دکتر پژوهی: باید همیشه دانشجویان بهتر از اساتید باشند تا علم پیشرفت کند
به بهانه 27 دي ماه، سالروز تولد دکتر محمد پژوهی استاد گروه داخلی و در راستاي تکريم اساتيد و بزرگان دانشگاهي، بخش هاي جداگانه از خاطرات استاد را بازخواني مي کنيم.
بخش تقويم دانشکده پزشکي در نظر دارد به مناسبت سالروز تولد اساتيد دانشکده، معرفي و خاطره اي کوتاه از استادان را بيان کند، اين بار به بهانه 27 دي ماه، سالروز تولد استاد دکتر محمد پژوهی، استاد گروه داخلی دانشکده پزشکی و از روسای پیشین دانشکده پزشکی، بخش هايي از خاطرات ايشان را بازخواني مي کنيم.
زندگی نامه از زبان استاد
دکتر محمد پژوهی در 27 دي ماه سال 1329 در ساري متولد شدم، تا سال چهارم ابتدايي را در ساري گذراندم و پس از آن به تهران مهاجرت و دوران متوسطه را در دبيرستان دارالفنون در خيابان ناصرخسرو به پایان رساندم و در سال 1349 پس از اخذ مدرك ديپلم وارد دانشكده پزشكي شدم.
از كلاس پنجم دبيرستان بود كه تصميم گرفتم وارد رشته ي پزشكي شوم. در آن زمان دبيرستان شش سال بود. با وجود اينكه در رياضيات هم خوب بودم، اما رشته ي طبيعي(علوم تجربي) را انتخاب كردم. حتي معلم رياضيات هم به بنده پرخاش كردند كه چرا رشته ي رياضي را انتخاب نكردم، گفتم كه به اين رشته علاقه دارم و انتخاب خودم بود. من چون به پزشكي علاقمند بودم در سال هاي آخر دبيرستان، قورباغه ها را مي گرفتم و تشريح مي كردم. حتي يكبار به خاطر دارم كه تعدادي قورباغه را در كيسه كرده و به خانه آوردم اما كيسه باز شد و قورباغه ها در تمام اتاق و خانه پخش شدند.
خاطره ای از دوران طبابت
دوره ي عمومي را كه به پايان رساندم، براي خدمت سربازي ثبت نام كردم، قرعه كشي انجام شد و اسم بنده براي سپاه بهداشت انتخاب شد.پس از تقسيم به كرمان اعزام شدم. جايي به نام ده علي را خودشان پيشنهاد دادند كه حدود 220 كيلومتر با كرمان فاصله داشت و در جايي بين بافق و يزد بود كه پزشك نداشت. اين 220 كيلومتر هم خاكي بود. به آنجا رفتم و جمعيت زيادي از جمله كدخدا كه در آن زمان رئيس انجمن رستاخيز بود و همچنين معلمان و ... به استقبال ما آمدند. به محض ورود عقرب پايم را نيش زد و پزشك ده در بدو ورود خود بستري شد. فرداي آن روز اصرار كردم كه به درمانگاه برويم تا از نزديك شرايط و امكانات را ببينم. در ابتدا كدخدا قدري طفره رفت و بعد از اصرار من گفت ' كه يك درمانگاه را حدود 5 سال پيش در اينجا ساخته بوديم، اما چون پزشك نداشتيم و استفاده نمي شد، آن را به طويله تبديل كرده ايم، حالا بايد آن را تميز كنيم تا شما از آن استفاده كنيد.' برق هم نبود كه بعدا موتور برق گازوئيلي و يخچال هاي نفتي هم آوردند. بعدا دو نفر هم از سپاه بهداشت آمدند و ما شروع به ساخت فاضلاب و درست كردن حمام كرديم و توانستيم آنجا را تا حد زيادي آباد كنيم. به دليل همين ساخت و سازها خيابان اصلي آن را هم به نام دكتر پژوهي نام گذاري كردند.
به خاطر دارم در آنجا هر چقدر كه تقاضاي دارو و شربت مي كرديم، معمولا چيزي كه در اختيار ما قرار مي دادند، اسقاطي و يا حتي تاريخ مصرف گذشته بود. بعد از مدتي يك تريلي با بار دارو و وسايل و تجهيزات به آنجا آمد و علت آن هم زلزله ي زرند بود كه خيلي شديد بود و گفتند كه قرار است از دربار شاهنشاهي براي بازديد به آنجا بيايند. گروهي به همراهي دكتر اعلم(رئيس تشريفات) و نماينده ي فرح براي بازديد به آنجا آمدند. ما هم خوشحال از اينكه بالاخره دارو و تجهيزات مناسب در اختيارمان قرار گرفته. فرداي آن روز همان تريلي آمد و داروها را برد و گفت كه داروها را براي جاي ديگري مي برد كه قرار است از آن بازديد به عمل بيايد. حدود يك سال و دو ماه آنجا بودم و پس از آن انقلاب شد و بنده از آنجا به اوشان فشم منتقل شدم. پس از انقلاب دو ماه بخشودگي خوردم و پس 22 ماه خدمت، سربازي را به پايان رساندم.
اخلاق حرفه ای
دانشجويي كه وارد دانشگاه علوم پزشكي مي شود، بايد بداند كه مسائل پزشكي پيوندي است ميان آنها و خدا. بايد مردم را وسيله اي براي نزديكي و قرب به خدا بداند و هر كاري كه براي بيمار انجام مي دهد با نيت خير باشد. وقتي كه اين مسئله رعايت شود، ساير مسائل تحت الشعاع آن قرار مي گيرند و حل مي شوند. پزشكان نبايد حرفه خود را تحت شعاع مسائل مالي قرار دهند.
در انتخاب اساتید يكي جنبه ي علمي و ديگري جنبه ي اخلاقي باید لحاظ شود و اهیمت دارد. جنبه ي علمي، به معني به روز بودن و مطالعه ي علمي و در ارتباط بودن با دانشجو، ديدن بيماران و حل مسائل است. جنبه ي اخلاقي هم اين است كه بتواند در هر سطحي يك رابطه ي اخلاقي با دانشجو برقرار نمايد، تا بتواند بينش و نگرش اخلاقي خود را به دانشجو منتقل كند. البته بايستي هميشه دانشجويان بهتر از اساتيد باشند تا علم پيشرفت كند.
مشروح گفت و گو در بخش تاریخ شفاهی سایت دانشگاه
ارسال به دوستان