نخستین ها
پروفسور یحیی عدل، استاد و مسئول کرسی جراحی عمومی
برگرفته از كتاب نخستين ها: اين بار سخن از مردي است كه نامش با هميشه تاريخ جراحي ايران پيوند خورده است. مردي كه به اعتراف اساتيد برجسته ايران، با ذهني روشن و چشماني نافذ با پنجه هايي قدرتمند و توانا و با كوله باري از تجربه و دانش و خاطره بر بلنداي هفتادساله جراحي ايران ايستاده است. پروفسور عدل را مي توان قهرمان اولين ها ناميد، چرا كه وي بسياري از اولين جراحي هاي شكم، قفسه صدري، مري، قلب، ستون فقرات، استئوسنتزها، شكستگي گردن ران و حتي بعضي جراحي هاي مغز و اعصاب را براي اولين بار در ايران انجام داده است. پروفسور عدل شاگردان بسيار در مكتب جراحي تربيت كرد و به قول ايشان، استادان قبل از من آن چنان درها را بسته بودند كه كسي فكر نمي كرد بتواند جراح شود. كاري كه من كردم اين بود كه اين درها را روي نسل آن روز باز كردم و نشان دادم كه هركس با استعدادي معمولي مي تواند جراح شود.
روابط عمومی دانشگاه در نظر دارد با هدف آشنایی بیشتر دانشگاهیان به خصوص دانشجویان گرامی با اساتیدی که نقش برجسته ای در شکل گیری دپارتمانها و مجموعه های ارزشمند دانشگاه داشته اند، ستونی را تحت عنوان "نخستین ها" به این امر اختصاص دهد. کتاب ارزشمند نخستین ها اثر استاد فقید دکتر شمس شریعت تربقان در شروع منبع اولیه این ستون خواهد بود ولی در ادامه به آن محدود نبوده و خوانندگان گرامی می توانند شخصیت های برجسته مد نظر خود را به همراه معرفی زندگینامه و معرفی خدمات و آثار ایشان پیشنهاد دهند. هدف دیگر این ستون ایجاد تعاملی دو سویه با خانواده بزرگ دانشگاه در درجه اول و تمامی ایرانیان در درجه بعد در جهت گردآوری آثار، اسناد، خاطرات و خدمات این بزرگان است.
زندگینامه پروفسور یحیی عدل از زبان دکتر عبدالحمید حسابی شاگرد شایسته ایشان که در جلسه بزرگداشت استاد در کتابی تحت عنوان «زندگینامه پروفسور یحیی عدل همراه با خاطراتی از شاگردان استاد» به ایشان عرضه داشته است:
نام: یحیی
شهرت: عدل
آذربایجانی الاصل، زاده تهران به سال 1287 شمسی
در دوران کودکی در تبریز مدتی به مکتبخانه رفت و دوره دبیرستان را در مدرسه حکمت تبریز به پایان رساند. سال هفتم و هشتم دبیرستان را در کرمانشاه سپری کرد، در آن زمان پدرش یوسف عدل حاکم کرمانشاه بود. در سن 14 سالگی به اتفاق برادر 16 ساله اش غلامرضا عدل و یک همراه عازم فرانسه شد و از طریق قزوین، رشت، انزلی، باکو، تفلیس، استانبول، مارسی، با اتومبیل و کشتی و قطار پس از 40 روز به پاریس رسید. دوره اول متوسطه را در سال 1924 و دوره دوم را در سال 1927 به پایان رساند و از دو رشته فلسفه و ریاضی دیپلم «باکالورا» دریافت کرد. چون ریاضیاتش قوی بود ابتدا قصد داشت مهندسی بخواند دو سه ماهی هم آن را شروع کرده بود که به توصیه و تشویق عمویش دکتر حبیب عدل، تغییر رشته داد و پس از طی کلاس پ.ث.ان PCN (منظور فیزیک و شیمی و طبیعی است) در سال 1928 وارد دانشکده پزشکی پاریس شد. در سال 1931 در مسابقه اکسترنای بیمارستان های پاریس توفیق یافت و مدت دو سال در رشته ی داخلی و یکسال در قسمت جراحی کار کرد. در سال 1934 به مقام انترنی بیمارستان های پاریس نایل آمد، عنوانی که در آن زمان آرزوی دست نیافتنی خیلی ها بود. مدت چهار سال با این سمت در بخش جراحی عمومی، بیماریهای زنان و مامایی، جراحی کودکان و بیماریهای میزراه، بیمارستان های درجه یک پاریس با استادان نام آوری کار کرد