گفت وگو با دکتر رضا قابله دستیار ارشد بیمارستان امام خمینی (ره)
دکتر رضا قابله رزیدنت جراحی عمومی دانشگاه: در واقع باید به درجهای از معرفت و شناخت برسیم که به عنوان یک پزشک، در شرایط بحران این مسائل را مطرح نکنیم و هر جایی که نیاز باشد، باید آمادگی داشته باشیم و حرفهای وظیفه من هست یا نیست را کنار بگذاریم، در واقع با یک روحیه جهادی و فعالیت داوطلبانه کار کنیم.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران معاونت دانشجویی فرهنگی، باتوجه به برگزاری آیین ملی اهدای تندیس فرشته سلامت به دانشجویان فعال در مبارزه با ویروس کرونا، توسط معاونت فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، گفت و گویی کوتاه انجام دادیم با دکتر رضا قابله دستیار جراحی عمومی بیمارستان امام خمینی (ره) که در ادامه می خوانید.
لطفا خودتان را معرفی کنید.
با سلام، دکتر رضا قابله هستم، رزیدنت رشته جراحی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در بیمارستان شریعتی خدمت می کنم و در حال حاضر هم ترم ۴ هستم.
از چه زمانی وارد فعالیت های داوطلبانه یا موظفی در خصوص مبارزه با ویروس کووید 19 شدید؟
باید بگویم که بیمارستان شریعتی با توجه به اینکه رشته عفونی ندارد و رزیدنت عفونی قبول نمیکند و بخش عفونی به شکل مجزا موجود نیست، در واقع بار بیمارهای کووید بیشتر روی دوش همکاران داخلی بود. به این دلیل به تنهایی قادر نبودند این مسئله را مدیریت کنند و بارش را به دوش بکشند، به همین خاطر، از همان ابتدا و با شروع بیماری کووید، بعد از اینکه چند تا از بخشهای مربوط به کووید پر شدند و بخشهای دیگر هم درگیر شدند، از این مرحله بود که گروههای غیر از گروه داخلی از جمله رشته گروههای جراحی هم وارد کار شدند و من چون شف رزیدنت بخش جراحی بودم و در واقع مسئولیت مدیریت به عهده من بود، از طرف معاونت آموزشی به عنوان مسئول هماهنگی رزیدنتهای غیرداخلی که قرار هست در بخش کووید حضور پیدا کنند و مشغول به کارشوند، شدم. در واقع کشیکها و نحوه رفتن به بخشها را مدیریت میکردم و به این شکل وارد عرصه کمک به بچههای گروه داخلی برای بیماران کووید شدم.
چه عواملی باعث حضورتان در فعالیت های بهداشتی و درمانی مرتبط با ویروس کرونا شد؟
بیماری کووید در واقع بیماری نبود و نیست که بخواهیم بگوییم که ایزوله این بیماری مختص گروه داخلی هست یا مختص گروه عفونی؟ به همه گروهها مرتبط میشود. به این دلیل که بیمارهایی که ما عمل میکردیم، حالا یا عمل اورژانسی یا عمل الکتیو، خواه ناخواه باوجود اینکه بخش ما از بیماری کووید خالی بود و بیماران از قبل چک میشدند ولی در هر صورت ممکن بود در روند بستری قبل از عمل یا بعد از عمل، این بیماران به کووید مبتلا شوند.در واقع کووید برای بیماران فرق نمیکرد و برای بیماران ما نیز بود و در واقع ممکن بود بیمارانی که ما عمل میکنیم، بعد عمل کرونا بگیرند و به بخش کووید منتقل شوند. به همین خاطر، به نظر من این مورد اولین انگیزه است برای اینکه شخصی بخواهد در این بخشها کار کند.
در واقع ابتلای همه ما به کرونا ممکن بود و نمیتوانستیم انکار کنیم. و وقتی همکاران بخش داخلی را می دیدیم که شبانهروزی در بخشها کار میکنند، حس میکردیم که آنها هم احساس خستگی میکنند و توانش را ندارند و این داستان یک داستان طولانی و مزمن است و یک بحران عادی نیست که زود تمام شود. طبیعتا هر انسانی وظیفه خود میداند که وارد این عرصه بشود و کمک بکند. از این گذشته این بیماری برای همه اطرافیان خودمان هم بود و هست و از نزدیک ناظر بودیم که چگونه نزدیکانمان را درگیر میکند و این افراد در معرض این بیماری قرار میگیرند. به نظر من وظیفه اخلاقی هر پزشک است که در چنین شرایطی به بیماران کمک بکند و بخواهد بار را از دوش همکاران خود بردارد.
