دغدغه های استاد پیشکسوت و بازنشسته بیمارستان شریعتی درباره مهاجرت نخبگان
مقاله دکتر صادق مسرت استاد پیشکسوت گروه گوارش درباره نخبه گریزی و نخبه پذیری در روزنامه اطلاعات منتشر شد.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران بیمارستان شریعتی، این مقاله در روزنامه اطلاعات 18 بهمن 1400 چاپ شد.
شکی وجود ندارد که مهمترین ثروت یک جامعه داشتن انسانهای نخبه و نوآور است که فعالیت آنها سبب ارتقای رفاه عمومی از نظر اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی شود که در رقابت و اثرگذاری بینالمللی تعیینکننده است.
نگاهی به سه کشور پیشرفته اقتصاد جهان یعنی آلمان، ژاپن و کره جنوبی با تعداد جمعیت شبیه ایران که همه از داشتن ذخایر طبیعی و صنعت گردشگری محرومند بهخوبی اهمیت بهرهمندی از نیروی کاردان و نخبه جامعه برای کسب قدرت اقتصادی را نشان میدهد.
وزیر جدید علوم و تحقیقات در سخنرانی خود هنگام معرفی یک رئیس دانشگاه اظهار میکند: «کشورهای نخبهگریز همیشه دستشان به سوی کشورهای نخبهپذیر دراز است.» (اخبار داخلی اطلاعات شنبه 24 مهر) وزیر محترم همچنین تأیید کردهاند که در سال گذشته بیش از 900 استاد دانشگاه، ایران را ترک کردهاند. اگر بینش و دید ایشان واقعا مورد قبول مسئولانی که تصمیمات سرنوشتساز کشورمان را میگیرند قرار گیرد و آنها را عملا به قبول اهمیت اصل حفظ نخبگان و تغییر سیاست و اتخاذ گامهای جدید برای جلوگیری از فرار آنها از ایران وادارد بهجاست که در این مقاله بحث اساسی درباره چگونگی رسیدن به این هدف بهصورت مبسوط و شفاف برای روشنگری افرادی که در قدرت هستند انجام گیرد.
آمار مهاجرت ایرانیان
آمارها نشان میدهد که در 30 سال گذشته، تعداد ایرانیان مهاجر از 800هزار نفر قبل از این تاریخ به حدود دومیلیون نفر تا زمان حال رسیده و بهخصوص در پنجسال گذشته شدت پیدا کرده است.
کشورهایی که ایرانیان به آنها مهاجرت کردهاند شامل امارات متحده عربی و آمریکای شمالی هرکدام با بیش از نیم میلیون نفر و کشورهای کانادا و آلمان و بریتانیا و ترکیه و استرالیا هرکدام بین صد تا دویست هزار نفر میباشد که بهطور رسمی ثبت شده است. بهنظر میرسد که میزان حقیقی مهاجران ایرانی بیشتر و احتمالا یک ونیم برابر این تعداد باشد.
اگر علت مهاجرت ایرانیان به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس فقط پیدا کردن کار و درآمد بیشتر باشد علل رفتن ایرانیان به کشورهای غربی به دلایل مختلف دیگر بوده است. آمار ثبتشده و رسمی آمریکا نشان میدهد که اکثریت متوسط ایرانیان بیشتر از آمریکاییها و مهاجران غیرایرانی در مراکز تربیتی و دانشگاهی یا مراکز اقتصادی شخصی و کمتر از دو گروه دیگر در خدمات سرویس عمومی مشغول بهکار هستند.
درآمد سالانه مهاجران ایرانی در آمریکا بهطور متوسط 20درصد بیشتر از درآمد خود آمریکاییهاست. 60درصد ایرانیان دارای مدارک فوق لیسانس هستند.
بررسی دیگری که در کشورهای شمال اروپا انجام گرفته -گرچه از یک جمعیت هزار نفری مقیم این کشورها که احتمالا شامل همه گروهها نبوده است- نشان میدهد که اکثریت آنها مانند ایرانیان مقیم آمریکا در رشتههای اقتصادی شخصی یا علوم تربیتی و آموزشی مشغول بهکار هستند.
بهعبارت دیگر مهاجران مقیم آمریکا و اروپا و به احتمال زیاد کانادا و استرالیا در رشتههایی که مربوط به ساختار سازندگی و پیشرفت و ترقی جامعهاند فعالیت میکنند. علت مهاجرت آنها در اروپا جز در هلند، کمتر علل سیاسی و اجتماعی داشته و اکثریت با هدف کسب آموزش و دانش بوده است.
بنابر نتایج این بررسی، در درجه اول کیفیت پایین و نامطلوب مراکز آموزشی و تربیتی و علمی و دانشگاهی کشورمان که جوانان بتوانند در آن محیط، مطابق استعدادشان رشد و توسعه تواناییهای فکری و پویایی خود را دنبال کرده و مقام و منزلت پیدا کنند سبب ترک وطن و مهاجرت شده است. بنابراین عدم وجود ساختار مطلوب و متناسب آموزشی و دانشگاهی کشور و عقبماندگی آن در مقایسه با ممالک پیشرفته جهان و از همه مهمتر نبود ارتباط منسجم و قوی این مجموعهها با مراکز علمی ممالک پیشرفته و ایرانیان فرهیخته خارج از کشور باید سبب دفع و فرار نخبگان جوان کشور ما باشد.
لزوم همکاری های اقتصادی و علمی
همه میدانند که اغلب پیشرفتهای بزرگ علمی و اکتشافات تا بهحال در کشورهای غربی و در صدر آن در آمریکای شمالی و بعد در اروپا انجام گرفته است.
نگاهی به جوایز نوبل در چهار رشته صلح و فیزیک و شیمی و بالاخره رشته طب و فیزیولوژی که مطابق آمار درج شده در ویکیپدیا در 120 سال گذشته تا بهحال به 923 دانشمند داده شده است نشان میدهد که 533 نفر از آنها متعلق به 22 کشوراروپایی و 398 نفر متعلق به آمریکای شمالی بودهاند. کشور روسیه 32 و چین، هشت برنده جایزه نوبل داشته که از برندگان چینی، چهار نفر آنها با همکاران آمریکایی موفق به دریافت جایزه شدهاند.
مسئولان ما باید بدانند اگر کشور چین در سه دهه گذشته به پیشرفتهای بزرگ دست یافته و به دومین قدرت اقتصادی جهان بدل شده است بدون همکاری اقتصادی و علمی با آمریکا و گرفتن امتیازات از آن کشور و در صدر آن بدون کمک افراد چینی که در آمریکا تربیت شده و با تشویق دولت و فراهم کردن شرایط جذب آنها به کشور خود برگشته و تجربیات کسبشده از آمریکا را کپی برداری و منتقل کرده اند، این پیشرفت چین غیرعملی و غیرممکن بوده است.
کشور آمریکا هم موفقیتهای خود را با جذب و پذیرش نخبگان از تمام نقاط جهان و دادن همه امکانات تحقیقاتی و اختصاص بودجههای کلان و فراهم کردن بستر و زمینهای مطلوب برای فعالیت آنها بهدست آورده که نمونه آن جذب تعداد زیادی از نخبگان ایرانی است. در دایره المعارف ویکیپدیا نام 194 ایرانی دارای مشاغل کلیدی و اثرگذار با جوایز ارزشمند که در آمریکای شمالی زندگی میکردند گزارش شده است.
خانم مریم میرزاخانی یکی از دانشمندانی است که در 17 و 18سالگی دو بار بهعنوان دانشآموز موفق به دریافت جایزه طلا در المپیاد جهانی ریاضی و در 37 سالگی بهعنوان استاد دانشگاه استانفورد تنها خانم برنده مهمترین جایزه ریاضی بهنام فیلتس شده است. خانم میرزاخانی اگر به آمریکا نمیرفت و در محیط علمی آنجا مشغول فعالیت با استادانی مثل خود نمیشد نمیتوانست این موفقیت را بهعنوان یک ایرانی بهدست آورد. تمام نوآوریها و اختراعات بهوسیله افراد نخبه درنتیجه همفکری و نقد و ارتباط و تبادل اطلاعات با همکاران همرشته انجام میگیرد.
آقای توماس روزنبام، رئیس انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا که یک مرکز تحقیقاتی مهم آمریکاست میگوید: «اگر تبادل اطلاعات شفاف و غیرمحدود بین دانشمندان نباشد ما نباید انتظار پیشرفت و اختراع داشته باشیم.»
آقای اوگور شاهین، مخترع اولین واکسن مؤثر کرونا در کارخانه «بایون تک» آلمان میگوید: «اگر مشاوره و تبادل اطلاعات با همکاران در دیگر مراکز و با کارخانه دارویی فایزر در آمریکا نبود نمیتوانستم در فاصله کوتاه چندماه موفقیت در تولید واکسن کرونا داشته باشم.»
لازمه هر نوآوری و اکتشاف، همکاری و تبادل افکار دانشمندان بین مراکز علمی در جهان است. هیچ کشوری نمیتواند تنها و با فاصله از دیگران موفقیت ریشهدار در رشتههای تخصصی و علمی کسب کند. نگاهی به مقالات مجلات علمی و پراعتبار جهان نشان میدهد که امروزه مراکز علمی به تنهایی قادر بهانجام کار علمی مهم نیستند و نهتنها سرعت انتشار بلکه بالا بودن کیفیت و اعتبار و ارزش نتایج بهدستآمده، در همکاری با دانشمندان چند مرکز در یک یا چند کشور میسر میشود.
البته ممکن است که ایده و خلاقیت متعلق به یک فرد نخبه باشد ولی برای اثبات و انجام وعملی کردن آن ایده ناب و اثرگذار، همکاری با دیگران اجتنابناپذیراست.
این که تعدادی از مقالات علمی ایران در مجلات معتبر به چاپ رسیده و سبب بالا رفتن رتبه علمی بعضی از دانشگاههای ما شده بهعلت داشتن ارتباطات و همکاری
علمی با محققان خارج از ایران بوده است.
بحرانهای مختلفی که بهعلت استفاده از انرژی فسیلی با بالا رفتن درجه حرارت جوی و بروز سیلابها و خشکسالیها بهوجود آمده نشان میدهد که هیچ مملکتی بهتنهایی نمیتواند مشکلاتی را که خود بهوجود آورده تنها و بدون همکاری با دانشمندان کشورهای پیشرفته حل کند. بحران دوساله اخیر با بیماری کرونا هم بهخوبی ضرورت همکاریهای بینالمللی را آشکار کرده است.
کسب فوری اطلاعات مستند برای افراد جامعه بشری بهوسیله اینترنت و با همکاریهای بینالمللی میسر شده و ادامه دارد. اطلاعات مربوط به چگونگی ساختار چندین هزار ژن انسان و رابطه آن با بیماریها با همکاری بینالمللی عملی شده است.
ایجاد لابراتوار پرهزینه فیزیک هستهای (CERN) در شهر ژنو سوییس برای کشف رازهای پیدایش هستی با همکاری 23 کشور جهان انجام میگیرد.
خدمات سازمان بهداشت جهانی برای کمک به سلامت مردم کشورهای عقبافتاده خود خدمت بزرگی است که ازهمکاری ممالک در راستای اهداف سازمان ملل برخوردار است.
با ازدیاد جمعیت کره زمین و افزایش خشکسالیها در آن ما باید در آینده انتظار بروز بحرانهای متعددی از جمله کمبود آذوقه را در تعداد بیشتری از کشورهای جهان داشته باشیم؛ مشکل بزرگی که فقط با همکاری نخبگان ممالک قابل حل است.
ایجاد صلح پایدار در جهان و جلوگیری از استثمار و استعمار ممالک قدرتمند، همکاری آگاهانه مردم صلحدوست در همه کشورها را میطلبد. بروز دو جنگ جهانی بین کشورهای اروپایی و نابودی شهرها و مرگ بیش از 50 میلیون نفردر نیمه اول قرن گذشته درس خوبی برای تشکیل اتحادیه 27 کشور اروپایی و ایجاد همکاری و استقرار صلح در نیمه دوم قرن گذشته بود.
هر کشوری که بتواند فضای همکاری را بهخصوص با ممالک پیشرفته جهان بهوجود آورد شرایط موفقیت خود را کسب کرده و به آن سرعت میبخشد. از آنجاییکه کشورهای غربی با داشتن پتانسیلهای بالا دارای مراکز معتبر هستند ما برای پیشرفت کشور خود و آینده مردممان چارهای جز همکاری با جهان غرب نداریم.
کشور ژاپن راه پیشرفت و موفقیت خود را با وجود نابودیهایی که دولت آمریکا با انداختن بمب اتمی در هیروشیما و ناکازاکی و کشتن و معلول کردن چند صدهزار نفر از مردم این کشور بهوجود آورد از طریق همکاری و تعامل هموار ساخت و توانست خسارات فراوان جنگی را جبران کند و امروز از نظر قدرت اقتصادی و علمی جایگاه رفیعی داشته باشد.
به همین طریق، شالوده صنعتی کشور آلمان که در جنگ جهانی دوم کاملا بهوسیله قوای همسایگان اروپایی و بهخصوص نیروهای نظامی آمریکا نابود شده بود در درجه اول بهوسیله کمک امریکا با برنامه مارشال و سپس از طریق همکاری مردم این کشور با دشمنان دیروز در فاصله یک تا دو دهه تغییر کرد و توانست به قویترین اقتصاد اروپا تبدیل گردد.
اهمیت استقلال دانشگاه ها
یکی دیگر از الزامات اساسی ایجاد بستر مناسب برای پیشرفت علمی و جذب نخبگان، داشتن بودجه کافی است. در سالهای گذشته بودجه سالیانه تحقیقاتی کشورمان حدود 0.6 درصد از بودجه کل کشور بود که در مقایسه با بودجه تحقیقاتی دو تا چهار درصدی کشورهای مترقی بسیار ناچیز است.
بودجه سالانه دانشگاه تهران که حدود 70 میلیون دلاراست، تنها 0.14% بودجه بهترین دانشگاه آمریکا یعنی هاروارد با 50 میلیارد دلار است. در سال گذشته دانشگاه تهران در بین 14160 دانشگاه جهان از نظر اهمیت آموزشی و تحقیقاتی رتبه 363 را کسب کرد.
این رتبه نسبت به چند سال پیش که هنوز دانشگاه تهران جزو 600 دانشگاه برتر جهان هم نبود بهعلت انتشاراتی که با همکاری محققان مقیم کشورهای غربی انجام گرفت بهتر شده ولی برای بهبودی این رتبه و قرار گرفتن در فهرست صد دانشگاه جهان و تضمین ثبات آن باید تغییرات اساسی ساختاری با در دست داشتن بودجه متناسب انجام گیرد.
غیر از اختصاص بودجه کافی، بهوجود آوردن استقلال دانشگاهها و دادن مسئولیت و سرنوشت مراکز علمی به خود اعضای دانشگاه یکی از اساسیترین اقدامات تحولی است که از یک قرن پیش در تمامی ممالک پیشرفته جهان موردقبول قرار گرفته و به آن عمل میشود.
افراد دانشگاهی دلسوزتر و از همه آگاهتر به مسائل دانشگاه هستند و خود به بهترین وجهی، صلاحیت شناخت و انتخاب رؤسای خود را دارند.
وزیر منتخب جدید نباید خود رؤسای مراکز را در فاصلههای کوتاه تعیین و عوض کند ولی میتواند بر انجام صحیح انتخابات رؤسا نظارت کرده و پیشنهاد اصلاحی داده و از ناهنجاریها بهعنوان ناظر جلوگیری بهعمل آورد. ثبات و تداوم کار گروهی باید لااقل برای یک دهه تضمین و بودجه آن تأمین گردد، زیرا پیشرفت پایدار با تغییر رؤسای نهادهای دانشگاهی که هر چهار سال یکبار با دولت جدید تغییر میکنند سازگاری ندارد.
عامل مهم دیگر برای اعتلا و پیشرفت علمی، انتخاب درست و مطلوب افراد شایسته برای پستهای کلیدی شامل رؤسای دانشکدهها، بیمارستانها و بخشها و مراکز علمی است.
از آنجایی که مسئولان این پستها در دهههای گذشته در فضای پس از انقلاب با دیدگاههای اعتقادی و سیاسی انتخاب شدهاند، این دیدگاه که با انتخاب اصل شایستهسالاری منافات دارد میتواند علت مهم دفع و فرار نخبگان باشد.
معیار انتخاب احسن و اصلح بهصورت رقابتی باید برای پستهای کلیدی مورد نظر قرار گیرد ولی پذیرش و احترام به اعتقادات و فرهنگ مردم و قانون اساسی معمولا باید لازمه صفات یک نخبه وطندوست باشد.
انتخاب ایرانیان نخبه مقیم خارج از کشور برای پستهای کلیدی باید در صدر تصمیمات مسئولان قرار بگیرد تا به بهترین وجهی از فرار نخبگان داخل کشور جلوگیری کند.
اتخاذ چنین سیاستی که در دهههای گذشته بدان هیچ توجهی نشده است میتواند ایرانیان مقیم خارج را به قبول و پذیرش مسئولیت در کشورمان ترغیب نماید یا در صورت عدم امکان فعالیت آنها در ایران، از همکاری آنان در پروژههای تحقیقاتی مراکز علمی و شرکت در کنگرههای داخل کشور و اقامتهای کوتاهمدت در دانشگاههای ایران استقبال کند.
کشور چین در دو سه دهه گذشته با جدیت سیاست تقویت جذب دانشمندان چینی مقیم آمریکا به چین را دنبال کرده و از حضور بیشتر دانشمندان چینی برای اقامت محدود درآمریکا استقبال کرده است.
در سال 2017 تعداد دانشمندان چینی که از آمریکا به کشورشان مراجعت کرده بودند با 9500 نفر در مقایسه با سال 2010 با 4500 نفر تقریبا دو برابر شده بود و تعداد چینیهایی که برای تحقیق به آمریکا رفته بودند از هشتهزار نفر به 13800 افزایش یافت.
بهعبارت دیگر دولت چین، همکاری علمی با آمریکا را هم با فرستادن چینی ها به آمریکا و هم جذب آنها به چین افزایش داده است، بهطوریکه مقامات سیاسی آمریکا از حضور تعداد زیادی از محققان چینی در مراکز تحقیقاتی آمریکا و مراجعتشان به چین و احتمال پیشی گرفتن علمی چین با این تبادل اطلاعات،ناراضیاند.
حتی با ظن اینکه چینی ها نتایج تحقیقاتی حساس و مهم را ربوده و به کشورشان انتقال میدهند سبب خروج اجباری تعدادی از محققان چینیتبار از آمریکا شدند، درحالیکه دانشمندان مقیم آمریکا از ارتباطات کاملا آزاد و بدون دخالت دولت بین همه دانشمندان با ملیتهای مختلف طرفداری میکنند.
موتور پیشرفت
ترغیب و جذب نیروی عظیم و نخبهای که ایران در کشورهای غربی دارد میتواند موتور اصلی مهمی برای ایجاد جهش پیشرفت علمی و همراه آن بهبودی اقتصادی و اجتماعی و جلب سرمایهگذاری خارجی و ایجاد شغل برای جوانان بیکار کشورمان باشد.
با ارتقای کیفیت علمی مراکز دانشگاهی ما جاذبه برای آمدن جوانان مقیم کشورهای شمالی و همسایه و همفرهنگ و همزبان و همکیش برای تحصیل و کسب دانش در ایران بهجای انتخاب ممالک دیگر از جمله ترکیه میسر میشود و همراه آن ارتباطات اقتصادی و فرهنگی توسعهیافته و همبستگی اجتماعی و سیاسی کشورهای همسایه با مردم کشور ما تقویت یافته و به مرور زمان طبیعتا شرایط برای ایجاد اتحادیه قدرتمند کشورهای همفرهنگ و همزبان ایرانی فراهم میشود.
اصول حفظ و جذب نخبگان
بهطور خلاصه برای حفظ نخبگان کشورمان و جلوگیری از مهاجرت آنها به خارج اقدام ضروری و لازم، داشتن آمادگی برای تعامل با تمامی کشورهای پیشرفته جهان است که شرایط را برای بهبود اقتصادی کشورمان و امید به چشمانداز روشن در آینده فراهم میکند.
تحول و تغییر ساختار دانشگاهها در جهت استقلال آنها در انتخاب مسئولان پستهای کلیدی براساس اصل شایستهسالاری و رقابتی و نظارت دولت بهجای دخالت در تعیین سرنوشت دانشگاهها و مراکز علمی و جذب نخبگان ایرانی مقیم کشورهای پیشرفته برای قبول مسئولیتها در دانشگاهها و مراکز علمی ایران و افزایش تدریجی بودجه تحقیقاتی از 0.6 درصد لااقل به دو درصد در سالهای آینده الزامی است.
با پیروی از این اصول ایران میتواند پس از گذشت احتمالا 20 سال با حفظ و جذب ایرانیان نخبه مقیم کشورهای پیشرفته بهعنوان سرمایه اصلی و استفاده از سرمایههای طبیعی کشورمان از نظر اقتصادی و علمی در آسیا کشوری پیشرفته شبیه ژاپن شده و از نظر اجتماعی و فرهنگی با داشتن تاریخ چند هزار ساله جاذب برای جهانیان و بهخصوص مردم همزبان و همفرهنگ همسایگان ما باشد.
چنانکه به اصول اساسی بالا توجه نشود و سیاست نظام تغییر نکند سیر افول مستمر اجتماعی و اقتصادی ما ادامه یافته و مطابق گفته وزیر جدید علوم و تحقیقات، باید دستمان رابرای رفع احتیاجات اساسی بهسوی کشورهای نخبه پذیر دراز کنیم.
نظر دهید