که هر یک در زمان خود غولهای پزشکی بودند. لازم به تذکر است که قبل از پروفسور عدل یک نفر و بعد از ایشان معدودی از ایرانیان به افتخار انترنی بیمارستان های پاریس نایل شدند ولی هیچ کدام موقعیت او را پیدا نکردند. پس از پایان دوره انترنی مدت دو سال به سمت رئیس درمانگاه در بخش جراحی پروفسور گرگوار به کار پرداخت و به سال 1939 در مسابقه دانشیاری شرکت جسته به اخذ دیپلم «اگرگاسیون» موفق گردید و «پروفسور اگرژه» شد. قابل ذکر است که در آن هنگام خارجی ها حق شرکت در امتحان «اگرگاسیون» را نداشتند و به خاطر ایشان که مورد توجه شدید استادانش بود قانون را تغییر دادند و این هم افتخار بزرگی برای یک ایرانی بود. پروفسور گرگوار بسیار مایل بود تا عدل جوان را در پاریس نگه دارد ولی عشق به ایران که همواره تمام وجودش را فراگرفته بود او را به سوی وطن بازگرداند. در سال 1318 به ایران مراجعت کرد و بلافاصله به خدمت نظام وظیفه رفت و در بخش جراحی بیمارستان شماره یک ارتش مشغول به کار شد. همزمان بنا به دعوت دکتر جواد آشتیانی معاون دانشکده پزشکی تهران جهت تدریس جراحی دعوت شد و بنا به گفته دانشجویان آن زمان، پروفسور عدل که تابع مقررات سخت ارتش بود با همان یونیفورم سربازی با پوتین در کلاس درس دانشکده حضور می یافت. در آن هنگام پروفسور ابرلن ریاست دانشکده پزشکی تهران را به عهده داشت و چون سابقه پروفسور عدل را می دانست ایشان را در ابتدا به دانشیاری و سپس به استادی کرسی جراحی دانشکده پزشکی تهران برگزید. در آن زمان استادان کرسی ها به دو دسته تئوری و بالینی تقسیم می شدند. استادان کرسی بالینی در بخش های بیمارستان ها و استادان تئوری فقط در دانشکده درس می دادند و بخش نداشتند. پروفسور عدل تنها استاد کرسی تئوری بود که از ابتدا صاحب بخش هم بود.
و بدین ترتیب پروفسور عدل از سالهای آغازین دهه بیست در بخش جراحی بیمارستان سینا با عنوان رئیس بخش مشغول به کار شد. او در عین حال پایه گذار بخش جراحی اورژانس بیمارستان سینا بود و پایه های این بخش را آن چنان استوار بنا نهاد که هنوز هم بعد از گذشت نیم قرن به خدمات بیشمار به مجروحان و بیماران اورژانس مختلف، می توان گفت که فعالترین بخش جراحی اورژانس در سرتا سر ایران است. بعد از برپایی این بخش بود که پروفسور عدل دستور داد تا تمام بیماران اورژانس اعم از تروما و غیره باید بلافاصله پذیرفته شده و تا تعیین تکلیف نباید مرخص شوند و چیزی به عنوان نداشتن تخت نباید مانع پذیرش بیماران شود حتی اگر مجبور شوند آن بیمار را روی زمین بخوابانند.
اما مهم ترین و ارزنده ترین اقدام پروفسور عدل تربیت جراحان بیشمار در ایران بود خودش در این باره چنین می گوید:
«وقتی که من به ایران آمدم جراحی در سطح شکافتن آبسه ،پاناری، به ندرت فتق و بواسیر بود و استادان قبل از من آن چنان درها را بسته بودند که کسی فکر نمی کرد می تواند جراح شود. کاری که من کرده ام این بود که این درها را روی نسل آن روز باز کردم و نشان دادم که هرکس با استعدادی معمولی می تواند جراح شود.» و چنین شد.
او با تشکیل سیستم رزیدنتی که برای اولین بار در ایران بوجود آورد، جراحان بی شماری تربیت کرد و به سراسر کشور اعزام داشت. جراحانی که خود بعدها استادان بزرگی شدند و آنها هم استادان دیگری تربیت کردند. به طوری که اگر هر ده سال را یک نسل جراحی به حساب آوریم، امروز نسل ششم یا هفتم تربیت شدگان مکتب عدل را در گوشه و کنار این سرزمین می توان سراغ گرفت.