تجربه شما از حضور در چنین فعالیت هایی چیست؟
اتفاقات و بحرانهایی که در کشور ما اتفاق میافتد، همیشه بوده و خواهد بود، کرونا اولین نبود و آخرین هم نخواهد بود. قبل از این هم هزار بحران مثل سیل، زلزله و ... بوده است. از نظر شخصی من فعالیتهای داوطلبانهای که در این بحرانها اتفاق میافتد و افرادی که در این فعالیتها حضور دارند، می توانند بحرانها را بهتر مدیریت کنند و به نظر من جایی که اجبار نباشد و حتی بحث داوطلب بودن باشد، رغبت برای انجام کارها بیشتر است، وقتی فردی خودش آمدهباشد با جان و دل کار میکند و کمک میکند.
قبل از بیماری کووید و در دوره پزشکی عمومی، یک سری اردوهای جهادی بودند که به قسمتهای مختلف کشور می رفتیم مکانهای محروم، آن ها اردوهایی بودند که پزشکها دستهجمعی میرفتند و در یک منطقهای و ویزیت رایگان میکردند و یا کارهای مشابه انجام میدادند.
در کل به نظر من در دوران بحران بهتر جواب دادن کاری، نیازمند یک حس جهادگرانه و در واقع یک حس داوطلببودن برای انجام کارها است. بیمارانی که در بخش کرونا هستند نیازمند روحیهخوب و انرژی مثبت هستند. یعنی علاوه بر اینکه یک سری کارهای درمانی انجام میشود، نیازمند مسائل حمایتی هستند و به نظرم برای اینکار افرادی که در این بخشها کار میکنند باید با جان و دل، با انگیزهبالا و روحیه کار کنند و توانایی بالایی داشتهباشند و علاوه بر کارهای درمانی به بیماران روحیه بدهند.
آیا به سایر دانشجویان دانشگاه توصیه می کنید که به جمع فعالان عرصه جهادی و برنامه های داوطلبانه بپیوندند؟
بله واقعا به همه دانشجویانی که به عنوان استاجر و اینترن وارد دانشگاه میشوند، توصیه میکنم در این روزها کار کردن در بخش کرونا را تجربه کنند، البته این مورد با رعایت مسائل حفاظتی که برای جان خودشان مهم هست، بهتر انجام میشود.
توصیه من این است باوجود این موضوع که روند دانشگاهها به شکلی شده است که آموزشها و امتحانات مجازی برگزار می شود و آموزش اینترنها و استاجرها هم مختل شده است، اگر حس جهادگرانه و در واقع فعالیت داوطلبانه در وجودشان است، بیایند و در چنین بخشهایی حضور پیدا کنند. این کار خودش میتواند در واقع راه آینده این افراد را مشخص کند و متوجه بشوند که الان پزشکی فقط این نیست که یک نفر در خانه بنشیند و درس بخواند و پشتسر آن تخصص و فوق تخصص بگیرد. پزشکی با بیمار زندگیکردن است، مخصوصا در رشتههای ماژور مثل داخلی، جراحی، بیهوشی. این رشتهها، رشتههایی هستند که با بیمار سر و کار دارند و امروزه هم خیلی به این رشتهها نیاز است و نیاز داریم که آدمهای اکتیو و پر انرژی در این رشتهها تحصیل کنند، اما این کار مستلزم این است که بیایند و در این بخشها شرایط را از نزدیک ببینند.
به نظر من این راهی برای آینده خودشان است و میتوانند ببینند آیا روحیهکار در این شرایط و بیمارستانها را دارند یا نه! چون واقعیت جامعه این است که ما همه باید برویم در این بیمارستانها کار کنیم، آن هم نه در تهران، در مناطق محرومی که CT scan, MRI و ... وجود ندارد و با دست خالی با یک سونوگرافی با چهار آزمایش ساده کار کنیم و در واقع کار در این بخشها نوعی تمرین برای یادگیری روش برخورد با بیمار است، من به همه افراد توصیه میکنم که در این بخشها کار کنند و هم از اجر معنوی استفاده بکنند و هم از لحاظ کاری تجربه خود را بالاتر ببرند.
آیا از برگزاری آیین ملی اهدای تندیس فرشته سلامت ویژه دانشجویان فعال در مبارزه با ویروس کرونا اطلاع دارید؟
خیر. راجع به این قضیه اصلا اطلاعی ندارم و از طریق شما و ارتباطی که برقرار کردیم الان متوجه شدم.
چه پیشنهاد یا نظری برای حضور حداکثری دانشجویان دانشگاه در این رویداد ملی که فعالیت های بسیاری در این یک سال گذشته داشته اند، دارید؟
به نظر من باید بعضی از مسائل فرهنگسازی بشود و در واقع ما باید بیاییم به دانشجوهای خودمان بگوییم و فرهنگسازی کنیم. البته فقط با صحبت کردن نه، فقط با حرفزدن نمیشود همهچیز را گفت ولی به نظر من الان که در این جریان استاجرها، اینترنها و همه کسانی که تازه وارد جریان بیمارستان میشوند و تازهکار هستند را از هرچیزی منع کردند و فعالیتهایشان مجازی است و تقریبا فعالیتی در بیمارستان ندارند، به نظر من این تصمیم درستی نبوده است. درست است اسم این افراد دانشجو است و گفته میشود که در این داستان باید آموزش مجازی باشد ولی داستانما با دانشجوی مهندسی، هنر و ادبیات و ... فرق میکند. این افراد همان کسانی هستند که یک یا چند سال بعد قرار است به عنوان یک پزشک در مرکز درمانی کار کنند و ممکن است بار دیگر هم با چنین بحرانی روبهرو شوند، این راهی که در پیش گرفتهاند به نظر من اصلا کار درستی نیست چون به آموزش لطمه میزند. آموزش دانشجوی پزشکی در گرو حضور در بیمارستان است. مگر میشود که یک دانشجوی پزشکی با نشستن در خانه و به صورت آنلاین یاد بگیرد!
برای اینکه بتوانیم دانشجوها را جذب کنیم، یعنی افرادی مثل رزیدنتها، اینترنها و استاجرها، راهش این است که فرهنگسازی درستی ایجاد شود. فرهنگسازی در مورد حضور در این بخشها و فعالیتهایی که میشود، ارزش بالای معنوی کارهایی که انجام میشود و همچنین به لحاظ مالی نیز باید تامین شوند. نمیشود که از رزیدنت، استاجر و اینترنها بدون دریافت حقوق بخواهیم که کار کنند. بالاخره با توجه به شرایط بد اقتصادی این افراد باید از لحاظ مالی در حدی که در توانمان است، تامین شوند.
من تاکیدم بر روی این است که دانشجوها و رزیدنتها را از محیط درمانی و بیمارستان دور نکنیم و سوای کلاس مجازی، از لحاظ فرهنگی و از نظر مسائل اخلاقی، اینکه چه اتفاقی در این بخشها میافتد، چهکاری انجام میشود، چه کمکی به جامعه میکنند، توجیه کنیم.
سخن آخر؟
حالا این بحران (کرونا) است، بحرانهایی بوده و خواهد بود. موردی که همه ما باید به آن برسیم و با تمام وجود درکش کنیم این است که در واقع از یک سری خط و مرز که برای خودمان گذاشتیم در دوران بحران باید بگذریم، مثل اینکه این مورد وظیفه من است، این مورد وظیفه من نیست. من باید اینکار رو انجام بدهم، من نباید اینکار رو انجام بدهم. اینجا باید بروم، آنجا نباید بروم.
در واقع باید به درجهای از معرفت و شناخت برسیم که به عنوان یک پزشک، در شرایط بحران این مسائل را مطرح نکنیم و هر جایی که نیاز باشد، باید آمادگی داشته باشیم و حرفهای وظیفه من هست یا نیست را کنار بگذاریم و در واقع با یک فعالیت جهادی و فعالیت داوطلبانه کار کنیم و با حداقل امکانات کنار بیاییم و بعضی از کمبودها را بپذیریم و واقعیتهای جامعهخود را ببینیم و خودمان را خیلی درگیر مقایسه نکنیم که در فلان کشور به آن شکل امکانات میدهند و در آنجا شرایط به آن شکل هست. نمیشود در این شرایط بحرانی وارد چنین قضایایی شد چون اگر بخواهیم چنین تفکری داشته باشیم، هیچوقت به جلو نمیرویم و همواره درجا خواهیمزد. اعتراض به شرایط موجود هم در جای خود درست است ولی دلیل نمیشود که ما بخواهیم در این بخشها نباشیم و از حضور در این بخشها امتناع کنیم. ما باید کارمان را انجام بدهیم و در کنار آن، درخواستهایمان را هم داشته باشیم و مسئولین امر هم باید رسیدگی کافی داشته باشند و به این شکل میشود که از این بحرانها سربلند بیرون بیاییم.
در نهایت خیلی ممنونم از این مصاحبهای که ترتیب دادید، امیدوارم که انشاالله هر چه زودتر بیماری کووید شرش کم بشود و ما بتوانیم با آرامش کنار هم زندگی کنیم.
سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.
نظر دهید