دیابت و ازدواج
ازدواج یکی از مراحل مهم در مسیر تکامل زندگی فردی و اجتماعی افراد بوده، فردی که دچار دیابت است و یا فرد دیابتی را برای ازدواج انتخاب میکند باید بداند که در اصول و پایههای گزینش، هیچ تفاوتی با افراد غیر دیابتی دیده نمیشود.
بدون شک ازدواج یکی از مراحل مهم در مسیر تکامل زندگی فردی و اجتماعی افراد بوده و از جنبههای گوناگون اهمیت دارد. نهاد خانواده در فرهنگ ایرانی بسیار حائز اهمیت است و در مقایسه با سایر نهادهای جامعه ازنظر اندازه کوچکترین ولی ازنظر اعتبار و اثربخشی عظیمترین و پایدارترین نهاد اجتماعی است، زیرا لازمه بقای جامعه تشکیل خانواده است. باوجود چنین ذهنیتی در مورد ازدواج و خانواده، واقعیات موجود حاکی از آن است که مشکلات بسیاری درزمینه ازدواج وجود دارند. این مشکلات میتوانند بهواسطه عوامل متعددی به وجود آیند. وجود معضلات اقتصادی، معیشتی و رفاهی در جامعه و موانع فرهنگی مرتبط با ازدواج ازجمله این عوامل میباشند.
از موانع فرهنگی مربوط به ازدواج میتوان دیدگاه جامعه نسبت به بیماریهای مزمن را ذکر کرد. بیماریهای مزمن ازجمله دیابت میتوانند اثرات قابلملاحظهای بر جنبههای مختلف زندگی روزمره مانند شغل، زندگی اجتماعی، ارتباطات خانوادگی، ازدواج و ارتباطات زناشویی داشته باشند.
افزایش روزافزون و جهانی شیوع دیابت، منجر به بذلتوجه گسترده جوامع بهپیش گیری و درمان آن شده است؛ بهویژه آنکه در سالیان اخیر امکان کاهش عوارض دیابت با تنظیم مناسب قند خون و استفاده از تجهیزات پیشرفته پزشکی افزایشیافته است و با تکیهبر اهمیت آموزش به بیمار، میتوان با اطمینان بیشتری در مورد مهار جنبههای فیزیکی بیماری به بهترین نحو صحبت کرد؛ اما نباید فراموش کنیم که همه اینها، تنها بخشی از برنامه درمانی جامع در مورد هر نوع بیماری مزمن و جدی هستند.
ازدواج یکی از رخدادهای مهم زندگی است که حصول موفقیت در آن وابسته به عوامل متعددی مانند آمادگی روحی و جسمی طرفین و توافق و شناخت قابلقبول آنها و خانوادههایشان است. با توجه به توزیع سنی بروز دیابت، اغلب دیابتیهای نوع یک و برخی از دیابتیهای نوع دو، در زمان ازدواج پیشاپیش دچار دیابت بودهاند و لذا توجه به این واقعیت و امکان تاثیرآن بر سیر تصمیمهای طرفین ضروری به نظر میرسد.
حتی در صورت شروع دیابت پس از ازدواج نیز بسته به سن و شدت اختلال، گاه در زندگی روزمره شاهد بروز مشکلات پیشبینینشدهای هستیم.
در حال حاضر جنبههای روحی-روانی دیابت و مشکلات ازدواج بهعنوان یکی از شاخصهای ویژه آن، در مراجعات معمول پزشکی نادیده گرفتهشده و بسیاری از حقایق مرتبط با آن، حتی برای خود فرد دیابتی نیز نامحسوس باقی میماند؛ طبعاً در چنین وضعی نمیتوان انتظار داشت که طرف مقابل و خانواده وی همیشه با آگاهی کامل و دید منطقی به قضاوت و انتخاب بنشینند.
چنین به نظر میرسد که دادن آگاهی و آموزشها و مشاورههای لازم به جوانان دیابتی و خانوادههای آنها برای رویارویی با مشکلات ازدواج این بیماران، میتواند برای فائق آمدن بر این مشکلات و همچنین تصحیح باورهای جامعه نقش به سزایی داشته باشد.
موازنه » عشق و عقل« در تصمیمگیری برای ازدواج در فرد دیابتی
عشق و عقل دو بال صعود هستند، چه در انتخاب رشته تحصیلی، چه در شغل، چه شریک آینده زندگی و چه بسیاری دیگر از نقاط کلیدی زندگی. فردی که دچار دیابت است و یا فرد دیابتی را برای ازدواج انتخاب میکند باید بداند که در اصول و پایههای گزینش، هیچ تفاوتی با افراد غیر دیابتی دیده نمیشود؛ اما یک نکته وجود دارد و آن حضور یک بیماری مزمن است که تا پایان عمر هیچ پاککنی نمیتواند آن را پاک کند و همیشه وجود خواهد داشت. بهطور خلاصه علاوه بر همه شرایط یک ازدواج عادی که در ازدواج فرد دیابتی وجود دارد یک تبصره نیز در زیر آن هست که همان دیابتی بودن است.
توصیههایی برای فرد دیابتی که شخص دیگری (غیر دیابتی) را برای ازدواج انتخاب کرده است
نکته اول داشتن صداقت بهعنوان مهمترین اصل ازدواج است. خیلی از افراد هستند که سن واقعی، مشکلات و بیماریهای خود را تا زمان ثبت ازدواج کتمان میکنند تا باعث سوگیری در رأی طرف مقابل نشود. در مسائل زوجها از این موارد دیده میشود که شاید با یک بیان صادقانه، با پذیرش و آمادگی فرد مقابل مواجه شود و بذر بیاعتمادی در ابتدای زندگی پاشیده نشود. پس فرد دیابتی باید در مورد بیماری خود و سؤالات مرتبط با آن باصداقت پاسخ دهد و حتی اجازه مشورت با طبیب معالج یا هر متخصص مورد اعتمادش را به فرد مقابل بدهد.
نکته بعدی احترام گذاشتن به تردید فرد مقابل است. تردید و یا تحقیق فرد مقابل را نباید با عشق و علاقه متقابلی که قبل از بیان بیماری ایجادشده، مخلوط کرد. یادمان باشد در این مرحله یک آدم دوستداشتنی، در اوج اینکه به ما عشق میورزد، میخواهد سلیقه آمیخته با منطق خود را محک بزند که آیا میتواند تا آخر با این تبصره بماند یا خیر. پس باید کمکش کرد.
توصیههایی برای فرد غیر دیابتی که فرد دیابتی را برای ازدواج انتخاب کرده است
فرد موردنظر قرارگرفته توسط یک مبتلابه دیابت این حق را دارد که همچنان که معیارهایش را بررسی میکند به واقعیت وجود دیابت نیز با دقت و مطالعه توجه کند و توجه داشته باشدکه این فرد در بعضی از مواقع، نیازمند خدمات ویژهای مثل تغذیه، فعالیت بدنی، مصرف دارو است، باید بیماری خود را تحت مهار داشته باشد و امکان بروز عوارض نیز وجود دارد. اگر فرد انتخابشده، معیارها و اصول پایهای همسر بودن را در فرد دیابتی میبیند باید در کنارش، نحوه مواجهه با بیماری و اداره آن را نیز بررسی نماید.
ازجمله مواردی که باید موردتوجه قرار بگیرند عبارتاند از: توانایی مقابله با تنشهای روحی، ضریب تحمل، مهم دانستن خود و آینده زندگی خود، انضباط و مدیریت خوب کاستیهای ناشی از بیماری، استفاده نکردن از روشهای دفاعی روانی نابالغ مثل انکار بیماری یا فرار کردن از مشکل. پس این مهم است که فرد مورد گزینش، اطلاعاتی در مورد دیابت داشته باشد تابه روشنی بداند که این بیماری چیست و اگر مهار نشود چه خطراتی در پی خواهد داشت بعد از حصول آگاهی و اشراف کامل به این جنبهها و داشتن شناخت نسبت به بیماری و فرد بیمار، اینکه آیا مجموعاً میتواند با یک مبتلابه دیابت زندگی کند یا خیر، در حوزه خصوصی و مکانیسمهای مقابلهای فرد قرار خواهد گرفت. ولی این را نیز باید دانست که یک فرد مبتلابه دیابت که بیماریش بهخوبی مهارشده و انضباط زندگی را به نحو احسن رعایت میکند ممکن است ازنظر روانی قویتر از فردی باشد که بهظاهر سالم است.
خانوادههای طرفین در ازدواج فرد دیابتی با سایر افراد
خانوادهها باید بیشتر نقش راهنما و مشاور دلسوز را بازی کنند تا حاکم. خانوادهها تصمیمگیرنده نیستند اما در تصمیمگیری کمک خواهند کرد. در مورد ازدواج افراد دیابتی و یا با افراد دیابتی نیز نقش خانواده هیچ تفاوتی با سایر موارد ندارد.
از دست دادن بخت ازدواج در دیابتیها
بهطورکلی وجود بیماری و نقصان، حالت دافعه و بازدارندگی دارد، چه در فرد آگاه و چه کسی که فقط میداند با یک فرد بیمار طرف است و چیز بیشتری نمیداند. پس چون نام بیماری و نقصان بهعنوان پیشوند منفی وجود دارد برخی از افراد دچار تردید و پشیمانی میشوند و اینها بیشتر افرادی خواهند بود که اطلاعات دقیق و صحیحی از بیماری ندارند. کسی که دچار این بیماری میشود ابتدا باید با بیماری کنار بیاید و آن را بپذیرد. بعدازآن، باید با درمانها و مراقبتهای دایمی آن کنار آمده و آنها را بپذیرد. این را نمیتوان منکر شد که بههرحال این بیماری وجود دارد و افراد بنا بر ساختار شخصیتی و آموزههای خود در مورد آن اظهارنظر میکنند.
دیابت وزندگی زناشویی
همسر بهعنوان مهمترین منبع حمایتی بیمار
حمایت دیگران میتواند به بیمار دیابتی کمک کند تا ترسها و ناکامیهای ناشی از بیماریاش را بهتر و آسانتر بیان کرده و مهار کند. مطالعات نشان میدهند که بیمارانی که از منابع مختلف حمایتی مانند حمایت اعضای خانواده و دوستان برخوردار هستند در مهار بیماری خود موفقتر عمل میکنند. وقتی بیمار دیابتی حس میکند که کسانی در اطراف او هستند که نگران سلامتی او بوده و از او مراقبت میکنند که میتواند با آنها درباره عمیقترین احساساتش صحبت کند حس مثبتی نسبت به خود و توانمندیهایش در مهار و سازگاری با بیماری پیداکرده و بهتر برنامه خودمراقبتی را پیگیری میکند. در مورد افراد متأهل، همسر، مهمترین منبع حمایتی بیمار محسوب میشود که میتواند تأثیر به سزایی در بهبود روند درمان بیماری بهجا گذارد. از طرف دیگر روابط زناشویی نامناسب میتواند بزرگترین منبع تنش و تعارض برای بیمار باشد. درباره تأثیر تنشها و تعارضات شدید در زندگی زناشویی نامناسب بر روی وضعیت سلامتی فرد، نتایج مطالعات نشان میدهند که این وضعیت میتواند روی دستگاه ایمنی، قلب و تنظیم قند خون تأثیر نامطلوب داشته باشد. در یک رابطه زناشویی ناسالم، همسر فرد دیابتی نیز میتواند همانند خود فرد دیابتی احساسات ناخوشایند و آزاردهندهای را تجربه کند. نگرانی از اینکه در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهند داد. آیا همسر وی دچار عوارض دیابت خواهد شد. آیا بیماری او شدت پیدا خواهد کرد. آیا قادر به ادامه زندگی با او و انجام امور با همکاری یکدیگر خواهد بود، آیا میتوانند در کنار یکدیگر از زندگی لذت ببرند. اینها همه موضوعاتی هستند که به ذهن همسر بیمار دیابتی رسیده و موجب ترس او از آینده میشوند، بهویژه اگر شروع دیابت در اثر چاقی و اضافهوزن و داشتن برنامه غذایی ناسالم بوده باشد باعث بروز خشم همسر و یا افسردگی و ناراحتی ناشی از تحمیل هزینههای دارودرمانی میشود. بههرحال نحوه سازگاری بیمار و همسر او با بیماری میتواند تعارضات را بیشتر کرده و یا موجبات نزدیکتر شدن آنها به یکدیگر را فراهم آورد.
مشکلات زندگی با یک فرد دیابتی
یکی از مهمترین چالشهای زندگی با یک فرد دیابتی، تأثیر نوسانات قند خون (افت و افزایش قند) بر روی رفتار وی است. افت قند خون (معمولاً کمتر از 60 میلیگرم در دسی لیتر) میتواند موجب بروز رفتارهای پرخاشگرانه و بیقراری بیمار شود. گاهی مواقع ممکن است در موارد افت شدید قند خون، رفتارهایی مانند کمطاقتی و بیحوصلگی، ناآرامی، بیان کلمات ناشایست و حتی رفتارهای همراه با خشونت از بیمار سر بزند. الگوی رفتاری فرد در مواقع افت قند خون غالباً یکسان است لذا اگر بیماری سابقه بروز چنین رفتارهایی را در موقع افت قند خون دارد بهتر است با همسر خود درباره پیدا کردن راهکارهایی جهت رویارویی با این موقعیتها صحبت کند. از طرف دیگر ازآنجاکه بیشتر از 40 درصد موارد افت قند خون در هنگام خواب اتفاق میافتند، وجود همسر بیمار در کنار وی میتواند در این شرایط بسیار کمککننده باشد.
افزایش قند خون نیز میتواند منجر به بروز علایمی مانند خستگی، پرخاش گری و عصبانیت شود. قند خون بالا ممکن است باعث شود که بیمار در طول شب چندین بار از خواب بیدار شده و درنتیجه خواب همسرش را نیز مختل کند. بههرحال این مشکل با کنترل مناسب قند خون قابلحل است. گاهی مواقع فرد از وقفه تنفسی در خواب رنج میبرد که منجر به خروپف کردن او در خواب میشود. این مشکل میتواند باعث اختلال در خواب همسر و ناراحتی وی شود.
همچنین افت قند خون میتواند توانایی جنسی بیمار را کاهش داده و در رابطه زناشویی اختلال ایجاد کند. معمولاً مهار افزایش قند خون میتواند این مشکلات را مرتفع نماید لیکن بالا ماندن قند خون در درازمدت میتواند با آسیب به دستگاه عصبی خودکار، فرد را دچار اختلال عملکرد جنسی نماید. در این صورت ارزیابی و درمان طبی لازم خواهد بود. علاوه بر همه مشکلاتی که ممکن است برای همسر بیمار دیابتی پیش بیاید؛ یک نگرانی دایمی دیگر هم وجود دارد: اینکه نتواند بهخوبی از همسر بیمارش مراقبت کند. همسران افراد مبتلابه دیابت غالباً نیازهای همسر بیمارشان را در اولویت قرار داده و هرروز مقدار زیادی از وقت خود را صرف انجام امور مراقبتی همسرشان مینمایند تا حدی که بعضی از آنها اظهار میکنند که نیازهای مراقبتی روزانه همسرشان همه زندگی آنها را تحتالشعاع قرار داده است. آنچه باید از سوی همسران موردتوجه قرار بگیرد این است که ازدواج یک رابطه دوطرفه است درحالیکه دیابت یک بیماری نیازمند خودمراقبتی است نه همسر مراقبتی. همسر بیمار دیابتی باید در فرایند کنترل و درمان دیابت دخیل باشد اما نه به حدی که نیازهای خود او نادیده گرفته شوند و یا اینکه هدف خشم و ناراحتیهای بیمار در مورد بیماریش قرار بگیرد.
راهکارهای سازگاری
اگرچه دیابت مشکلات و سختیهایی را در زندگی زناشویی برای افراد ایجاد میکند اما اگر افراد یاد بگیرند که در موقعیتهای مختلف چگونه با یکدیگر رفتار کنند میتواند منجر به نزدیکتر شدن همسران به یکدیگر شود. بعضی از راهکارهای مناسب عبارتند از:
- کسب آگاهی و اطلاعات لازم درباره دیابت، نحوه مهار و پایش قند خون و عوارض درازمدت آن. بهتر است بیمار و همسر وی هر دو این اطلاعات را فرابگیرند. گاهی اوقات بیمار باید همسر و خانواده خود را تشویق به همراهی با وی و شرکت در کلاسهای آموزشی دیابت نماید. بیمار باید بعد از کسب اطلاعات لازم درزمینه بیماریاش، با تنظیم اهداف قابلدسترسی و واقعی، برنامه خودمراقبتی دقیقی را تنظیم نموده و با همسرش نیز درباره آن صحبت نماید. همسر بیمار در صورت داشتن آگاهیهای لازم میتواند به او دررسیدن به هدف تنظیم قند خون کمک کند.
- ازدواج یکی از مراحل مهم در مسیر تکامل زندگی فردی و اجتماعی افراد بوده، فردی که دچار دیابت است و یا فرد دیابتی را برای ازدواج انتخاب میکند باید بداند که در اصول و پایههای گزینش، هیچ تفاوتی با افراد غیر دیابتی دیده نمیشود. در مورد انتظاراتتان از یکدیگر، آنچه که انجام آن از سوی همسرتان میتواند کمککننده باشد یا نباشد باهم صحبت کنید و از لحن صحبت انتقادی اجتناب نمائید. در برابر خواستههای همسرتان، نگرش غیرتهاجمی و بازداشته باشید.
- به حرفهای همسرتان خوب گوش کنید. از او بخواهید احساساتش را در مورد تغییراتی که بیماری شما در زندگیتان ایجاد کرده بیان کند و به پاسخهای او خوب گوش کنید. صحبتهایش را قطع نکنید، با او جدل نکنید، سعی به قانع کردن او نکنید، فقط گوش کنید نهفقط به کلماتی که میگوید بلکه به احساساتی که همراه با آنها ردوبدل میشود.
- اهدافتان را با یکدیگر تنظیم کنید. اگر با یکدیگر برنامهریزی نمایید به هم نزدیکتر میشوید. مثلاً بعد از شام با یکدیگر قدم بزنید و در مورد راههای مهار قند خون و وزن صحبت کنید.
- احساسات منفی خود را بیان کنید. دیابت میتواند به افسردگی، خشم و احساس گناه و ترس در بیمار یا همسر وی منجر شود. شناسایی این افکار و احساسات منفی بخشی از فرایند سازگاری است. آنها را با همسر درمیان بگذارید این کار تعارضات را کاهش داده و رابطه شما و همسرتان را عمیق میکند.
- از کمک دیگران استفاده نمائید. اگرچه همسر مهمترین منبع حمایتی بیمار است اما اجازه بدهید سایر اعضای خانواده و بستگان حتی دوستان هم به شما کمک کنند. از پذیرش کمک و همراهی آنها اجتناب نکنید. این کار از وارد آمدن فشار و تنش بیشازحد به همسرتان جلوگیری کرده و برای سایر افرادی که در زندگی شما هستند فرصتی فراهم میآورد که با شما احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتری نمایند.
- زندگی زناشویی خود را تقویت کنید. اگر در زندگی زناشویی خود با مشکلاتی مواجه شدهاید آنها را بپذیرید و با همسر خود در مورد آنها صحبت کنید و رابطه خود با همسرتان را بهبود ببخشید. هرروز زمانی را برای قدم زدن و گفتگو با یکدیگر در نظر بگیرید و با ابراز محبت و علاقه خود به همسرتان از او تشکر و قدردانی نمایید.
منبع: گروه تیرویید، مرکز تحقیقات غدد،پژوهشگاه علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران
تنظیم: مونا عدالت یار
ارسال به دوستان