دکتر حریرچیان: حمایت بیشتر از نخبگان می‌تواند روند مهاجرت آنها به خارج از کشور را به میزان قابل توجهی بکاهد

دكتر محمد حسین حریرچیان، متخصص بیماری‌های مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی تهران با گرایش بیماری ام اس، میهمان گروه تاریخ شفاهی دانشگاه بود.

دکتر محمدحسین حریرچیان استاد گروه مغز و اعصاب بیمارستان امام خمینی تهران، فردی به‌غایت متواضع که خود نیز جز نخبگان این کشور هستند. در صحبت‌هایشان تصریح می‌کنند که حمایت از نخبگان می‌تواند از دلایل اصلی آن‌ها برای حضور در کشور و خدمت به مردم سرزمینشان باشد. عاملی که هنوز جای کار بسیار دارد. وی معتقد است میزان نگرانی در مورد بیماری ام اس باید در سطح جامعه کاهش یابد.
آنچه در ادامه می‌آید خلاصه‌ای از گفتگو ما با این استاد بزرگوار می‌باشد.

استاد لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و از سال‌های ابتدایی زندگی‌تان برای ما تعریف کنید.
من محمدحسین حریرچیان، متولد سال 1341 در تهران هستم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدارس نیکان و علوی طی کردم و در سال 1359دیپلم ریاضی گرفتم. از سال 59 به علت شرایط خاصی که در دانشگاه‌ها در اوایل انقلاب حاکم بود، مسئله انقلاب فرهنگی مطرح و منجر به تعطیلی دانشگاه‌ها شد که این تعطیلی تا سال 61 ادامه داشت. از دی‌ماه  سال 60، یک سال و نیم بعد از گرفتن دیپلم، خدمت سربازی را شروع کردم و دو سال خدمت سربازی و دوره احتیاط را تا دی‌ماه سال 62 طی کردم. به جهت علائقی که از ابتدا داشتم، در عین اینکه بسیار علاقه‌مند به رشته ریاضی بودم ولی ازنظر شغلی تمایل داشتم در رشته پزشکی کار کنم. به همین دلیل در خرداد سال 63 به‌صورت متفرقه دیپلم تجربی گرفتم و در همان سال در کنکور سراسری شرکت کردم. خوشبختانه در کنکور موفق شدم و توانستم رشته پزشکی را در دانشگاه تهران (آن زمان دانشگاه پزشکی و دانشگاه تهران از هم منفک نشده بودند) شروع بکنم.

آقای دکتر فرمودید که دیپلم ریاضی داشتید و ما می‌دانیم که شما در سال 63 رتبه 1 کنکور علوم تجربی را کسب کردید، با توجه به اینکه تحصیلات دبیرستان شما در رشته ریاضیات بود، این تغییر رشته سخت نبود؟
اتفاقاً به جهت اینکه من به دروس ریاضی علاقه‌مند بودم، عملاً سؤالات مربوط به ریاضی و دروس مرتبطش را در کنکور توانستم بسیار خوب پاسخ دهم و در ان فاصله زمانی بعد از خدمت هم دروس مربوط به زیست‌شناسی و دروس اختصاصی 3 ساله آن را مطالعه کردم. درمجموع توانستم که مباحث اضافی را در آن دوره زمانی مطالعه کنم و به نظرم یکی از دلایل این موضوعی که شما فرمودید، همین بود که من پایه ریاضیاتم به علت دیپلمی که داشتم خوب بود.

آیا از اعضای خانواده کسی در این تصمیم‌گیری تأثیرگذار بود؟
نه، با توجه به شرایط خاصی که جامعه در آن زمان داشت و البته همیشه رشته پزشکی رشته‌ای است که در جامعه می‌تواند یک خدمات ویژه‌ای داشته باشد و درعین‌حال یک فرد می‌تواند به‌طور مستقل خدماتش را ارائه کند، بیشتر علاقه‌مند بودم که در این زمینه فعالیت حرفه‌ای داشته باشم.

بعدازاینکه در سال 63 وارد دانشگاه شدید، تا چه سالی در دانشگاه علوم پزشکی تهران بودید؟
سال 63 تا 70 دوره پزشکی عمومی من طول کشید و بعد در آن زمان رسم بود که تعدادی از افراد را که به‌اصطلاح نمره بالائی داشتند به‌صورت مستقیم دانشگاه برای تخصص انتخاب می‌کرد و یک تعدادی طرح را می‌گذراندند و بعد در امتحانات پذیرش دستیار شرکت می‌کردند. من در همان سال 70 بدون وقفه وارد دوره مغز و اعصاب دانشگاه تهران شدم تا سال 74 که تخصصم را در این زمینه گرفتم.

چرا بیماری‌های مغز و اعصاب را انتخاب نمودید؟
اصولاً من به این رشته علاقه‌مند بودم چون فکرم هم هنوز یک مقدار فکر ریاضی هست و فکر می‌کنم که روابط این رشته روابطی است که با ریاضی بیشتر هماهنگ هست. ارتباطات سلول‌های عصبی، مدارهایی که در سلسله اعصاب بدن وجود دارد، این باعث می‌شود که یک مقدار افرادی که تفکر ریاضی دارند، احیاناً به این رشته بیشتر علاقه‌مند بشوند. ابتدا علاقه‌مند بودم که دریکی از رشته‌های جراحی مثلاً جراحی مغز و اعصاب فعالیت داشته باشم. خب دوره انترنی شانس خوبی برای من بود که متوجه شوم خیلی قابلیت جراح خوب شدن را ندارم و بنابراین ترجیح دادم که در رشته بیماری‌های مغز و اعصاب کارکنم.

درواقع بین سال‌های 63 تا 74 شما به‌نوعی در دانشگاه تهران کسب علم نموده‌اید. اساتیدی که ازلحاظ اخلاقی یا علمی بر روی شما تأثیرگذار بوده‌اند در این مدت را به یاد دارید؟
بنده دوست دارم از دو تن از اساتیدی که در همین سال‌های اخیر مرحوم شدند نام ببرم. جناب آقای دکتر اقدسی که اخیراً فوت کردند و جناب آقای دکتر بریمانی که ایشان هم چند سال قبل به رحمت خدا رفتند. این افراد اساتیدی بودند که شاید خیلی از دانش‌آموختگان دانشگاه تهران، چه درزمینهٔ عمومی و چه در زمینه تخصصی کلاس‌های این اساتید را درک کرده باشند و به‌نوعی ازنظر علمی مدیونشان باشند. از اساتید دیگری هم که در شرایط حاضر این توفیق را دارم که به‌عنوان همکار در جوارشان هستم مثل جناب آقای دکتر غفارپور که هنوز هم افتخار شاگردی ایشان را دارم و بعضی اساتید دیگری که در گروه بیماری‌های مغز و اعصاب دانشگاه تهران مشغول هستند،می توان اشاره نمود.

آقای دکتر شما جزو نخبگان این کشور  هستید، در حال حاضر نیز با دانشجویان نخبه کشور سروکار دارید. فکر می‌کنید حمایت از دانشجویان نخبه در کشور ما کافی هست؟ از تجربه‌ای که خودتان داشتید و دانشجویانی که در حال حاضر پیش شما درس می‌خوانند بفرمایید.
در حال حاضر روند ازاین‌جهت خیلی بهتر است و به هر صورت سازمانی هست که در مورد این طیف دانشجوها حمایت‌های مختلفی را انجام می‌دهد. در آن سال‌ها این حمایت‌ها وجود نداشت. طبیعی است که درگذر زمان بایستی برای یک سری موارد سازوکارهایی فراهم شود و در این مورد هم من فکر می‌کنم که الآن حمایت‌های خوبی می‌شود. گرچه بازهم حمایت‌های بیشتری لازم هست و متأسفانه شاهد هستیم که خیلی از دانشجویان خوبمان که می‌توانند در آینده برای علم این مملکت سرنوشت‌ساز باشند در همان دوران دانشجویی مترصد این هستند که شرایطی را فراهم کنند برای اینکه ادامه تحصیلشان را در خارج از کشور بگذرانند و باز متأسفانه خیلی از این افراد وقتی برای طی کردن مدارج تحصیلی می‌روند، برگشتی وجود ندارد و ازاین‌جهت جا دارد سیستم تسهیلات بیشتری را برای این افراد فراهم کند. این افراد نیازمند این هستند که به‌نوعی بتوانند اعتماد بکنند که اگر در این مملکت می‌مانند ازنظر طی کردن مدارج تحصیلی، خیلی با مشکل برخورد نکنند و بعد از فارغ‌التحصیلی احیاناً  ازنظر دارا بودن یک موقعیت علمی که آن‌ها را ارضا کند و بعداً به مشکلاتی برنخورند. شاید خیلی از افرادی که می‌روند عمدتاً به همین دو دلیل هست که فکر می‌کنند امکانات تحصیلی بیشتری هست و آنجا شاید بتوانند موقعیت علمی بهتر داشته باشند.

بنابراین شما فکر می‌کنید اگر حمایت بهتری صورت گیرد، روند مهاجرت افراد نخبه به خارج از کشور کمتر می‌شود؟
قطعاً،لااقل بعضی از افرادی که مهاجرت می‌کنند درصورتی‌که از این جهات ببینند که در مملکت خودشان امکاناتی فراهم هست، قطعاً اغلبشان عرق ملی بسیار بالایی دارند و تمایل دارند در همین جا ادامه دهند و در همین جا خدمت بکنند. شرایط نسبت به سال‌های قبل خیلی بهتر شده است اخیراً قانونی به‌عنوان پزشک پژوهشگر در وزارتخانه تصویب شده و افراد نخبه در همان مراحل اولیه تحصیلشان جذب می‌کنند که به آن‌ها این اعتماد را بدهند که بعداً از موقعیت علمی کافی در مملکت برخوردار خواهند بود و این‌ها قدم‌های خوبی است ولی باز هم بایستی که اولیای امور ببینند که علت چیست. چون واقعاً روند این مهاجرت نخبگان نگران کننده‌ است.

آقای دکتر چه سمت‌های اجرایی تاکنون داشتید؟
من از ابتدا خیلی علاقه‌مند به این نبودم که سمت اجرایی داشته باشم و گهگاه هم که مواردی مطرح می‌شد من درخواست می‌کردم که معاف بشوم و واقعاً فکر می‌کنم که سمت اجرایی تا حدود زیادی فرد را از فعالیت‌های علمی دور می‌کند و به همین دلیل خیلی علاقه‌مند نبودم. درعین‌حال در طی چند سال اخیر تاکنون مدیر گروه بیماری‌های مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی تهران بوده‌ام. همچنین چند سالی است دبیر بورد کشوری در رشته بیماری‌های مغز و اعصاب هستم. ولی بیشتر سعی می‌کنم که از سمت‌های اجرایی فاصله بگیرم تا بتوانم به کار علمی بپردازم.

استاد در مورد زندگی شخصی‌تان  بفرمایید. چه سالی ازدواج کردید؟
در سال 1370 و بعد از دوره انترنی ازدواج کردم. همسرم لیسانسیه مامایی بودند و با توافقی که با هم داشتیم ایشان به علت اینکه به مسائل خانوادگی بیشتر بپردازند از ابتدا شاغل نبودند و مسائل خانوادگی را ترجیح دادند. من دو فرزند دارم پسرم الآن ترم آخر رشته روانشناسی بالینی است و دخترم دانش‌آموز دبیرستان است.

در انتخاب رشته دخترتان نمی‌خواهید تأثیرگذار باشید تا پزشکی  را انتخاب کند؟
اصلاً، به نظرم این مورد اصلاً صلاح نیست. کما اینکه در انتخاب رشته در دبیرستان هم هر دو رشته‌ای را انتخاب کردند که اصلاً امکان اینکه وارد حیطه پزشکی بشوند، نداشته باشند. متأسفانه در خانواده ما فرزندان و همسرم دید خوبی به رشته پزشکی ندارند و احساس این است که کسی که وارد این رشته بشود عملاً نمی‌تواند به‌خوبی وظایف خانوادگی‌اش را انجام دهد؛ به همین دلیل اصلاً فرزندان من علاقه‌مند به این رشته نبودند و هر دو هم در طول دبیرستان رشته تجربی را انتخاب نکردند تا اصولاً این شانس را نداشته باشند که در رشته پزشکی بتوانند به تحصیل ادامه دهند.

از علاقه‌مندی‌های خودتان بفرمایید. به غیر از حرفه پزشکی به‌طور معمول چه کارهایی انجام می‌دهید؟
متأسفانه علی‌رغم میل باطنیم خیلی وقت برای فعالیت‌های دیگر ندارم. تا قبل از ورود به دانشگاه کم و بیش ورزش می‌کردم و از آن زمان تقریباً ورزش را تا حدود زیادی کنار گذاشتم و واقعاً هر فرصت اضافه‌ای را که پیدا می‌کنم احساس می‌کنم که در رشته کاری خودم انقدر مسائل هست که باید به آن بپردازم و عملاً اوقات فراغتی که بخواهم فعالیت دیگری داشته باشم را ندارم و البته این انتقاد قطعاً به من وارد است که این روش، روش درستی نیست. و متأسفانه فعالیت‌های جانبی خارج رشته خیلی خیلی محدود است.

در مورد رشته خودتان چطور؟ آیا لازم است که هرروز اطلاعاتتان به‌روز شود؟
مسلماً، پزشکی واقعاً در این سال‌های اخیر پیشرفت فوق‌العاده‌ای کرده است و در مورد رشته ما این پیشرفت واقعاً عجیب است. در طول دوره دستیاری ما، شاید در مورد بیماری‌های رشته ما به چند علامت و چند اقدام تشخیصی خیلی محدود اکتفا می‌کردیم و عملاً خیلی از بیماری‌ها، بیماری‌هایی بود که ازنظر درمانی خیلی کار عمده‌ای نمی‌توانستیم انجام دهیم. الآن شرایط کاملاً متفاوت شده است و اگر کسی دریکی از زمینه‌های بیماری‌های رشته مغز و اعصاب علاقه‌مند باشد و بخواهد بیشتر کار بکند، بازهم وقت کم می‌آورد. الآن دیگر شرایط طوری شده که یک متخصص مغز و اعصاب که وارد رشته ویژه ام اس می‌شود، بازهم نمی‌تواند به گردپای پیشرفت پزشکی در حیطه ام اس برسد و این مطرح می‌شود که بهتر است یک فرد برود و در یک زمینه خاصی از بیماری ام اس بیشتر کار بکند و در این صورت هست که می‌تواند تا حدودی خودش را به‌روز نگه دارد وگرنه در مورد هرکدام از زیررشته‌های رشته پزشکی هرروز آن‌چنان مقالات به میزان زیاد چاپ می‌شود و آن‌چنان پیشرفت‌ها سریع است که متأسفانه افراد خیلی سخت است که بروز باقی بمانند.

آقای دکتر فرمودید که علاقه علمی شما به بیماری ام اس است آماری در مورد این بیماری در کشور دارید؟
می‌توان گفت در سال‌های اخیر شیوع این بیماری افزایش پیدا کرده است. تا چند سال پیش ما فکر می‌کردیم که شیوع بیماری ام اس در ایران یک‌چیزی حدود 20 تا 30 در 100هزار است ولی الآن به جرت می‌توانیم بگوییم که 100 در 100هزار و حتی بالاتر است. این افزایش شیوع هم صرفاً به جهت افزایش تشخیص بیماری نیست. گرچه که امکانات تشخیصی خیلی بهتر شده است و خیلی راحت‌تر می‌توانیم مورد را تشخیص بدهیم ولی مسلماً دلایلی وجود دارد که این بیماری خیلی شیوع بیشتری پیداکرده است که این دلایل هم کاملاً مشخص نیست و شاید استرسی که در زندگی‎‌ها حاکم هست، تغییرات عادت غذایی که در جامعه ما دارد ایجاد می‌شود، سبک زندگی که به سمت سبک زندگی غربی دارد می‌رود. خب بیماری ام اس می‌دانیم در کشورهای اروپایی و آمریکایی نسبت به حوزه جغرافیایی ما به‌مراتب شایع‌تر است ولی ظاهراً شیوع بیماری ما به سمت کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌رود و تغییر سبک زندگی به نظر می‌آید که به‌نوعی در بروز این بیماری دخالت داشته باشد. گرچه علت دقیق بیماری را هیچ‌کس نمی‌داند ولی همه ما معتقدیم که استرس یکی از فاکتورهای اصلی که می‌تواند زمینه‌ساز بروز این بیماری باشد.

بیشتر در چه بازه سنی درگیر می‌شوند؟
بیماری ام اس در خانم‎‌ها خیلی شایع‌تر هست و سن شروع این بیماری حدود 20 تا 30 و40 سالگی است. در دهه اول عمر ما دیدیم مریض‌هایی که دچار بیماری ام اس می‌شوند و تعدادشان هم کم نیستند در 60، 70 سالگی هم شروع این بیماری را دیدیم ولی عمدتاً دهه سوم و چهارم عمر شروع این بیماری است.

چرا در مورد این بیماری در مقایسه با سایر بیماری‌ها این‌قدر نگرانی هست؟
شیوع این بیماری در مقابل خیلی از بیماری‌ها که شیوع بیشتری دارند خیلی زیاد نیست ولی به جهت اینکه این بیماری افراد جوان را درگیر می‌کند و به دلایلی که خوب هم نمی‌دانیم بیشتر افرادی که ازنظر فرهنگی و اجتماعی در سطوح بالاتری قرار دارند، دچار این بیماری می‌شوند و بنابراین موردتوجه جامعه قرار می‌گیرد. با توجه به افرادی که درگیر این بیماری می‌شوند. این توجه بیشتر منجر به این شده که خیلی مواقع یک ترس و نگرانی بیجایی نسبت به این بیماری وجود دارد درحالی‌که خیلی از بیماران ام اس طول عمر طبیعی دارند و خیلی از بیماران ام اس تا سال‌ها یک زندگی کاملاً عادی و طبیعی دارند و ممکن است در سال‌های آخر عمرشان با یک ناتوانی‌هایی روبرو بشوند. بنابراین همین‌طور که می‌فرمایید نگرانی در سطح جامعه نسبت به این بیماری خیلی زیاد است و بایستی جامعه پزشکان مغز و اعصاب بیشتر در این زمینه کار کنند که میزان این نگرانی کم شود.

حمایت از این بیماران را کافی می‌دانید؟
خوشبختانه این‌طور است یعنی با توجه به تیپ جمعیتی که به این بیماری مبتلا می‌شوند خوشبختانه از سال‌های قبل سیستم سلامت در کشور ما به این بیماری توجه خاصی داشته است و منجر به این شده که اغلب امکانات درمانی که برای این بیماری در دنیا هست، ما نسبت به آن‌ها به‌روز باشیم، گرچه که هزینه‌های درمانی فوق‌العاده بالا است ولی انصافاً سیستم سلامت همکاری کرده و درمان این بیماران تقریباً به‌روز است.

استاد به نظر شما استاد نمونه ازنظر اخلاق حرفه‌ای باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ به نظرتان فردی که با جان مردم بیشتر از همه ارتباط دارد باید چه اصول اخلاق خاصی را رعایت کنند؟
من بعضی جاها که مطرح می‌شود این‌طور می‌گویم و خودم هم‌چنین شرایطی برای خودم در نظر می‌گیرم که اگر پزشک در مواجهه با بیمار تصور بکند که آن بیمار خودش یا یکی از بستگان خیلی نزدیکش هست و اگر به همین نکته یک پزشک توجه کند، به نظر من کل مسائل اخلاق حرفه‌ای حل است. در مورد خودم یک همچنین ایده‌ای را دارم که به هر صورت من در دوران طفولیت و نوجوانی خیلی مریض می‌شدم و مراجعه پزشکی خیلی زیاد داشتم و این ذهنیت را از همان زمان در خودم داشتم که اگر یک موقعی من بتوانم پزشک باشم بایستی که به چه نحوی با بیماران برخورد بکنم، چه نکات اخلاقی را رعایت بکنم  و الآن هم کمابیش آن زمان‌ها به خاطرم می‌آید. من فکر می‌کنم اگر پزشک این شرایط را تصور بکند و خودش یا یکی از بستگان نزدیکش را جایگزین بیمار تلقی بکند، همه مسائل اخلاقی حرفه پزشکی تقریباً حل می‌شود.

با این سؤال به پایان برسانم آیا توصیه‌ای به جوانان و دانشجویان دارید که از وقتشان چگونه استفاده کنند؟
خب به هر صورت رشته پزشکی یک رشته‌ای است که با جان افراد در ارتباط است یعنی کمترین غفلتی که پزشک بکند می‌تواند به قیمت جان یک فرد یا به قیمت سلامت یک فرد برای سال‌های طولانی تمام بشود بنابراین من توصیه‌ای که دارم این است که از لحظات دوران تحصیل و البته دوران تحصیل ما هیچ موقع خاتمه پیدا نمی‌کند و این دوران کماکان ادامه دارد بایستی حداکثر استفاده را بکنند و فکر بکنند که اگر احیاناً در یک کلاسی شرکت نمی‌کنند، عدم شرکت در کلاس ممکن است منجر به نگرفتن یک نکته خاصی بشود که این نکته بعداً بتواند برای نجات یک بیمار کمک کننده باشد بنابراین اگر دانشجویان به این نکته توجه بکنند که متأسفانه به دلایل مختلف انگیزه‌های  دانشجویان پزشکی نسبت به سال‌های قبل خیلی خیلی کمتر شده است که بایستی این هم موردتوجه قرار بگیرد و اگر به این نکته توجه شود انگیزه‌ها یک مقدار بهتر می‌شود. امکانات تحقیق و مطالعه خیلی خیلی نسبت به زمان ما بیشتر شده است. من یادم هست برای پایان‌نامه‌ها تهران و کتابخانه‌های تهران را زیر پا می‌گذاشتم برای اینکه یک مقاله‌ای را که بررسی کرده بودم که در آن مقاله این موضوع نوشته شده است،آن را پیدا کنم. ما به‌راحتی دسترسی نه به یک خلاصه مقاله و نه به یک مقاله کامل داشتیم و بایستی که کتابخانه‌های دانشگاه‌های مختلف و بیمارستان‌های مختلف را می‌گشتیم تا ببینیم کتاب یا مقاله‌ای در این زمینه وجود دارد. الآن امکانات خیلی فراهم‌تر هست ولی علی‌رغم این امکانات فراهم‌تر آدم یک احساس کسالت و بی‌انگیزگی را در یک طیفی از دانشجویان پزشکی می‌کند که این را هم باید به یک نحوی تصحیح کرد.
از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم.

خبرنگار: فیروزه بایرامی
عکس: مهدی کیهان

مدیر سیستم
تهیه کننده:

مدیر سیستم

9 نظر برای این مقاله وجود دارد

شاهین

شاهین

78/10/11 - 00:00

جای افتخار دارد که نوابغی مانند دکتر حریرچیان استاد این دانشگاه هستند. علاوه بر پروفایل علمی ایشان از نظر تواضع بینظیر هستند شاهین آخوندزاده

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

78/10/11 - 00:00

آقای دکتر حریرچیان از نظر اخلاقی و علمی بسیار بی نظیر هستند. خدا وند به ایشان سلامتی وعمر طولانی عنایت نموده و ای کاش کسانی را شبیه خودشان تربیت کنند. ایشان از نظر توجه و دلسوزی به بیماران و تواضع در برابر آنها بی مانند هستند.

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

78/10/11 - 00:00

جناب آقای دکتر حریرچیان، سلام. شما را به عنوان یک طبیب می شناسم یعنی همان انسان وارسته ای که متخصص و متبحر است، با وجدان و نوعدوست و متصف به اخلاق حرفه ای است. سلامت و سربلند باشید. متشکرم. پرستار

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
بیطرفان

بیطرفان

78/10/11 - 00:00

استاد حریرچیان برای شاگردان و همکاران خود اسطوره اخلاق در طبابت و کار هستند و این موضوع علاوه بر تبحر ایشان در تشخیص و درمان بیماری هاست. از خداوند طلب طول عمر و سلامتی برای ایشان دارم. بیطرفان

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

78/10/11 - 00:00

به خاطر خدا و امام و انقلاب در مورد بیکاری نخبگان پیگیری جدی بفرمایید. مگر ما چند نخبه مورد تایید جهت حمایت و جذب در دستگاههای اجرایی و دانشگاه داریم؟ چرا نخبگان خارج نشین مهم شده اند و نخبه متعهد داخلی بی ارزش؟ چرا باید برویم تا عزیز شویم؟ چرا برای استخدام آقازاده ها و عزیزانشان امکان دارند اما نخبه کشور باید خانه نشین باشد؟ لطفا دلسوزانه و انقلابی جذب و حفظ نخبگان در کشور را پیگیری نمایید.

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
فاطمه میرزاعلی

فاطمه میرزاعلی

78/10/11 - 00:00

باسلام خدمت جناب آقای دکتر حریرچیان بنده خیلی خوشحالم که جناب دکتر پزشک بنده هستند و بابت زحماتشون خیلی ممنونم ازشون. فاطمه میرزاعلی

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
شهلا قره باغیان

شهلا قره باغیان

78/10/11 - 00:00

از آقای دکتر حریر چیان کمال تشکر را دارم بابت طبابت خوب وموثری که در زمانی مادرم در قید حیات بودن و از خداوند بزرگ خواستار سلامتی برای ایشان دارم . در ضمن از ایشان تقاضا دارم لطف کنند بنده را هم ویزیت کنند ، بی نهایت ممنون میشوم . با تشکر شهلا قره باغیان

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
شهلا قره باغیان

شهلا قره باغیان

78/10/11 - 00:00

بنام خداوند بزرگ و مهربان با سلام ، میخواستم از آقای دکتر حریرچیان بابت طبابت موثر و خوب ایشان در زمان حیات مادرم ، تشکر کنم و تقاضا کنم از ایشان که بنده را هم لطف کنند ویزیت کنند . از خداوند بزرگ سلامتی و موفقیت های بیشتری برای ایشان خواستارم .

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
شهلا _ قره باغیان

شهلا _ قره باغیان

78/10/11 - 00:00

با سلام و عرض ادب خدمت آقای دکتر محمد حسین حریر چیان ، ممنون میشم اگر آقای دکتر لطف کنند ویزیت بشوم توسط ایشان . با تشکر شهلا _ قره باغیان

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *