همراه با بانوان نامی دانشگاه/ دکتر نفیسه اسماعیلی: خداوند توانمندی‌های ویژه‌ای در زنان قرار داده، باید با مدیریت درست استعدادهای خود را بروز دهند

دفتر مشاور امور زنان و خانواده با همکاری روابط عمومی دانشگاه در سلسله گفت‌وگوهایی، بانوان موفق دانشگاه را به خوانندگان سایت معرفی می‌کند. مصاحبه دکتر نفیسه اسماعیلی رئیس سابق بیمارستان رازی را در ادامه بخوانید.

می‌گوید خداوند هرکسی را برای موقعیتی و برای انجام‌وظیفه‌ای در یک شرایط فیزیکی و روحی و روانی خاصی قرار داده است. اعتقاد دارد خانم‌ها دارای احساسات لطیف‌تر هستند و با ریزبینی و با پشتکار و توانمندی که خدا در آن‌ها گذاشته می‌توانند حتی چندین مسئولیت را باهم داشته باشند.
باورش این است که او و همسرش هرچقدر برای جامعه و برای محیط کارشان نیرو گذاشته‌اند، خدا برایشان جور دیگری جبران ‌کرده و در محیط زندگی و خانه کمتر دچار مشکلات ‌شده‌اند.

در ابتدا خودتان را بیشتر برای خوانندگان ما معرفی بفرمایید؟
نفیسه اسماعیلی، متولد 22 بهمن سال 1340 در شهر کرمانشاه هستم. دوران تحصیلم را تا مقطع دبیرستان در همان شهر گذرانده‌ام و با رتبه یک از همان استان به دانشگاه علوم پزشکی تهران در رشته پزشکی پذیرفته شدم. بعد از گذراندن یک و سال و نیم طرح دوره پزشک عمومی مجدداً در امتحان تخصصی برای همین دانشگاه قبول شدم و چهار سال دوره تخصصی درماتولوژی را در بیمارستان رازی گذراندم و بعدازآن هم مجدداً پس از گذراندن دوران طرح تخصصی به‌عنوان استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در همین بیمارستان مشغول به کار شدم.

از مهم‌ترین فعالیت‌های اجرایی که بر عهده داشتید برای ما بفرمایید؟
 از همان ابتدا و پس از ورود به گروه پوست دانشگاه، مسئول آموزش دانشجویان پزشکی بودم و مدتی هم معاون آموزشی بیمارستان و بعد از یک و سال و نیم به‌عنوان رئیس بیمارستان رازی از طرف ریاست وقت دانشگاه، مسئولیت اجرایی گرفتم و تقریباً حدود ده سال در این سمت فعالیت داشتم و در حال حاضر به‌عنوان استاد گروه پوست و مدیر برنامه فلوشیپ درماتولوژی اطفال و رئیس مرکز تحقیقات بیماری‌های تاولی پوست به ادامه فعالیت مشغول هستم.

دستاوردهای دورانی که رئیس بیمارستان رازی بودید را به‌طور خلاصه بفرمایید؟
بیمارستان رازی همان‌طور که مستحضر هستید بیمارستانی است که مشخصاً فعالیت‌های اصلی آن روی پوست متمرکز شده است البته از ابتدای راه‌اندازی بیمارستان که قدمت آن بیش از 80 سال است، به‌عنوان یک بیمارستان جنرال بوده که بخش‌های داخلی، اطفال، زنان و... داشته است اما به‌تدریج با تغییر سیاست‌های دانشگاه عملاً، به‌عنوان بیمارستان تخصصی پوست فعالیت خودش را انجام می‌داده است.
به دلایلی ازجمله ماهیت رشته درماتولوژی و تک تخصصی شدن بیمارستان و پایین بودن تعرفه اقدامات پوست، بیمارستان رازی همیشه با مشکل جدی کمبود درآمد مالی روبرو بود و البته از طرف دیگر بیمارستان با توجه به قدمت تاریخی و فضای فیزیکی فرسوده‌ای که داشت تقریباً از حدود سال‌های دهه 70 و سپس در دهه 80 به حالت ورشکستگی درآمده بود و بارها تا مرز تعطیلی پیش رفته بود.
مسئولان دانشگاه آخرین بار در حدود سال‌های 1382 تا 83 تصمیم گرفتند که بیمارستان به‌طورکلی تعطیل‌شده و کلاً بخش پوست دانشگاه به بیمارستان امام خمینی (ره) منتقل شود و بیمارستان رازی به شهرداری تهران فروخته شد. با توجه به اهمیت جایگاه بیمارستان رازی و هویت علمی و تاریخی این بیمارستان، به‌عنوان قطب علمی و آموزشی پوست و موافقت نکردن اعضای محترم هیئت‌علمی آن و پس از مخالفت دکتر شیبانی از شورای شهر تهران، فروش بیمارستان به شهرداری تهران منتفی شد و طبق نظر ریاست وقت دانشگاه دکتر لاریجانی، قرار شد که یک‌بار دیگر اعضا هیئت‌علمی با کمک مسئولان دانشگاه و وزارت متبوع، تلاشی را در جهت احیای دوباره بیمارستان انجام دهند و در آن زمان از بنده خواسته شد که این مسئولیت را قبول کنم که با اصرار ریاست وقت دانشگاه و با استعانت از خداوند متعال و تفال به قرآن کریم و با آیه «رب ادخلنی مخرج صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعلنی من لدنک سلطانا نصیرا» کار را شروع کردم. باید دو کار اساسی را انجام می‌دادیم ابتدا با اعمال تغییراتی، راهکارهایی شروع می‌شد تا بیمارستان درآمد مالی بهتری داشته باشد، واحدهای تعطیل‌شده، شامل آزمایشگاه، پاتولوژی، فوتوتراپی و ... راه‌اندازی شد، به‌تدریج تجهیزات جدید تهیه شد و با روند تدریجی افزایش فعالیت‌ها، کارشناسی نقاط آسیب‌پذیری، افزایش درآمد نیز محقق شد. با توجه به فرسوده بودن فضای فیزیکی، اقدام دوم شامل بازسازی فضاهای موجود و ساخت بیمارستانی جدید در همین فضای فعلی بیمارستان بود که با کمک گرفتن از خیرین بیمارستان ساز، این کار را شروع کردیم، البته در این راه فراز و نشیب‌هایی بسیاری وجود داشت که در حال حاضر با مشارکت قرارگاه خاتم‌الانبیا و پیشرفت فیزیکی ۹۰ درصد، ان‌شاءالله به‌زودی وارد چرخه ارائه خدمات آموزشی درمانی دانشگاه خواهد شد.
به‌هرحال بعد از پایان ده‌ساله مسئولیت اینجانب، «رازی» دومین بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی تهران بود که تراز مالی مثبت داشت. زمانی که من بیمارستان را تحویل گرفتم تأخیر پرداخت کارانه اعضای هیئت‌علمی و کارکنان بیمارستان تقریباً حدود شانزده ماه بود که به‌تدریج با زحمات اعضای محترم هیئت‌علمی، کارکنان خدوم و عنایات مسئولان دانشگاه و وزارت بهداشت، پرداخت‌ها به‌تدریج به‌روز رسید و از افزایش درآمدهای مالی بیمارستان توانستیم تعدادی از مغازه‌های جلوی درب بیمارستان که ملکیت آن ها از همان حدود 80 سال پیش مربوط به بیمارستان رازی بود ولی سرقفلی آن ها در اختیار ما نبود را تقریباً تا نزدیک میدان شاپور خریداری کنیم و این مغازه‌ها خیلی ازنظر مالی به کمک ما آمد برای اینکه بتوانیم ساخت بیمارستان جدید که در هشت طبقه در حال ساخت است را ازنظر مالی حمایت کنیم و پروژه ساخت را به سرانجام برسانیم.
خدا را شاکرم که بیمارستان رازی درحال حاضر و با راه‌اندازی مرکز تحقیقات بیماری‌های تاولی و دوفلوشیپ درماتوپاتولوژی و درماتولوژی اطفال و درماتولوژی زیبایی به‌زودی، دارای تمامی زیرساخت‌های درمانی و آموزشی و پژوهشی مناسب برای ارائه بهترین خدمات آموزشی و درمانی به مردم عزیزمان است. تربیت بهترین دانشجویان و دستیاران در این مکان فیزیکی و با حضور مستمر اعضای هیئت‌علمی توانمند و دانشمند در حال انجام است. به‌علاوه پروژه‌های تحقیقاتی که با توجه به بستر و زیرساخت مناسبی که در حال حاضر فراهم است پروژه‌های تحقیقاتی، در هرسال 20 تا 25 پروژه تحقیقاتی بسیار بزرگ و کلان در این بیمارستان انجام می‌شود و نتیجه این فرآیندها، انتشار مقالاتی است که در مجلات معتبر دنیا خصوصاً در طی سال‌های اخیر انجام شده است.

علت موفقیت خود را طی چند سالی که ریاست بیمارستان رازی عهده‌دار بودید، در چه چیزی می‌دانید؟
همیشه برای این سؤال یک جواب کلیشه‌ای وجود دارد که توکل به خدا مطرح می‌شود ولی به نظر من این جواب خیلی کلیشه‌ای نیست (با خنده).
من اعتقادم به این است که خداوند هر کسی را برای موقعیتی و برای انجام‌وظیفه‌ای در یک شرایط فیزیکی و روحی و روانی خاصی قرار داده است. خودم همیشه فکر می‌کنم که یک وظیفه‌ای به عهده من گذاشته شده بود، شاید برمی‌گردد به زمان کودکی من. در سن حدود 9 ‌سالگی یک مشکل پوستی پیدا کردم در شهرستانی که زندگی می‌کردم و آن زمان با توجه به اینکه قبل از انقلاب بود و در آن زمان پزشکان ایرانی تعداد اندکی بودند و متخصص اصلاً نداشتیم پزشکان هندی من را ویزیت کردند و با توجه به اینکه آن پزشکان زبان ما را متوجه نمی‌شدند، این یک انگیزه‌ای شد که من علاقه‌مند به رشته پزشکی بشوم تا بتوانم به هم‌وطنان خودم خدمت کنم و اینکه این اتفاق باعث شد من تخصص پوست را بگیریم. سرنوشت من در زمان و مکان خاص این‌طور نوشته شد و لازم بوده که در یک مقطعی زمان در این بیمارستان مسئولیتی را عهده‌دار باشم. «انگار برای من یک واجب کفایی بود» که باید این کار را می‌کردم. وقتی‌که مسئولیت را گرفتم احساس کردم که حالا که من یک قدم جلو گذاشتم با توکل به خدا انجام دهم خدا هم کمکم کرد باز من یک قدم برداشتم و باز خدا دستم را می‌گرفت البته در این مسیر همراهی همسرم و حمایت‌های خانواده را فراموش نخواهم کرد. خانم‌ها احساسات لطیف‌تر و ریزبینی هم دارند و پشتکار آن‌ها و توانمندی که خدا در آن‌ها گذاشته شاید چندین مسئولیت را با هم می‌توانند داشته باشند. اگر از خداوند بخواهیم که با اخلاص یک قدم برداریم، خداوند نیز درهای بیشتری را برایمان باز می‌کند که بتوانیم با قاطعیت گام برداریم و وقتی‌که تصمیم درست را با توکل به خداوند گرفته باشیم شاهد پیشرفت‌های بیشتری خواهیم بود.

با اشاره به اینکه فرمودید حمایت همسرتان عامل موفقیت شده بوده برای ما از خانواده خود بفرمایید؟
با توجه به اینکه در سال سوم دانشکده ازدواج کردم و همسرم هم دانشجوی پزشکی و سه سال از من بزرگ‌تر بود، نقش ایشان خیلی اهمیت بسزایی در موفقیت‌های من داشت برای اینکه هر دو دانشجوی پزشکی بودیم. با توجه به اینکه رشته سختی است خیلی باید تلاش زیادی کرد. زمانی که در مقطع علوم پایه هستید درس‌ها سنگین است و بعد هم وقتی در علوم بالینی وارد می‌شوی بالاخره کار کردن با بیماران و یادگرفتن همه بیماری‌ها و کتاب‌های سنگین و کشیک‌های خیلی سخت وجود دارد و من با توجه به اینکه خیلی زود مسئولیت زندگی را قبول کرده بودم مقداری دشواری‌های خاص خودش را داشت. زمانی هم که با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه مواجه شدیم در همان زمان بچه‌دار شدم و در اصلی‌ترین سال‌های پزشکی عملاً یک فرزند داشتم. زندگی خیلی سخت بود و دوری از خانواده که در شهرستان بودند، به‌ویژه با مشکلات مالی آن دوره و اینکه همسرم هم دانشجوی پزشکی بود کمک همسرم ازلحاظ روحی و جسمی در آن دوره در مدیریت خانه کمک‌کننده بود و نقش مهمی داشت و اینکه بتوانم به‌هرحال سال‌های تحصیل را با خاطره خوش سپری کنیم. همسرم و خودم چندین برابر افراد عادی تلاش می‌کردیم تا بتوانیم خانواده را مدیریت کنیم. در زمان جنگ مشکلات اقتصادی زیاد بود و درس خواندن خیلی سخت بود مثلاً الآن دانشجویان با یک کلیک کردن می‌توانند آخرین مقالات چاپ‌شده علمی دنیا را مطالعه کنند. ولی در زمان تحصیل ما خیلی سخت بود؛ در آن زمان برای اینکه بتوانم کتاب تخصصی رشته درماتولوژی را در سال اول داشته باشم هفت ماه صبر کردم تا از طریق تخصیص دلار دولتی و مشکلات موجود دیگر تا بتوانیم آن را تهیه کنیم، در هفت ماه اول دوره رزیدنتی خودم این کتاب را نداشتم درحالی‌که دانشجویان این نسل با چنین مشکلاتی روبرو نیستند.

از شرایط شغلی همسر و فرزندان خود برای ما بفرمایید؟
همسرم آقای دکتر امامی رضوی، استاد بخش جراحی بیمارستان ولیعصر در مجتمع بیمارستان امام خمینی (ره) هستند. ایشان از پیشکسوتان و مسئولان اجرایی دانشگاه علوم پزشکی تهران و وزارت بهداشت هستند و من خیلی از تجربیات اجرایی ایشان استفاده می‌کردم. مسئولان دانشگاه هم به دلیل اینکه تلاش بیمارستان را می‌دیدند و اینکه دلمان می‌خواهد که بیمارستان جایگاه خوبی داشته باشد در این مسیر ما را کمک و حمایت می‌کردند که جا دارد در این فرصت مغتنم از همگی مسئولان تشکر کنم.
بعدازاینکه دخترانم بزرگ شدند احساس می‌کردند کاری که ما داریم انجام می‌دهیم در خانه و هم در محیط بیرون از منزل، برای جامعه مفید است عملاً فرزندانم هم به رشته پزشکی علاقه‌مند شدند و خیلی راحت رشته تحصیلی خود را انتخاب و آینده شغلی خود را رقم زدند.
انگار که ما هر چه قدر نیرو برای جامعه و برای محیط کارمان می‌گذاشتیم خدا برایمان جبران می‌کرد و در محیط زندگی و خانه کمتر دچار مشکلات می‌شدیم. البته همیشه از همسرم یاد گرفتم که می‌گفتند، من از خدا خواستم که خدا به ما توان بدهد که بتوانیم برای دانشگاه و مردم بیرون از خانه کارکنیم و درازای آن وقتی‌که کمتر برای خانه می‌گذاریم مشکلات خانه را خداوند خودش برای ما کم کند که الحمدالله مشکل جدی نداشتیم و فرزندان صالح و خوب خداوند نصیب ما کرد.
دختر اولم در دانشگاه علوم پزشکی تهران، پزشک عمومی خود را گذراند و تخصص طب فیزیکی را گرفت و با توجه به رتبه یک بورد تخصصی، ایشان به‌عنوان هیئت‌علمی جذب دانشگاه علوم پزشکی تهران شدند و چون در دانشگاه، رشته طب فیزیکی وجود نداشت عملاً ایشان پایه‌گذار و راه‌انداز این رشته شدند و حدود شش سال است که این رشته در دانشگاه در حال آموزش فراگیران است. دختر دوم نیز دندان‌پزشک از دانشگاه علوم پزشکی تهران هستند و بعد تخصص ترمیمی و زیبایی گرفتند و در حال حاضر، طرح خود را می‌گذرانند.

برای نسل جوان که تازه ‌وارد محیط کار می‌شوند چه پیامی دارید؟
البته روی صحبت من بیشتر با دانشجویان پزشکی است؛ باید گذشته تاریخ کشور و رشته پزشکی را بدانند و اینکه چه مسیری و چه فرازونشیبی طی شده تا پس از انقلاب اسلامی به نقطه‌ای که در حال حاضر هستیم، رسیدیم. در مورد بانوان توصیه ویژه دارم به اینکه توانمندی‌های خودشان را بشناسند من فکر می‌کنم که در خانم‌ها خداوند توانمندی‌های ویژه‌ای را قرار داده است که البته وظایفی هم به عهده آنها گذاشته شده است که با مدیریت درست می‌توانند استعدادهای خود را بروز کنند.
بانوان درعین‌حال می‌توانند چند تا کار را با هم انجام دهند؛ مدیریت داخلی خانواده، ارتباط با همسر و توانایی تربیت فرزندان و همچنین فعالیت‌های علمی اجرایی و مدیریتی خارج از منزل؛ بنابراین توانمندی‌های ویژه‌ای دارند. پشتکار عامل موفقیت است و می‌تواند روزبه‌روز موفقیت‌های بیشتری را برای افراد به همراه داشته باشد، تعداد خانم‌هایی که در رده‌های مدیریتی کشور هستند نسبت به قبل از انقلاب چندین هزار برابر شده است؛ به این دلیل است که بانوان توانمند با درک و استعداد و توانمندی‌های خود جایگاه ویژه‌ای در نظام مقدس جمهوری اسلامی به دست آورده‌اند. بانوان باید به این باور برسند که باپشتکار خود می‌توانند این توانمندی‌ها را افزایش دهند.
مهم‌ترین نکته برای نسل جوان این است که خود را به راحت‌طلبی عادت ندهند و پشتکار و تلاش زیاد داشته باشند. تلاش کم، ناشکری است. شکر نعمت‌ها این است که از آن‌ها درست استفاده کنیم و روزبه‌روز این توانمندی‌ها را تصاعدی بالا ببریم و قدرشناس پیشرفت‌های موجود کشور باشیم.

از توفیقات خود برای ما بفرمایید؟
افتخارات خود را در مقابل مادران و همسران شهدا که با ایثار عزیزانشان، برای آسایش و امنیت ما حقیقتاً به گردن ما حق‌دارند، چیز قابل‌ذکری نمی‌دانم و هرچه که موفقیت به دست آورده‌ام از لطف و عنایت خداوند میدانم و عاجزانه از خداوند متعال درخواست می‌کنم که توفیق خدمت روزافزون در عرصه جهاد و علمی به این‌جانب عطا کند.

سخن پایانی؟
شکرگزاری به درگاه خداوند متعال از اینکه در موقعیتی قرار گرفتم که ازنظر علمی و اجرایی توانسته باشم کمکی برای کشور عزیزم باشم و قدمی برای دانشگاه علوم پزشکی تهران که حقیقتاً جایگاه ویژه‌ای در خدمت‌رسانی چه به فراگیرندگان علم و چه دریافت‌کنندگان خدمات دارد، بردارم. باید قدر این امکانات، محیط آموزشی پویا و اساتید برجسته را بدانیم و هرچه می‌توانیم برای اعتلای آن تلاش کنیم.
خبرنگار: الهام علی
عکس: امید شکری

الهام علی
تهیه کننده:

الهام علی

2 نظر برای این مقاله وجود دارد

78/10/11 - 00:00

سلام چه مقدمه دلنشینی.خدا قوت

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

78/10/11 - 00:00

مصاحبه خوبی بود.تشکر

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *