• تاریخ انتشار : 1394/05/01 - 12:53
  • تعداد بازدید کنندگان خبر : 4044
  • زمان مطالعه : 5 دقیقه

نخستین ها/ دکتر محمدرضا مظفری، استاد و مسئول کرسی زهرشناسی

برگرفته از كتاب نخستين ها: دكتر مظفري در دوران زندگي خود جز تحصيل فكر ديگري نداشت، وي با تلاشي خستگي ناپذير به تدريس و رسيدگي در امور دارويي پرداخته و در نهايت علاقه و درستي وظايف خود را به انجام مي رساند.

روابط عمومي دانشگاه در نظر دارد با هدف آشنايي بيشتر دانشگاهيان به خصوص دانشجويان گرامي با اساتيدي كه نقش برجسته اي در شكل گيري دپارتمانها و مجموعه هاي ارزشمند دانشگاه داشته اند، ستوني را تحت عنوان "نخستين ها" به اين امر اختصاص دهد. كتاب ارزشمند نخستين ها اثر استاد فقيد دكتر شمس شريعت تربقان در شروع منبع اوليه اين ستون خواهد بود ولي در ادامه به آن محدود نبوده و خوانندگان گرامي مي توانند شخصيت هاي برجسته مد نظر خود را به همراه معرفي زندگينامه و معرفي خدمات و آثار ايشان پيشنهاد دهند. هدف ديگر اين ستون ايجاد تعاملي دو سويه با خانواده بزرگ دانشگاه در درجه اول و تمامي ايرانيان در درجه بعد در جهت گردآوري آثار، اسناد، خاطرات و خدمات اين بزرگان است.
دكتر محمدرضا مظفري بنا بر نوشته دكتر يزدان پناه كه از بستگان نزديك آن شادروان بود و برخلاف آنچه در كتاب راهنماي دانشكده پزشكي آمده در يزد متولد شده است. پدر ايشان به نام ميرزا علي طبيب از طبيبان قديم بوده و مانند اجدادشان كه همگي حكيم و طبيب بوده  اند، در يزد به طبابت مشغول بود. ميرزا علي تصميم مي گيرد كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت كند، به همين جهت با خانواده اش و از جمله محمدرضا به وسيله شتر و كجاوه از راه يزد به طبس و سپس به مشهد رفته در اين شهر به طبابت مشغول شده، اما به دليل سرماي زياد مشهد و از آنجا كه حكيمي دلسوز بود در يكي از شب‌هاي سرد زمستان به عيادت بيماران رفته دچار ذات الريه مي شود و از دنيا مي رود. پس از فوت پدر، محمد رضا تحصيلات خود را ادامه مي‌دهد و در سال 1308 شمسي جزء دانشجويان اعزامي همان سال به فرانسه اعزام مي شود. دكتر محمدرضا مظفري در تمام دوران تحصيل از كمك‌ هاي عمويش دكتر ولي اله مظفري كه خود از تحصيل كردگان فرانسه بود، استفاده كرده است.