در سالهای دهه 20 و 30 و حتی 40 که ارتباط با دنیای خارج کم و محدود بود سالی حداقل دو بار به اروپا می رفت و در بازگشت کارهای جدید و تکنیک های تازه جراحی را که مشاهده کرده بود به شاگردانش می آموخت. در این باره می گوید «من نمی دانم آیا این یک عشق و احساس درونی بود یا یک بیماری؟ که من هرچه می دانم باید به دیگران یاد بدهم.»
در یکی از همین سفرها بود که یک پزشک فرانسوی به نام دکتر «بوئه» را به ایران آورد که وظیفه اش بیهوش کردن بیماران بود و شاید بتوان او را اولین بیهوشی دهنده در ایران اطلاق نمود.
یکی از اقدامات مفیدی که دکتر بوئه به دستور پروفسور عدل انجام داد حضور در بنگاه پاستور بود و با کمک این مؤسسه سرمهایی تهیه نمود که ضد تب «پیروژن» بود چرا که تا آن زمان به علت بروز تب سرم ها را زیرجلد تزریق می کردند و می ترسیدند داخل ورید بزنند. مسئله تزریق خون هم اولین بار به ابتکار پروفسور عدل در بیمارستان سینا با ایجاد یک مرکز کوچک ولی فعال تشکیل شد که رزیدنت های جراحی آن را اداره می کردند و تا سالها بیمارستان های دیگر را تغذیه می کرد. تشکیل مکتب عدل در سال 1338 و برگزاری کنگره های جراحی این مکتب در زمان خود از پرمحتواترین کنگره ها بود و تا آن هنگام هیچ گردهمائی پزشکی در ایران چنین ازدحام و جمعیتی به خود ندیده بود. از سال 1340 بعد از افتتاح بیمارستان تجریش (شهدای امروز) اداره بخش جراحی آن بیمارستان به عهده ایشان واگذار شد. وی تا سال 1352 در آنجا بود. از سال 1353 مسئول بخش جراحی و مدیر گروه جراحی بیمارستان شریعتی شد و تا زمان بازنشستگی مسئولیت تدریس جراحی دانشکده و اداره این بخش جراحی را بر عهده داشت. با همه اینها علاقه او به بیمارستان سینا چیز دیگری بود به طوری که «سینا و عدل» همواره دو نام تفکیک ناپذیر بوده است. از افتخارات دیگری که پروفسور عدل نصیب کشور کرد عضویت آکادمی جراحان فرانسه بود که از عناوین افتخارآمیز جهانی است و این مهم در سال 1344 اتفاق افتاد. همچنین دریافت نشان های داخلی و خارجی نظیر نشان لژیون دونور و...
پروفسور عدل با ایجاد روش «آسیستان لیبری» (منظور رزیدنت هایی بود که استخدام رسمی نبودند و پول نمی گرفتند و چهار سال مجانی کار می کردند) از ابتدا شاگردان را عادت داده بود که برای پول کار نکنند. خودش نیز در اوج شهرت در دهه 20 و 30 ارقام بسیار پائینی حق العمل می گرفت، آپاندیسیت را 120 تومان، فتق را با 100 تومان و شکستگی پوتوکل را با 25 تومان درمان می کرد و این با مقایسه با حق العمل سایر تخصص ها در آن زمان، گله های فراوانی از طرف شاگردانش به دنبال داشت. پروفسور عدل همچون سایر پزشکان علاقه مند و دلسوز به حال بیماران برای آن که اشراف کامل به سیر بیماریش داشته باشد هر بیماری که به مطب خصوصی ایشان مراجعه می کرد شرح حالی از نکات مهم بیماری بیمار را در دفتری می نوشت تا در مراجعات بعدی بیمار با مراجعه به دفتر بر سیر بیماری احاطه کامل داشته باشد. نمونه هایی از این دفاتر در موزه پزشکی وجود دارد.
از برجستگی های دیگر این بزرگ مرد حضور استثنایی او در جلسه مشاوره های پزشکی است، او حتی در سن بالا و در هر زمان از شبانه روز که درخواست می شد در بالین بیمار مورد مشاور حضور می یافت و اگر جراح اول نیز مرتکب اشکال شده بود، بار مسئولیت وی را به دوش می گرفت. صفتی که امروزه در بین ما کیمیاست. البته توجه دارید که او در آن سن و سال خود بیماران را می پذیرفت و جراحی هم می کرد.
بالاخره پروفسور عدل را می توان قهرمان اولین ها نامید، چرا که غیر از بسیاری از اولین جراحی های شکم، اولین جراحی قفسه صدری، اولین جراحی مری، اولین جراحی قلب، اولین جراحی ستون فقرات، اولین استئوسنتزها و اولین شکستگی گردن ران و حتی بعضی جراحی های مغز و اعصاب را برای اولین بار در ایران انجام داده است.
مناعت طبع، افتادگی، صمیمیت، وجدان پاک، حسن خلق، نداشتن کینه و خودخواهی از صفات بسیار بارز اوست.
... و امروز پروفسور عدل مرد همیشه تاریخ جراحان ایران در بین ما نیست با قامتی استوار به بلندای هفتاد سال جراحی، با ذهنی روشن و چشمانی نافذ، با پنجه هایی هنوز قدرتمند که با کوله باری از تجربه و دانش و خاطره با ما سخن می گوید:
از خاطرات کودکی، از زندگی یک نوجوان 14 ساله در فرانسه آن روز از واکنش روزنامه های پاریسی وقتی آگاه شدند یک جراح جوان ایرانی یک فرانسوی چاقو خورده در قلب را عمل کرده است. از وضعیت جراحی و بیمارستان های آن زمان ایران، شخصیت های بزرگی که در طول عمر جراحی اش عمل کرده است، از بیمار کوآدریپلژی که سوزن داخل نخاع گردنی اش شده بود تا اولین جراحی هزنی دیسکال، از استئوسنتزی که در مطب دکتر حبیب عدل انجام داد تا اولین جراحی قلب در ایران و...
پروفسور عدل پس از 40 سال تدریس، سرانجام در سال 1358 بازنشسته شد. با این همه کار او چه در لباس جراح و چه در کسوت استاد تا لحظه مرگ ادامه یافت. ولی چند سال آخر مطب خود را تعطیل کرده و معمولا اعمال جراحی انجام نمی دادند و بیشتر به مشاوره و راهنمایی مشغول بوده گاه بیماران معتقد به ایشان بخصوص پزشکان تقاضا می کردند که توسط ایشان عمل شوند و ایشان هم با کمال مهارت این را به انجام می رساندند. سر انجام پروفسور عدل در ۱۴ بهمن ۱۳۸۱ در سن ۹۴ سالگی بعد از ۶۰ سال جراحی و انجام بیش از ۶۰.۰۰۰ عمل جراحی، دیده از جهان فرو بست و با مراسمی کم نظیر تشییع شد.
آثار علمی پروفسور عدل: پروفسور عدل در ۱۳۷۴ کتابی با عنوان انفارکتوس رودهی فرانتر، همراه با دکتر حیدر صدرالدین نیّری، تألیف کرد که در سال ۱۳۷۷ چاپ مجدد شد. کتاب لوسین لژه با عنوان سمیولوژی جراحی، ترجمه و تنظیم جلال سید فرشی و عبدالحمید حسابی، زیر نظر پروفسور یحیی عدل در سال ۱۳۴۵ منتشر شد. کتاب دیگری نیز با عنوان هیداتیوز، بیماری هیداتی با نظارت و راهنمایی پروفسور عدل در سال ۱۳۴۶ به همت دانشگاه تهران منتشر شد. همچنین مقالاتی از استاد به شرح زیر تالیف شده است:
1.مقاله ای در باب هماتوکولپوس با هماتومتری و هماتوسالپنکس «انال آناتومی ژوئن 1938»
2.مقاله ای در باب فیبروم جدار رحم- مثانه «انال آناتومی آوریل 1938»
3. مقاله ای در باب فیستول کیسه صفرا «بولتن مجمع کالبدشناسی ژانویه 1938»
4.مقاله ای در باب انفارکتوس معاء دقاق «انال آناتومی پاتولوژیک ژوئن 1938»
5.مقاله ای در باب نورینوم امینانس تنار «انال آناتومی پاتولوژیک آوریل 1938»
6.مقاله ای در باب لومبوتومی «مجله مدیکال پراتیک مه1939»
این شرح بی نهایت کز حسن یار گفتم حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد
جملاتی از پروفسور یحیی عدل
« امروز پزشکی به طرف تخصصی شدن می رود، که البته چیز خوبیست اما عیبش این است که متخصصین خیال می کنند فقط مطالب رشته خودشان را باید بلد باشند و چیز دیگر لازم نیست یاد بگیرند.»
« امروز گاهی به من ایراد می گیرند تو به جراحان خیانت کردی، چون رسمی از اول گذاشتی که جراح دستمزد کم بگیرد. خودشان را با ارتوپدها یا جراحان زنان و زایمان یا اعصاب مقایسه می کنند. در واقع راست می گویند ما آن روزها برای پول کار نمی کردیم. اصلاً بلد نبودیم. نمی دانستیم مریض برای این است که پول بدهد. فکر می کردیم مریض برای این است که خوب بشود. خیانتی که من به دانشگاهیان کردم این است که به شاگردانم تقلب یاد نداده ام. هیچ کدام از شاگردانم بلد نیستند پول بگیرند.»
«بزرگترین خسران پزشکان این بوده است که در سالهای اخیر به طرف مادیات آمده اند. این اتفاق در همه دنیا افتاده است. جنبه روحانیت خودشان را از دست داده اند. ما هر چقدر هم تلاش کنیم نمی توانیم به اندازه یک کارخانه دار یا رئیس فلان شرکت درآمد داشته باشیم. نتیجه این شده که از آنجا رانده و از این جا مانده شده ایم. »
«یک وقتی به من گفتند شما روز به روز مریضهایتان کمتر می شود. گفتم طبیعی است، چون شاگرد من در لرستان همان عملی را می کند که من در سینا انجام می دهم می تواند به خوبی انجام بدهد. من نمی دانم چه مرضی در وجودم بوده است که هرچه می دانستم می بایستی یاد بدهم.»
پروفسور عدل از نگاه دیگر اساتید
دکتر هدایت: در زمان تحصیل ما، دو نفر از نظر روش تدریس شاخص بودند. یکی دکتر وکیلی و دیگر پروفسور عدل. پروفسور چنان بیمار و بیماری را تصویر می کردند که من هنوز درس آپاندیسی که ایشان پنجاه سال پیش به ما داده اند به یاد دارم و هنوز هم در موارد مشکل گفته های ایشان مشکل گشاست.
دکتر سیدفرشی: بارزترین شاخصه تدریس پروفسور، سادگی درس ایشان بود موقع درس دادن، حس می کردیم که دارند گپ می زنند. مسایل را به قدری ساده بیان می کردند که همه همان جا درس را حفظ می شدند. آسان یاد می دادند، آسان عمل می کردند. کسانی که در مکتب ایشان نبودند برخی عملها برایشان پیچیده بود، برای ما، همه عملها آسان و ساده بود.
دکتر غفورزاده: وقتی درحین جراحی به دستهای دکتر عدل نگاه می کنی، انگار مشغول یک کار هنری است. حرکت دستهای ایشان بسیار ملایم، آرام، بدون حرکات اضافی و صدمه زدن به بافتهاست. به نظر می رسد که خیلی کند کار می کنند اما جراحی شان خیلی سریع تمام می شود.
دکتر حسابی: مهمترین و ارزنده ترین اقدام پروفسور تربیت جراحان بی شمار در ایران است. اگر هر 10 سال را یک نسل به حساب آوریم، امروز نسل ششم یا هفتم تربیت شدگان مکتب عدل را در گوشه و کنار این سرزمین می توان سراغ گرفت.
دکتر هدایت: تعداد شاگردانی که ایشان تربیت کرده اند از شمار بیرون است ایشان را می توان سرچشمه لایزالی دانست که رشته های آن در سراسر میهن عزیزمان ایران جاری است.
دکتر سیدفرشی: موارد بسیار پیش می آمد که خبر می رسید فلانی به پروفسور بد و بیراه گفته است. اما ایشان اهمیتی نمی داد. گاهی هم سروکار همان شخص با ایشان می افتاد و پروفسور با گشاده رویی کارش را راه می انداخت.
دکتر شمس شریعت تربقان: نه تنها جراحان بلکه بسیاری از پزشکان دیگر، مثل من غیر جراح هم از ارادتمندان استاد هستیم و من افتخار می کنم که در مکتب ایشان درس اخلاق، حوصله، حسن خلق و دقت را یاد گرفته ام. /ق
جراحی های خاطره انگیز پروفسور عدل
چنانچه خوانندگان گرامی از این استاد خاطرات، اسناد، تصاویر و یا اطلاعات دیگری در اختیار دارند در صورت امکان آن را در اختیار واحد روابط عمومی دانشگاه به آدرس Nokhostinha@tum.ac.ir و یا آدرس پستی: بلوار کشاورز – خیابان فلسطین- خیابان دمشق- پلاک 21– طبقه اول- روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران ارسال فرمایند.
برگرفته از کتاب نخستین ها نوشته استاد فقید دکتر شمس شریعت تربقان
تنظیم : محبوبه بهلولی
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: