزی ماهم به سمت استانداردها برویم واقعا استانداردهایی که هست را سیاست‌گذاران قبول کنند.  همکاران ما در استرالیا روزی دو یا سه‌ تا حداکثر چهار بیمار پذیرش می کنند که این عدد برای ما در حدود روزی چهارده تا پانزده بیمار است. خیلی برای ما هم فشار هست مجبوریم که تمام حواسمان را جمع کنیم در حالی که قصد داریم کارآموزشی و پژوهشی هم انجام دهیم. در دنیا برای سیستم پژوهشی دیوان سالاری وجود دارد در حالی که ما این کارها را روی دل خودمان و روی حفظ آبروی کشورمان و اینکه به دنیا بگوییم ما هم می‌توانیم انجام می دهیم آن هم با بودجه صفر و تنها با کمک دانشجوهای پزشکی یا رزیدنت ها انجام دادیم. در حالی که در دنیا، چاپ هر کدام از این مقالات در مجلات معتبر خارجی گرنتهای سی چهل هزار دلاری به همراه دارد. شما این هشتاد مقاله را ضربدر این عدد کنی حدود سه چهار میلیون دلار می شود. یعنی اگر بخواهیم با عدد بگوییم، ما معادل سه چهار میلیون دلار برای این کشور، دانشگاه علوم پزشکی تهران، خودمان و بیمارستان سینا آبرو خریدیم چون این مقالات به اسم ما در دنیا چاپ و ثبت شده است و تا مادام العمر این هست و نمی شود آن را اصلا حذف کرد. این آبرو با بودجه صفر خریداری شده است. اینکه می گویم پژوهش در دنیا دیوان سالاری دارد یعنی اینکه مثلا در زمینه‌ی درمان، حکومت قبول کرده که بایستی پول خرج کند این اتفاق هم می افتد به عبارت دیگر ما در قسمت درمان دیوان سالاری داریم یعنی یک عده در وزارت بهداشت کارشناس درمان هستند و تعدادی از کارشناسان معاونت درمان در بیمارستان ها پخش هستند و با تمام وجود سعی می‌کنند تا درمان مریضا در دانشگاه علوم پزشکی دچار اختلال نشود. به این مسئله دیوان سالاری می گویند. در آموزش نیز همین گونه است. آموزش پزشکی ما بد نیست با بودجه خیلی کم آموزش خوبی می دهیم و پزشکانی که تربیت می‌کنیم  حداقل در رده تخصصی کار بلد هستند. دانشجویان و فارغ التحصیلان خوبی داریم آموزش ما چرا این گونه است؟ چون دیوان سالاری دارد. معاونت آموزشی در تمام بیمارستان‌های کشور هست و برنامه های آموزشی مدونی دارد. خب من خودم جزو دیوان سالاری آموزشی کشور و جزو دیوانسالاری درمانی کشور هستم. ولی پژوهش زمانی مفهوم پیدا می کند که شما به راس علم برسید به راس علم که رسیدی بعد سوالاتی ایجاد می شود و ایده‌های جدید در ذهن شکل می‌گیرد که قالب مطالعات و بررسی ها می شود. آیا برای پژوهش دیوان سالاری در کشور داریم؟ نه. دقت کنید که معاونت‌های پژوهشی در کشور چه می کنند؟ آنها بیشتر به آموزش نحوه‌ی پژوهش به دانشجوها می پردازند. تنها چند مرکز تحقیقات هست که دیوانسالاری خیلی کمی دارند. خب پس در هر زمینه‌ای که بخواهید قوی باشید، باید دیوان سالاری داشته باشید و بایستی سیاستگذاران در این زمینه تعرفه‌ها را بالا ببرند و بیشتر هزینه کنند.

-در تکنیک ها و روش های درمانی چطور؟ فرمودید که از لحاظ تعداد با استاندارد جهانی فاصله داریم؟

 بله، تکنیک هایمان مشکل ندارد و خوشبختانه این غیرت وجود دارد چرا که این مسئله در قسمت به اصطلاح دیوان سالاری قرار می گیرد. ما الان ابزارهای پیشرفته‌ای در کشور داریم و حتی از لحاظ داروها چیزی کم نداریم. تجهیزاتمان هم بدنیست یکم ضعیف و قدیمی است ولی بد نیست. مثلا ونتیلاتورها بدک نیست و مشکل جدی با آنها نداریم بقیه‌ی ابزارها نیز یا در کشور تولید و یا وارد می شود. اما در قسمتی که در واقع بایستی سیستم درمانی برای تعرفه گذاری خوب رضایت بدهد مشکل داریم. این مسئله در دنیا پذیرفته شده اما در ایران پذیرفته نمی شود. چون حس می‌کنند که کار به همین شیوه پیش میرود. خب حالا در مورد پژوهش هم ما دیوان سالاری میخواهیم چرا که اگر بخواهیم کارهای جدی تری انجام دهیم مثلا اینکه بخواهیم تغییری در روش بیهوشی داشته باشیم، نیازمند دیوان سالاری در پژوهش هستیم. آنچه ما اکنون انجام می دهیم اینگونه است که کلینیسین به یه ایده ای میرسد که مثلا این تست را اینجوری انجام بدهیم نتیجه بهتر می‌گیریم. سپس این ایده را در قالب یک مطالعه تست می کند و پس از تایید تبدیل به مقاله می شود. ولی اگر بخواهیم کار خیلی جدی‌تری بکنیم خب آنجا دیگر ابزار میخواهیم. با یک سیستم می توان کارهای بالینی را انجام داد با هزینه‌ی مثلا خیلی کم ولی هیچ‌وقت اصلا نمی شود در ایران به این فکر کرد که شاید بتوانیم روزی در دنیا بیهوشی را بدون استفاده از دارو و با استفاده از امواج الکترومغناطیس روی قسمت خاصی از مغز انجام داد. این از لحاظ تئوری ممکن است چرا که داروها نیز روی کانال‌های یونی اثر می گذارند. با دارو که در همه بدن پخش می شود و یک سری عوارض دارد مثلا آیا می شود کاری کرد که اصلا ماهیت رویکرد بیهوشی در مریض اصلا عوض شود؟ اگر بخواهیم در این زمینه پژوهش کنیم، اصلا به این سادگی ها نیست و کار خاصی هست که برای دنیا هم قابل پذیرش هست. ولی خب اگر بخواهیم علم و مرزهای علم را تکان دهیم، قطعا نیازمند سیستم پژوهشی خیلی جدی هستیم. سیستمی که خیلی خیلی جدی بتوان از طریق آن گروهی با هم کار کنند و از همین راه نان بخورند؛ از این راه یعنی باید زندگی کنند. تا دیوان سالاری درست نکنید در هر زمینه‌ای آنجا پیشرفت نمی‌کند.

-بفرمایید که آینده حوزه فعالیتتان را چطور پیش بینی می کنید و چه برنامه هایی برای آینده دارید؟

 می دانید که برنامه ها در ایران از بالا به پایین هست و خیلی از پایین به بالا نیست. یعنی ما نمی‌توانیم خیلی در زمینه‌ی آموزش و پژوهش و درمان برنامه‌ها را دیزاین کنیم ولی در مورد بیمارستان و گروه خودمان سعی بر این است که با توجه به امکانات،  طرح‌هایی داشته باشیم که آموزش رزیدنت های ما خیلی بهتر بشود. مثلا ریکاوری را جوری دیزاین کردیم که بیماران دچار مشکل نشوند. از آنجایی که تعداد متخصص بیهوشی عمدتا در کشور نمی‌تواند زیاد بشود، ما سعی کردیم جوری دیزاین کنیم که حوادث بد برای مریض ها رخ ندهد. بهترین فکر ما این است که در محدوده فعلی کاری کنیم تا بیماران نتیجه بهتری بگیرند. خیلی از مطالعات ما در زمینه‌ی پست آپ پین هست و مطالعات زیادی انجام دادیم و سعی کردیم با داروهایی درد مریض را کم کنیم که بعد بیهوشی هم درد زیادی نداشته باشند. به نتایج جالب و درخشانی هم رسیدیم. و سعی می‌کنیم که در حیطه‌ی توانی که داریم آموزش و درمان را به صورت بهتری ارائه دهیم و مریض‌ها سالم به نزد خانواده‌ها بازگردند و هیچ حادثه‌ی بدی نداشته باشیم. سیستم را جوری تنظیم کنیم که بیماران دچار هیچ مشکلی نشوند؛ این چیزی است که ما الان با توجه به امکانات موجود می‌توانیم انجام بدهیم و این ته پرش ماست. اگر بخواهیم پرش بالاتر داشته باشیم، ابزار و دیوان سالاری پژوهشی می‌خواهیم.
کار بیهوشی یه جورایی مثل مهندس فنی اصلا ریاضی و فنی و دو دو تا چهارتاست با قسمت های دیگر علوم پزشکی کمی فرق دارد. سی سال پیش که دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران بودم مثلا وقتی روماتولوژی می‌خواندم حوصلم سر می‌رفت. همش جادوگری بود یعنی این را بدهید مریض خوب می‌شود اما اینکه چرا خوب میشود را نمی دانستیم. این نشد طب. ولی الان بروید بخوانید دانه به دانه می گویند مثلا این دارو فلان مدیاتور را کم و فلان چیز داخل سلولی را زیاد می کند یعنی تمام مکانیسم‌های ساب سلولها را دراورده اند و الان دیگر دو دوتا چهارتا شده است. یعنی الان داروسازها می توانند داروها را اصلا مهندسی کنند.  بشر الان اگر بخواهد کاری با چشم باز انجام دهد بایستی تحقیقات دیوان سالاری داشته باشد و اگر حکومت بخواهد، کشور ما این ظرفیت را دارد. ولی امیدوارم که روزی واقعا بودجه و دیوان سالاری به سمت پژوهش حرکت کند تا بتوانیم در پزشکی هم پایه‌های علم را تکان دهیم.

-به بخشی از چالش ها اشاره کردید. چه موارد دیگری وجود دارد که چالش کارتان بوده و با چه راهکاری هایی آن را حل کردید؟

 ما به طور موضعی و مقطعی توانستیم راه کارهایی را ایجاد کنیم. متاسفانه هر نوع تغییر و چالش در سیستم‌های درمانی، سخت است (همانند همه جای دنیا) چرا که ممکن است یک سری تضاد منافع پیش بیاید. این را هم بگویم که واقعا در کشور ما به نظرم این چلنج ها بیشتر از جاهای دیگر دنیا نیست. حداقل در بیمارستان سینا گروه پزشکی و مجموعه‌ی کادر پزشکی با هم همکاری خوبی دارند با یکدیگر خوب کار می کنند، حرف هم را میفهمند و در مجموع خوب هستند منتها خوب یکسری بک گراندها در سیستم داریم که موجب بروز مشکلاتی می شود. ولی در مجموع و خوشبختانه توانستیم خیلی بهتر عمل کنیم و انصافا نرخ رشدمان مثبت بوده. واقعا در این چند سال میبینم که نسبت به سال های گذشته در بیمارستان سینا، اصلا گروه و نوع پرکتیس و کار و همچنین نوع آموزش و درمان بسیار ارتقا پیدا کرده و خیلی خیلی بهتر شده است. چلنج ها و چالش‌های ما سنگین و سخت است و البته گاهی به کندی پیش می‌رود ولی خوشبختانه پیش میرود. در مجموع حس می کنم واقعا به نسبت امکاناتی که داشتیم تیم بیهوشی خیلی خوب عمل کرده و بدون کمترین بودجه ای توانسته آبروی علمی را در مجامع علمی حفظ نماید.

- بفرمایید به طور مشخص چه انتظاری از مسئولین دانشگاه دارید و کلا چه مدلی را برای حمایت از فعالیت های اعضاء هیئت علمی پیشنهاد می کنید؟

ببینید اعضای هیات علمی علوم پزشکی تهران، بعضا افراد قوی و سطح بالایی هستند از این رو باید مقداری به آنها آزادی عمل داده شود و خیلی برای آنها قوانین دست و پا گیر نگذاریم. بایستی اجازه بدهید ذهن‌ها باز و خلاق باشد. پروفسور آلفرد، یک انگلیسی است که به امریکا رفته است. ایشان شصت سال از عمرش بر روی علم بوده و انسان خیلی متفکری است. ایشان حرف جالبی می‌زند. می گوید"الهام اشراق و خلاقیت نزد انسان‌های آزاده است. اگر می خواهید پیشرفت کنید آزادی و آزاد اندیشی را بگذارید بینشان داشته باشند. در این صورت جامعه پیشرفت می‌کند. وقتی فرد پیشرفت کند، affiliation  متعلق به دانشگاه شماست و شما هم پیشرفت می‌کنید." بنابراین باید سعی کنیم حداقل در دانشگاه علوم پزشکی تهران که مملو از آدمای قوی، صاحب سبک و صاحب ایده است، حداقل در کادر علمی، اجازه‌ی آزاداندیشی و خلاقیت داده شود. اگر این را رعایت کنیم که تا الان این اتفاق رخ داده، قطعا این دانشگاه روز به روز قوی‌تر می شود. اگر خلاقیت اشراق و تفکر پیشرو را نزد انسان‌های آزادمنش و آزاداندیش حفظ کنید، قطعا مجموعه پیشرفت می‌کند. این قانون کلی در دین نیز وجود دارد. همانطور که امام حسین بر آزاد اندیشی و آزادمنشی تاکید کردند.

-نکته ای اگر هست در پایان بفرمایید.

 تشکر از اینکه فرصت دادید تا بتوانیم این مطالب را بگوییم. به هر حال به عنوان یکی از اعضای هییت علمی، فرزند این سرزمینم و بایستی مطالبی را که می بینیم ولمس می کنیم بگوییم تا اصلاح شود و اگر نگوییم هیچوقت درست نمی‌شود.

نسیم  قرائیان
تهیه کننده:

نسیم قرائیان

فیلم بردار
تدوین گر

فیلم ها

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
تنظیمات قالب