شرح حال دكتر محمدرضا مظفري آن چنان كه در كتاب راهنماي دانشكده پزشكي نوشته شده است:
مرحوم دكتر مظفري در سال 1288 شمسي در شهر مشهد متولد شد و در همين شهر دوره تحصيلات دبستاني و دبيرستاني خود را به پايان رساند. سپس در سال 1308 با گروه دوم دانشجوياني كه از طرف دولت ايران براي ادامه تحصيلات به كشورهاي خارجي اعزام شد به كشور فرانسه رفت  و تا مدت دو سال براي تكميل زبان فرانسه و مهيا شدن براي شركت در مسابقه ورودي دانشكده در دبيرستانهاي شبانه روزي (دوه) و مون پليه مشغول مطالعه بود. در سال 1933 (1312 شمسي) ميلادي به دانشكده داروسازي پاريس وارد شد. به علت موفقيت فراواني كه در دوره كارآموزي اين دانشگاه نصيب او شد، در امتحانات با نمره بسيار خوب و اخذ جايزه توفيق يافت. اداره سرپرستي دانشجويان اعزامي اجازه داد كه آن مرحوم تحصيلات خود را در دانشكده پاريس ادامه دهد. از سال 1937 تا سال 1939 براي تهيه پايان نامه خود درباره زهرشناسي كلرها به ويژه كلرسيلكات دربارين در آزمايشگاه زهر شناسي دانشكده پزشكي پاريس به كار پرداخت. در سال 1940 (1319 شمسي) پس از گذراندن پايان نامه و دريافت ديپلم دكتراي داروسازي به ايران مراجعت كرد و به سمت دانشياري در دانشكده داروسازي به تدريس شيمي آلي و شيمي دارويي و آزمايش داروها مشغول و رياست دايره دارويي وزارت دارايي را نيز عهده دار شد. در سازمان نوين دانشكده استادي كرسي زهرشناسي دانشكده داروسازي به ايشان محول شد. مدت چهار سال سمت بازرس دارويي دانشكده پزشكي را بر عهده داشت و تا پايان عمر در اين سمت باقي ماند. مرحوم دكتر مظفري ساعت 8 بعدازظهر روز سه شنبه 15 مرداد 1330 بر اثر عارضه قلبي در بيمارستان امام خميني (پهلوي) سابق درگذشت. در مجلس يادبودي كه به مناسبت درگذشت مرحوم دكتر مظفري برگزار شد، رييس دانشگاه چنين گفت: «براي اشخاصي كه هر روز با او تماس داشتند به خصوص هيئت رئيسه دانشكده پزشكي اين ضايعه ناگهاني باوركردني نيست. تا چند روز پيش فعاليت خستگي ناپذير او را همه مي ديدند. همكاراني كه در بيمارستان ها مشغول انجام وظيفه هستند دكتر مظفري را مرتب در كريدورهاي بيمارستان ها و داروخانه هاي بيمارستان ها ملاقات مي‌كردند و همواره او را مشغول به رسيدگي در امور دارويي مي ديدند، نمي‌توانند قبول كنند كه اين همكار عزيز از بين آنها رفته باشد. در ادامه همين گفتار رييس دانشگاه مي گويد: « دكتر مظفري در دوران زندگاني خود جز تحصيل فكر ديگري نداشت و حتي با وجودي كه ده سال از دوره استادي او مي گذرد هنوز به فكر زندگي نيفتاده بود و متأهل نبود و مونس او در يك اتاق محقري كه منزل او بود فقط يك گرامافون با چند صفحه موسيقي كلاسيك و چندين جلد كتاب بيش نبود... همه مي دانند كه دكتر مظفري قريب پنج سال است كه همه ساله براي رفتن به خارجه اسم نويسي مي كرد ولي با نهايت تعجب در موقعي كه همه منتظر مسافرت بودند منصرف مي شد. اين انصراف دو دليل داشت اولاً از نظر مالي خود را قادر به تحمل مخارج اروپا و آمريكا نمي ديد و سعي مي كرد كه باز هم يك سال ديگر مسافرت خود را به تأخير بيندازد و شايد پس انداز بيشتري داشته باشد كه بتواند با حداقل مايحتاج زندگي نمايد... شكي نيست كه همكار عزيز من وظايف بازرسي دارويي خود را با نهايت علاقه و درستي انجام مي داد و همان‌طور كه در رشته تدريس خود علاقه داشت آخرين اطلاعات را براي دانشجويان كسب كند، در تهيه داروهاي بيمارستان ها و تسهيل كار آقايان نيز كوشا بود كه بهترين داروها را به صورتي كه به هيچ وجه تحمل گراني بر بودجه دانشكده نشود در دسترس آقايان مي گذارد.» در جاي ديگر از قول دكتر مظفري مي گويد: «مي خواهم... مسافرتي هم به آمريكا بنمايم و تحقيقات جديدي بنمايم.»

چنانچه خوانندگان گرامي از اين استاد خاطرات، اسناد، تصاوير و يا اطلاعات ديگري در اختيار دارند در صورت امكان آن را در اختيار واحد روابط عمومي دانشگاه به آدرس Nokhostinha@tum.ac.ir و يا آدرس پستي: بلوار كشاورز – خيابان فلسطين- خيابان دمشق- پلاك 21– طبقه اول- روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران ارسال فرمايند.


برگرفته از كتاب نخستين ها نوشته استاد فقيد دكتر شمس شريعت تربقان
تنظيم : محبوبه بهلولي

  • گروه خبری : نخستین ها قدیمی,نخستین ها
  • کد خبر : 53211
کلمات کلیدی
تهیه کننده: