دکتر سعید سرکار: ادعا میکنم در رباتیک سرجری، جزو مراجع جهانی هستیم
رئیس پژوهشکده فناوری و تجهیزات پیشرفته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به نقش رهبری دانشگاه، بر ضرورت برنامهریزی، هدفگذاری خوب و مدیریت درست، بهمنظور دستیابی به مرجعیت علمی در برخی از حوزهها تأکید کرد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران، در راستای کسب رتبه نخست دانشگاه علوم پزشکی تهران در حوزه تحقیقات و فناوری با دکتر سعید سرکار، متخصص فیزیک پزشکی و رئیس پژوهشکده فناوری و تجهیزات پیشرفته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص نقش این مرکز در کسب این موفقیت گفتگو کردیم که در ادامه میخوانیم.
لطفاً پژوهشکده و مرکز رشد لوازم و تجهیزات پزشکی را معرفی و از مهمترین اهداف راهاندازی آن بفرمایید.
درانتهای دورهی دکتری در انگلیس، با مرحوم دکتر کابلی که ایشان هم برای دورهی تخصصی آمده بود، نشستهایی در خصوص راهاندازی مرکز تحقیقاتی کاربردی، باهدف انجام تحقیقاتی که منجر به ارائه خدمت و یا محصول به مردم بشود داشتیم. بر این اساس در نظر داشتیم تا حوزهی سلامت، در خدمت جامعه قرار بگیرد و گره مشکلات ملی را باز کند. زمانی که مرحوم دکتر کابلی معاون پشتیبانی دانشگاه علوم پزشکی تهران شدند به من گفتند شعارهایی که میدادی چه شد؟ سال 1394 بود که با مرحوم دکتر کابلی جلسه داشتم و همانجا تصمیم گرفتیم، بنده، دکتر عقابیان، دکتر ابوالحسنی و دکتر قناعتی، مرکز تحقیقات را تأسیس کنیم. برنامهریزیهای اولیه برای آن انجام شد و کار از یک اتاق در مرکز تصویربرداری بیمارستان امام شروع شد. دانشگاه اصرار داشت که در کمپوس دانشگاهی فضایی برای ما در نظر بگیرد و ما هم اصرار داشتیم که برای طراحی و ساخت تجهیزات پزشکی نباید از بخش بالین جدا بشویم. بهعبارتدیگر بایستی فضا و اکوسیستمی شکل بگیرد که متخصصین علوم پایه، فنی و مهندسی بتوانند شانهبهشانه متخصصین پزشکی ارتباط بگیرند و همانگونه که ما در جریان نیازهای آنها قرار میگیریم آنها نیز در جریان توانمندیها و قابلیتهای ما قرار بگیرند. از ابتدا عنوان کردیم که هدف از تأسیس این مجموعه صرفاً تحقیقات نیست. البته من با انتشار مقاله مخالف نیستم و قطعاً مقاله بهعنوان شاخص بنیهی علمی کشورهاست و قطعاً بدون یک بنیهی علمی خوب، توسعه فناوری شکل نمیگیرد. ازاینرو معتقدم اگر در مرزهای دانش حرکت نکنیم نمیتوانیم وارد عرصهی فناوری شویم و محصول جدیدی به دنیا عرضه کنیم. در این شرایط ما تبدیل به مقلد میشویم. شما میشنوید که فلان فناوری بومی شد فلان دستگاه محصول بومیسازی است؛ این واژه یعنی آنکه قبلاً چندین سال پیش دیگران این محصول را در دنیا تولید کردهاند حالا بعد از چندین سال در ایران توانمندی ساخت آن محصول را پیدا کردیم. این مسئله بد نیست اما ما چه محصول جدیدی برای عرضه به دنیاداریم. اینجاست که بحث خلاقیت، نوآوری و توسعهی فناوری مطرح میشود لذا ما هدفگذاری کرده بودیم که مبتنی بر محصول حرکت کنیم و هدفگذاری کردیم که اگر پولی از جیب مردم برای تحقیقات برمیداریم فقط منجر به تولید چهارمقاله برای افزایش h-index و پرستیژ نباشد بلکه کاری کنم تا عرضهی خدمات پزشکی ارزانتر و دسترسی مردم به استفاده از تکنولوژیهای جدید آسانتر شود. اگر هدف توسعه فناوری و ساخت محصول باشد، قطعاً از آن مقاله هم تولید میشود. اگر کار بهاصطلاح هایتک و با تکنولوژی بالا باشد، منجر به ثبت اختراع معتبر نیز میشود.
این مرکز، چگونه توسعه پیدا کرد؟
خب وقتی تحقیقات پایه انجام میشود، بر اساس آن تکنولوژی تازه ایجادشده، باید بتواند در فضایی دورهی رشدش را طی کند بهعبارتدیگر ایده تولید تکنولوژی باید درجایی مستقر شود و امکانات لازم در اختیارش قرار بگیرد تا این نمونه بهعنوان یک محصول اولیه مجوزهای لازم را دریافت و تستهای بالینی و حیوانی را پشت سر بگذارد. همهی این موارد مستلزم ارتباط تنگاتنگ با بخش بالین و متخصصین بالین دارد؛ بنابراین از ابتدای حضورمان در بیمارستان، معلوم بود که میخواهیم همکاری تنگاتنگی با بالین داشته باشیم. با این اهداف، اولین مرکز رشد در حوزهی سلامت را تأسیس کردیم تا از این طریق بتوانیم شرایط و زیرساختهای لازم را برای تبدیل ایده به محصول در اختیار فناوران قرار دهیم. پس از راهاندازی مرکز رشد، در گام بعدی، مرکز رشد دارویی وزارت بهداشت با همکاری دانشگاه علومپزشکی تهران راهاندازی شد و بهتبع آن دیگر دانشگاههای کشور نیز مراکز رشد خود را ایجاد کردند. این مراکز رشد، فضای لازم را در اختیار میگذارد تا یک سری تجهیزات و امکانات موردنیاز فناور در اختیارش قرار گیرد تا بتواند در دل مراکز تحقیقات، مراکز رشد بهعنوان یک زنجیرهی مکمل تحقیقات اولیه اثبات کارایی تکنولوژی ایجاد شود. در گام بعدی، مراکز رشد باید دوره بلوغ را طی کنند و تبدیل به پارک فناوری یا شرکت دانشبنیان شوند تا بتوانند برای تولید محصول خود، سرمایهگذار جذب نمایند.
اگر در این مجموعه همچون حلقههای یک زنجیر، بتوانیم طراحی، مدیریت و حمایت کنیم، طبیعتاً یک ایده فناوری میتواند مسیر بلوغش را بهخوبی طی کند، به بازار برسد و در خدمت مردم قرار بگیرد. اینیک نوع نگرش و نگاه جدید بود که در زمان خودش (حدود بیستوپنج سال پیش) این مرکز تحقیقات بر پایه این نوع نگاه تأسیس شد. اینیک ابتکار عمل بود چراکه در شرایطی که اغلب مراکز تحقیقاتی و پژوهشگاهها در دانشگاه خودمان حتی به دنبال انتشار مقاله هستند، ما به دنبال سودرسانی به جامعه بودیم. خوشبختانه توانستیم پل ارتباطی با وزارت صنایع را برقرار کنیم و برای اجرای برنامهها، از آنها حمایت مالی دریافت کنیم. اکنون این سیر تکاملی انجام شد والان ماحصل آن برنامهریزی را دریافت میکنیم بهنوعی آن مرکز تحقیقاتی اکنون در کنارش مراکز دیگری را نیز دارد مجموعهی این مراکز منجر به راهاندازی پژوهشکده فناوریها و تجهیزات پیشرفته پزشکی شد که همواره همان نگاه و نگرش غالب را دارد.
اکنون پس از بیستوپنج سال از راهاندازی این مرکز تا چه میزان اهدافی که در نظر داشتید محقق شده است؟
قطعاً میتوانم بگویم صد درصد اهدافی که داشتیم محقق شده است چراکه اکنون چیزی در حدود پنجاه محصول جدید توسط اعضای هیئتعلمی این مراکز و تیمشان تولیدشده و اکنون شرکتهای دانشبنیان، محصولات هایتک و پیشرفته خود را به بازار عرضه کردند. شاید زمانی در باور نمیگنجید که در ایران هم طراحی و ساخت اورجینال محصولات داشته باشیم و حتی محصولات ما مهندسی معکوس نیز نشدهاند که البته آنهم ایرادی ندارد ولی میخواهم بگویم تمامی پنجاه محصولی که در این مراکز تولید کردهایم همگی با ایده و فکر اعضای هیئتعلمی مرکز خودمان است (بالغبر پنجاه US پتنت دارد) این در حالی است که در بسیاری از دانشگاهها ممکن است تنها پنج US پتنت داشته باشند. نگاه دیگری که من داشتم این بود که این پژوهشکده هیئتعلمی استخدامی نگیرد. بهعبارتدیگر اگر بخواهم گفتههایم را جمعبندی کنم باید بگویم که بله اهداف محقق شده و علاوه بر آن نگرش اولیه ما نیز بهنوعی به مراکز دیگر تسری یافته است درواقع توانستیم بهصورت عینی، آن نگرش و نوع نگاه و رفتار را تثبیت کنیم که دیگران بدانند این پژوهشکده با نگاه کاربردی و تولید محصول، در اقتصاد سلامت و اقتصاد دانشبنیان کشور برای رفع نیازهای مردم گام برداشت و بهصورت عملی بهعنوان نمونهای موفق میتواند معرفی شود. بسیاری از مراکز دیگر حتی برای مشاوره و الگوبرداری بارها از ما دعوت کردند تا از تجربیات ما در این زمینه استفاده کنند؛ بنابراین ما یک نوع نگرش جدیدی را با نوع کاری که انجام دادیم و خروجیهایمان به جامعه ارائه کردیم. از این منظر میتوانم بگویم کار فوقالعاده قشنگی در کشور انجامشده است و اجرای این الگو نیازمند سیاستگذاری، رفتار و مدیریت اینگونه است.
این پژوهشکده با مراکز تحقیقاتی زیرمجموعه و شرکتهایی که اسپیناف آن هستند، توانسته نگرشی را در جامعه ایجاد کند، گام بعدی شما برای توسعه چیست؟
اکنون یک هدف برای خودمان گذاشتهایم که حداقل سالی سه تا چهار محصول جدید، از این پژوهشکده به جامعهی مخاطب ما معرفی شود. همچنین بتوانیم همکاری بین بخش پایه، مهندسی و فنی با متخصصین بالینی را بهصورت عینی و نه شعاری نشان دهیم قطعاً نمایش نمونه این همکاری علوم پایه و بالین و همکاری دانشگاه و صنعت بسیار ارزشمند است این الگوسازی در کشور خیلی ارزش دارد. معتقدم دانشگاه علوم پزشکی تهران اکنون در جایگاه لیدرشیپ قرار دارد بنابراین بسیار مهم است که ما هر پروژهای را با نگاه کاربردی شروع کنیم. در آغاز اصرار داشتیم برای بازار حتماً یک یا چند متخصص بالینی مربوطه در همان پروژه حضورداشته باشند چراکه بسیار به غنی شدن و کاربردی شدن آن کمک میکرد. این مسئله موجب میشد تا محصول قابلقبول و پذیرش باشد. با همین تفکر، هر دستگاهی که در مرکز انجام میشود، مخاطب بالینی و متخصص بالینی آن رشته نیز در مرکز حضور فعال دارد.
قطعاً قرار گرفتن در رتبه و جایگاه بالا، چالشهای خود را به همراه دارد، لطفاً از چالشها برایمان بگویید.
یکی از مهمترین چالشهای موجود، نگاه و نگرش افراد به مراکز تحقیقاتی بود. بهعنوانمثال وقتی قصد دارید کار جدیدی را انجام بدهید که خلاف روال مرسوم بهاصطلاح جامعه دانشگاهی است، با مشکلات فراوانی مواجه میشوید. در مراکز تحقیقاتی روال اینگونه بود که به شما میگویند این بودجه را میدهیم و در آخر شما باید سالی دو مقاله آیاسآی بدهید یعنی هدف از هزینه کرد پول مردم این بود که دو مقاله منتشر شود. این کار عبثی است، اینیک ظلم است. ما تصمیم گرفتیم در مدل جدید کاربردی کارکنیم و این ایده جدیدی بود که خیلی موانع داشت. بزرگترین مانع عدم باورها بود که اصلاً این شیوه را نمیپسندیدند و میگفتند به دانشگاه چه ربطی دارد این کار را بکند؛ دانشگاه باید پژوهش کند و مقاله چاپ کند. چندین بار در همین دانشگاه هجمه کردند که این مجموعه را تعطیل کنند فقط به این دلیل که ما در روال حرکت نمیکردیم و کار متفاوتی داشتیم. اینکه بتوانیم کار متفاوتی در آن شرایط انجام دهیم، کار سادهای نبود و ما همواره با چالش روبرو بودیم و بالاخره مقاومت کردیم. اکنون این تفکر جاافتاده و اکنون با مشکل دیگری مواجه شده، اینکه سایر دانشگاهها و مراکز به دنبال راهاندازی این الگو هستند اما شرایط و زیرساختهای آن را نمیدانند. مدیریت و اداره مراکز اینچنینی ریزهکاریهای بسیاری دارد. درواقع پیاده کردن سیستمی بر روی کاغذ و یا شنیدن خاطره دیگران نمی تواند در عمل به چنین مدلی ختم شود. مدیریت چنین چیزی مسیر حرکت خودش را احتیاج دارد. اینکه بسیاری از افراد با دیدن این مرکز هیجانزده میشوند و میخواهند همین الگو را در مراکز دیگر پیاده کنند، لزوماً منجر به همان نتیجه نمیشود و در باطنش یک سری فوتوفن دارد. اگر قصد تثبیت چنین مدلی رادارید، میتوانید اقماری مجموعهی ما شوید تا در فرایندی پنجساله آن نوع نگاه، چگونگی نگرش و مدیریت و حرکت به سمت تکامل این مسیر را به شما آموزش دهیم. قطعاً این مسئله یک دورهی آموزشی میخواهد و حتی آدم خاص خودش را میطلبد. درواقع اگر بخواهید کاری اساسی بکنید، چهارعنصر اصلی دارد. در ابتدا باید بدانید که هدف از راهاندازی مرکز شما چیست؟ بهعنوانمثال در ابتدا قصد دارید مثلاً به قله دماوند بروید، باید مشخص کنید که چگونه میخواهید این کار را بکنید. چه ملزوماتی نیاز دارید. این درواقع همان قوانین، مقررات و رویکردهاست. نکته بعدی اینکه این برنامه را چه کسی میخواهد اجرا کند؟ این مسئله بسیار مهم است چراکه اگر شما بهترین اهداف و سیاستها را داشته باشید اما آن را به دست فردی که اینکاره نیست بدهید، قطعاً آن را داغان میکند. باید آدم خودش را بگذارید و سپس برای آن نظارت و ارزیابی مستمر در نظر بگیرید. ما رویکردهایمان متفاوت است و یک پژوهشکدهی مقاله محور نیستیم، ازاینرو باید با متر دیگری فعالیتهای ما را اندازهگیری کنند اما متأسفانه اصلاً کسی به این مسئله توجه نداشت. مثلاینکه شما محصولی تولید کنید که آن را لیتری ارزیابی کنند درحالیکه این محصول پودری است و اصلاً با لیتر نمیشود اندازهگیری کرد درواقع باید متر اندازهگیری عوض شود. ما قصد داشتیم توسعه فناوری و ثبت اختراع را هدف بگیریم و در کنار آن مقاله نیز قطعاً تولید میشود درواقع مقاله محصول جانبی پژوهش است که اگرچه بهخودیخود دارای ارزش هست اما هدف اصلی نیست؛ بنابراین، جا انداختن این نگرش کار سادهای نیست و چالشهای زیادی دارد.
در منطقه و سطح بینالملل از چه جایگاهی برخوردار هستید؟
من هیچگاه نرفتم خودم را با منطقه قیاس کنم چراکه اعتقاددارم در بحث علم و تکنولوژی، ایران کلاً از منطقه جلوتر است. اگر قصد دارید بدانید در منطقه، دانشگاه یا پژوهشگاهی باشد که رویکرد ما را داشته باشد، من قطعاً به شما بگویم که چنین مرکزی (با رویکرد توسعه تکنولوژی) وجود ندارد. البته در عربستان سرمایهگذاریهای کلان برای تقویت بنیه علمی و بنیهی فناوریها در حال شکلگیری است که البته نباید از آن غافل باشیم. گاهی اوقات به خودمان قره میشویم و از اوضاع جهان غافل میشویم اما آنجا سرمایهگذاریهای زیادی انجام میشود. اجازه دهید خاطرهای برایتان تعریف کنم تا بدانید اهمیت الگوی منحصربهفردی که کارکردیم چگونه است. مرکزKIST - Korea Institute of Science and Technology جایی است که تکنولوژیها از طریق این مرکز به شرکتها و کمپانیهای دیگر همچون سامسونگ و الجی روانه میشود. درواقع موسسهی فوقالعاده معظمی است. بنده چندین بار آنجا جلسه و ملاقات داشتم و یکبار که آنها اینجا مهمان بودند وقتی آمدن کارهای ما را دیدن واقعاً متحیر شدند که کارها در چه سطح بالایی انجامشده است. همچنین حضور ما در بیمارستان بسیار برایشان جالب بود. یک سال و نیم بعد من سفری به کره داشتم. از من خواستند که با رئیس یک بیمارستان در سئول دیدار داشته باشم. هنگام ملاقات، ایشان به من گفت آن ساختمان را که میبینید در حال ساخت است، از الگوی پژوهشکده شماست و نماینده موسسه کیست به من گفت که مرکز شما در ایران به دلیل آنکه بخش فنی و متخصصین بالینی با یکدیگر کار کنند در بیمارستان قرار گرفته است و ما نیز قصد داریم آنجا فضایی ایجاد کنیم تا متخصصین فنی با متخصصین بالینی کارهای مشترک انجام بدهند. در واقع این الگو از ما به آنجا تسری پیدا کرده بود. اکنون اگر از بخش بینالملل ما سوال کنید؛ خواهید شنید که ما با بهترین دانشگاه های دنیا همچون، جان هاپکینز، استنفورد، دانشگاه ایپیافال سوئیس همکاری داریم. حتی رئیس بخش رباتیک دانشگاه ایپیافال که یکی از بهترین دانشگاههای فنی دنیاست؛ وقتی کارهای ما را دید، بسیار متحیر شد و گفت شما خیلی از ما جلوتر هستید. بعدها که ما را دعوت کرد، گفت ببین این بازوی رباتیک را ما اینجا ساختیم که پروژهی سه میلیون یورویی است و تازه پپنجاهدرصدش با مشارکت چین انجامشده است والان اعتراف میکنم که این کار بیست درصد کار شما هم نیست. درنهایت تفاهمنامه همکاری میان ما بسته شد و دانشجو ازآنجا برای دوره به ایران آمد و پایاننامهاش را با پروژهی رباتیک سرجری ایران ککارکرد. عقلانیت این است که بروید از کسی که بالاتر از شما کار بلد است، یاد بگیرید و برای آنها فرق نمیکند که این مرکز در ایران باشد یا جای دیگر. وقتی ما از مرجعیت علمی ایران صحبت میکنیم و میگوییم دانشگاه باید جز مراجع علمی دنیا باشد؛ منظورمان دقیقاً چنین چیزی است. یکی از شاخصهای مرجعیت این است که تاپترین و بالاترین متخصصین جهان به یافتههای علمی ما رجوع کنند. اگر اساتید برجسته دنیا آمدند و دورهی صنعتی کارهایشان را در ایران دیدند یعنی جایگاهی داریم اگر دانشجو از دانشگاههای برتر دنیا به ایران آمد تا کارشناسی ارشد و دکترا بخواند آن زمان میگوییم که مرجعیت علمی داریم. من الان ادعا میکنم در بحث رباتیک سرجری ما جز مراجع جهانی هستیم برای اینکه از دانشگاه ایپیافال به ما مراجعه میکنند. قطعاً نگاهمان به دانشگاه علوم پزشکی تهران باید اینگونه دانشگاهی باشد. باید لیدرشیپ داشته باشد و جز مراجع علمی جهان باشد. دانشگاه علوم پزشکی تهران این ظرفیت، قابلیت و لیاقت را دارد که با برنامهریزی و هدفگذاری خوب و مدیریت درست، در برخی حوزهها و نه تمامی حوزهها، جزو سرآمدان برتر دنیا باشد. دانشگاه باید برای این مسئله برنامهریزی و هدفگذاری کند و تمام تمرکز خود را برای آن بگذارد. معتقدم همین بحثهای رباتیک، هوش مصنوعی، نانو مدیسین و چندین حوزه دیگر میتوانیم بهعنوان سرآمدان باشیم و در دنیادیده شویم.
نظر دهید