نخستین ها/ دکتر مهدی آذر، استاد و مسئول کرسی پزشکی بالینی بیمارستان رازی
برگرفته از كتاب نخستين ها: دكتر آذر علاوه بر مقام والايي كه در پزشكي داشت مردي اديب، نكته پرداز و خوش بيان بود. در جواني در مشهد، شاگردي اديب نيشابوري را كرده و مي گويد عربي را براي اين خوانده است كه از كتب طبي مثل قانون ابن سينا استفاده كند. به مقام استادي كرسي باليني پزشكي نايل آمد و مدتها رياست بيمارستان رازي را بر عهده داشت، همچنين در كابينه دكتر مصدق به سمت وزير فرهنگ منصوب شد.
روابط عمومي دانشگاه در نظر دارد با هدف آشنايي بيشتر دانشگاهيان به خصوص دانشجويان گرامي با اساتيدي كه نقش برجسته اي در شكل گيري دپارتمانها و مجموعه هاي ارزشمند دانشگاه داشته اند، ستوني را تحت عنوان "نخستين ها" به اين امر اختصاص دهد. كتاب ارزشمند نخستين ها اثر استاد فقيد دكتر شمس شريعت تربقان در شروع منبع اوليه اين ستون خواهد بود ولي در ادامه به آن محدود نبوده و خوانندگان گرامي مي توانند شخصيت هاي برجسته مد نظر خود را به همراه معرفي زندگينامه و معرفي خدمات و آثار ايشان پيشنهاد دهند. هدف ديگر اين ستون ايجاد تعاملي دو سويه با خانواده بزرگ دانشگاه در درجه اول و تمامي ايرانيان در درجه بعد در جهت گردآوري آثار، اسناد، خاطرات و خدمات اين بزرگان است.
دكتر مهدي آذر فرزند ميرزا عليآقا مجتهد تبريزي، در سال 1280 شمسي در مشهد به دنيا آمد. پدرش در دوره اول قانونگذاري از طرف مردم خراسان نماينده مجلس شوراي ملي بود. او در تمام مدت نمايندگي حقوق نگرفت، زيرا بر اين اعتقاد بود كه حقوق گرفتن نمايندگان مردم در مجلس اگر حرام نباشد، مكروه و مخالف شريعت است. دكتر آذر تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در تهران به پايان رسانيد و از مدرسه دارالفنون فارغالتحصيل شد. سپس براي ادامه تحصيل مدرسه عالي طب را برگزيد و موفق به اخذ درجه دكتري شد. در سال 1307(ه.ش) مقدمات مسابقه اعزام محصل به خارج فراهم و در مسابقه شركت جست و پذيرفته شد. دكتر آذر در ليون و پاريس تحصيلات خود را به پايان رساند و پاياننامه تحصيلي اش را كه درباره جهاز هاضمه و بيماريهاي آن بود از تصويب استادان دانشكده گذراند. او و دكتر باستاني در پاريس در يك دانشگاه درس مي خواندند و هر دو مدتي از شاگردان ممتاز استاد معروف (Ravaut) بودند و روش درمان كردن بيماريهاي پوست را ميآموختند.
دكتر مهدي آذر در خاطراتش ذكر ميكند عربي را براي اين خوانده است كه از كتب طبي مثل قانون ابن سينا كه به عربي نوشته شده است استفاده كند. پس از فارغالتحصيل شدن از دانشگاه پاريس در سال 1313 به ايران بازگشت. دكتر آذر از مرداد 1314 تا شهريور 1316 به طبابت در بهداري آذربايجان غربي و بيمارستان دولتي اروميه پرداخت. او در خاطرات خود از اين ايام به سختي ياد ميكند و از فساد مديريت و سيستم اداري چنين انتقاد كرده است: " از نادرستيها و كجرفتاريهاي بسياري از رؤساي ادارات مخصوصاً رئيس شهرباني و معاون استاندار آذربايجان غربي دل پري داشتم. آنان مي خواستند من مطيع چشم و گوش بسته و يار تخلفها و تخطيهاي آنان باشم و چون اين كار از من ساخته نبود، با من خصومت مي ورزيدند و به خلافكاريهايي كه معمول خود آنها بود، متهم مي كردند." در شهريور 1316 به تهران بازگشت و به رياست بهداري وزارت پيشه و هنر منصوب شد.
در اسفند ماه 1318 به رياست بيمارستان رازي برگزيده شد و پس از الحاق بيمارستانهاي تهران به دانشكده پزشكي در سازمان نوين به سمت رياست بخش پزشكي بيمارستان شماره 2 منصوب سپس به بيمارستان وزيري منتقل و رياست بخش پزشكي آن بيمارستان را عهده دار شد. در سال 1328 به مقام استادي كرسي باليني پزشكي نايل آمد و سپس با همين سمت رياست بخش پزشكي بيمارستان رازي را نيز عهده دار شد. در سال 1329 و اولين ماه هايي كه رزم آرا به نخست وزيري رسيده بود و عمليات نمايشي و عوام فريبانه متعددي انجام مي داد، روزي صبح زود براي بازديد به بيمارستان رازي رفت. در بخش داخلي آنجا بيماري از دنيا رفته بود و هنوز در آن ساعت صبح دكتر آذر رئيس آن بخش به بيمارستان نيامده بود. رزم آرا به خاطر آنكه دكتر آذر در بعضي مسائل اداري و بهداشتي در شوراي دانشگاه با نظر رزم آرا مخالفت كرده بود دل خوشي از وي نداشت، در بيمارستان ماند تا آنكه دكتر آذر به آنجا آمد. رزم آرا فوت آن بيمار را بهانه قرار داد و به طرز بي ادبانه اي، از ايشان بازخواست كرده، به خيال خود دكتر آذر را از سمتهايي كه داشت معزول ساخت. اين زياده روي كه شايد به احتمال ضعيفي با درازدستي هم توام بود، موجب شد كه از همان ساعت همه پزشكان بيمارستان رازي دست از كار كشيدند. به دنبال آن دانشجويان و اساتيد نيز به سختي در مقام اعتراض برآمدند و به حمايت از دكتر آذر برخاستند. سرانجام رزمآرا حاضر شد در جمع استادان دانشگاه حضور يافته و از عمل خود اظهار ندامت كرده، عذر خواهي كند و بدين ترتيب ماجرا خاتمه يافت.
پس از واقعه 30 تير 1331 كه يكبار ديگر دكتر مصدق به رياست دولت منصوب گرديد، طبق توصيه دكتر سنجابي وزير سابق فرهنگ، دكتر آذر را به وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) برگزيد. دكتر آذر در زمان تصدي وزارت دستور داد تا مجله ماهانه آموزش و پرورش كه مدتي تعطيل شده بود دوباره منتشر شود، همچنين روز 31 شهريور ماه هر سال را به عنوان روز معلم تعيين كرد.{وزراي معارف ايران:وزيران آموزش و پرورش نوشته احمد عبداللهپور، (تهران: رودكي، 1369)، ص 186}
پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و بازداشت دكتر مصدق، وزراي او مخفي شدند. دكتر آذر از جمله اين افراد بود. سرانجام به اتهام قيام عليه سلطنت دستگير شد. در 27 دي ماه 1332 همراه با چند تن از صاحبمنصبان دولت مصدق از زندان آزاد شد. و به طبابت در مطب خصوصي خود پرداخت و در بيمارستان رازي نيز به كار مشغول شد.
علاقهمندي دكتر آذر به ادب فارسي او را با عدهاي از ادبا و فضلاي كشور محشور كرده بود. با مرحوم علياكبر دهخدا دوست بود. سالي دو سه بار در تهران و شميران محفلي مي آراست كه از ادبا: محمد محيط طباطبايي، احمد آرام، دكتر محمود افشار، مجتبي مينوي، محمدتقي دانشپژوه، حبيب يغمايي، دكتر محمدابراهيم باستاني پاريزي، دكتر محمد اسلامي ندوشن شركت داشتند. كتابخانهاش كه مجموعه اي از كتابهاي پزشكي و ادبي و اجتماعي و نقد ادبي و چند نسخه خطي بود به تناسب موضوع به همت فرزندش پيروز آذر به كتابخانه مركزي دانشگاه تهران و كتابخانه اهدايي مجتبي مينوي و ... واگذار شد.
دكتر آذر تا سه چهار سال پس از انقلاب نيز در ايران بود و سپس به آمريكا رفته و سالهاي آخر عمر خود را با پسر بزرگش كه در آنجا به پزشكي اشتغال داشت، گذراند. در اين فرصت بعضي از خاطرات خود را تقرير و تحرير كرد، از جمله آنچه درباره مرحوم اديب نيشابوري نوشت و در مجله آينده چاپ شد، و تقريرات او در سلسله «تاريخ شفاهي ايران». او همواره مورد احترام همه فرهنگ دوستان و بزرگان بود و هركس وي را مي شناخت در برابر شخصيت برجسته و فضايل اخلاقي و انساني او سرتعظيم و تكريم فرود ميآورد. از آثار او مي توان از كتاب هايي با عنوان بيماريهاي سريشمزدايي، طب باليني، بيماريهاي عفوني و مقاله اي راجع به مالاريا نام برد. دكتر آذر در 9 خرداد ماه 1373 در سن نود و سه سالگي در"ويرجينيا" از دنيا رفت، او را به ايران آورده و به خاك سپردند. خدايش بيامرزد.
چنانچه خوانندگان گرامي از اين استاد خاطرات، اسناد، تصاوير و يا اطلاعات ديگري در اختيار دارند در صورت امكان آن را در اختيار واحد روابط عمومي دانشگاه به آدرس Nokhostinha@tum.ac.ir و يا آدرس پستي: بلوار كشاورز – خيابان فلسطين- خيابان دمشق- پلاك 21– طبقه اول- روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران ارسال فرمايند.
برگرفته از كتاب نخستين ها نوشته استاد فقيد دكتر شمس شريعت تربقان
با استفاده از سايت موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
تنظيم: محبوبه بهلولي
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: