یادی از بزرگان سفرکرده: دکتر هبت الدین برقعی؛ استاد علم و اخلاق
میخواهم در دانشگاه، وزارت بهداشت و جامعه اتفاقی بیفتد تا از بچه هایی که از رشته پزشکی فارغالتحصیل می شوند، قدردانی شود و برایشان کار مناسب وجود داشته باشد. برای اینکه این بچهها واقعاً برای این رشته زحمتکشیدهاند و در کنکور و دانشگاه تلاش زیادی کردهاند. آنها بهترین دانشجویانی بودند که به این رشته آمدند. گاهی شاهد هستیم که برای دانشجویی که از رشته پزشکی فارغالتحصیل می شود، کار نیست و این خیلی دردناک است. این در حالی است که بسیاری از فارغالتحصیلان این رشته به خارج از کشور می روند که خیلی حیف است، چون برای اینها زحمت، انرژی و هزینه زیادی صرف شده است. نیروی انسانی سرمایه های عظیمی برای کشور هستند و من دلم نمی خواهد که آنها از اینجا بروند. برای گذراندن دوره های تحصیلی بسیار خوب است که به خارج از کشور بروند و ببینند که در نقاط مختلف دنیا چهکار می کنند، ولی باید دوباره به دانشگاه خودمان برگردند و باید شرایطی فراهم شود که بتوانند برگردند.
من در خانواده ای بزرگ شدم که وقتی صبح بیدار می شدیم، صحبتمان راجع به بیماران و اتفاقات مربوط به آنها بود. زحماتی که پدر و مادرم در طی اینهمه سال کشیدند، واقعاً قابلتصور نیست. از وقتی پدر شدم، خیلی بیشتر زحمات آنها را درک می-کنم و می توانم به این زحمات ارزش بگذارم. در این میان، نقش پدر بهعنوان الگوی اخلاق و رفتار و تأثیر مادر که تمام زحمات ما به گردن ایشان بود غیر قابل وصف است و من تمام زندگی ام را مدیون پدر و مادرم هستم. به دلیل شرایطی که در آن بزرگ شدم، همیشه علاقه مند بودم که رشته پزشکی را ادامه دهم. وقتی می دیدم که پدر و مادرم هر دو پزشکان موفقی هستند و چقدر مردم به آنها احترام می گذارند و جامعه به آنها نیازمند است، علاقه بسیار بیحد و وصفی نسبت به علم پزشکی در من ایجاد میشد. این بود که پس از گذراندن دوره دبیرستان در دبیرستان البرز ، برای تحصیل رشته پزشکی به هند رفتم و دوره عمومی پزشکی را دریکی از بهترین دانشگاههای هند گذراندم.
نمی دانم علاقهام به تخصص گوش و گلو و بینی ژنتیکی بود و یا با دیدن فعالیتهای پدرم این علاقه در من ایجادشده بود. من همیشه از کودکی علاقه مند به کارهای خیلی ظریف بودم و حتی بازی های زمان کودکی ام را طوری انتخاب میکردم که ظریف و نیازمند حوصله باشد و برایم هم مهم نبود که انجام آن کار چقدر زمان می برد. پس از آشنایی با انواع گرایش های رشته پزشکی متوجه شدم که گوش و حلق و بینی، رشته ای است که می تواند نیاز درون من را جواب گو باشد و فکر نمی کنم در بین رشته های پزشکی رشته ای مانند این رشته نیازمند اینهمه صبر و حوصله و دقت باشد. ممکن است تصور کنید رشته چشمپزشکی و یا جراحی مغز و اعصاب خیلی ظریف تر از رشته گوش و حلق و بینی است. درحالیکه وقتی وارد این رشته می شوید، می بینید که چقدر به صبر نیاز دارد و ظرافت این کار بسیار بالا است. مثلاً در حوزه بیماریهای گوش که من بهصورت تخصصی در آن کار می کنم، ممکن است نیاز باشد که چهار تا هشت ساعت زیر میکروسکوپ با عناصری در حد چند دهم میلیمتر کار بکنم. در ابعادی که عناصر بسیار حساسی در آن وجود دارند، باید صبر و حوصله زیادی به خرج دهیم تا بتوانیم نتیجه خوبی در این کار بگیریم. درهرصورت با روحیه و شخصیتی که از پدر به ما القاء شد، خیلی به رشته گوش و حلق و بینی علاقه مند شدم. من تحصیل در این رشته را از هند شروع کردم و نزدیک به پایان دوره بود که به ایران آمدم. تقریباً دوباره در اینجا دوره رزیدنتی را گذراندم. در امتحان برد هم جزء رتبه های برتر بودم و باعلاقه و تلاشی که در توانم بود، هم در یادگیری و هم در بالین بیماران سعی کردم نکاتی را که در طی این سال ها از پدرم برای خدمترسانی به مردم آموختم عملی کنم. در علم پزشکی از پدرم آموختم در برابر بیماری که به من مراجعه می کند، پیش از درمان بیماری جسمی باید یک ارتباط روحی با وی برقرار کنم و به حرف هایش گوش بدهم تا بیمار احساس کند که توجه من به سمت ایشان است. این موضوع خیلی می تواند در بهبودی بیمار نقش داشته باشد و یک نکته بسیار کلیدی است. اساتید برتری مثل استاد یلدا همیشه می گفتند "آن چیزی که شما را به تشخیص می رساند، همان شرححالی است که بیمار می گوید و او خودش می گوید که چه مشکلی دارد." این موضوع را در طی تمام این سال ها که با اساتید مختلف مخصوصاً پدرم کارکردم، عیناً دیدم که چقدر به شرححال بیمار اهمیت می دهد و می گذارد تا بیمار صحبت کند و حرف دلش را بزند. درواقع اگر بیمار صحبت کند، خودش تشخیص بیماری را به شما خواهد گفت و زیاد لازم نیست تا شما برای تشخیص تلاش کنید. فقط باید به بیمار فرصت صحبت کردن داده شود.
مصاحبه کامل استاد برقعی در تاریخ شفاهی دانشگاه
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: