محتوای خبری دانشکده پزشکی

دکتر یحیی دولتی: اگر در حرفه‌ات به اخلاق پایبند نباشی بقیه چیزها پایمال است، استاد باید خودش خوش‌اخلاق و الگو باشد

به بهانه ي 9 آبان، سالروز تولد دکتر یحیی دولتی استاد بازنشسته گروه پوست و در راستاي تکريم اساتيد و بزرگان دانشگاهي، بخشهای جداگانه از خاطرات استاد را بازخواني مي کنيم.

بخش تقويم دانشکده پزشکي در نظر دارد به مناسبت سالروز تولد اساتيد دانشکده، معرفي و خاطره اي کوتاه از استادان را بيان کند، این بار به بهانه ی نهم آبان ماه،  سالروز تولد دکتر یحیی دولتی بخش های جداگانه از خاطرات ایشان را بازخوانی می کنیم.
بخش اول
من يحيي دولتي، نهم آبان سال 1313 شمسي در روستاي فامنين (شهر فامنين كنوني) در 60 كيلومتري جاده‌ي ساوه- همدان به دنيا آمدم.
به علت تغيير محل زندگي از همدان به تهران و همچنين به دلايل ديگري تا دوازده‌سالگي به مدرسه نرفتم اما در همان زمان خودم در منزل درس مي‌خواندم. هر مهمان باسوادي كه به خانه ما مي‌آمد تا درسي از او نمي‌آموختم رهايش نمي‌كردم، به‌طوري‌كه قبل از اينكه به مدرسه بروم مي‌توانستم كتاب بخوانم. من حتي بدون آنكه حروف الفبا را بشناسم كتاب‌هايي مثل گلستان سعدي را مي‌خواندم.
به‌جز كلاس اول كه در همدان به‌صورت روزانه تحصيل كردم بقيه‌ي دوران ابتدايي را در مدارس شبانه يا اكابر آن زمان درس خواندم و با به پايان رسيدن كلاس نهم به استخدام نيروي هوايي درآمدم اما به علت اينكه سنم كم بود مجبور شدم در ابتدا آموزشگاه پايين‌تري به‌عنوان تكنسين هنرآموز هواپيما ثبت‌نام كنم. سپس با گرفتن 2 سال «كبر سن» به آموزشگاه بالاتري منتقل شدم. در اين آموزشگاه با همكاري دوستان ديگر كلاس شبانه تشكيل داديم و بقيه درسم را خواندم و كلاس يازده را تمام كردم كه آن زمان مي‌گفتند ديپلم ناقص. كلاس دوازده را هم پس از فارغ‌التحصيل شدن از آموزشگاه به‌طور شبانه خواندم و در كنكور دانشگاه شركت كرده و در رشته داروسازي دانشكده داروسازي دانشگاه تهران قبول شدم.
بخش دوم
در آن دوره كساني كه نمره نزديك به آخر داشتند پوست را انتخاب مي‌كردند اما من به دليل اينكه مادرم دچار يك عارضه پوستي شده بود اين رشته را انتخاب كردم. البته حتي در آن زمان در آمريكا دوره تخصصي پوست متقاضيان زيادي داشت. به‌طوري‌كه كمتر به فارغ‌التحصيلان خارجي فرصت داده مي‌شد اما با لطف خداوند و اينكه من علاوه بر پزشكي داروسازي هم خوانده بودم، محل تخصصي خوبي پيدا شد.
بخش سوم
....ساليانه 15 نفر ايراني و 3 نفر افغاني در كشور به جذام مبتلا هستند. هدف اين است كه آمار صفر شود بنابراين بايد در مراحل اوليه، بيماران را شناسايي و درمان كرد كه سرايت نكند. در جذام تشخيص بسيار مهم است به همين دليل براي دستياران پوست دوره آموزش اجباري داريم و براي كارشناسان آزمايشگاه و پزشكان كل كشور كه آموزش لازم را ببينند تا در مرحله اول بيماري را تشخيص دهند. همين‌طور با همكاري دانشكده مجازي بسته آموزشي آنلاين طراحي كرديم كه در اختيار همگان قرار گيرد. درمان بيماري جذام ساده است و بيمار 6 ماه تا يك سال دارو مصرف مي‌كند و خوب مي‌شود ولي اگر دير تشخيص داده شود معلوليتي كه بجا مي‌گذارد جبران‌شدني نيست هدف ما اين است كه زود تشخيص داده شود و بيماري به صفر برسد.
بخش پایانی
.....خلاصه مي‌كنم «اقوام روزگار به اخلاق زنده‌اند قومي كه گشت فاقد اخلاق مردني است»
اگر در حرفه‌ات به اخلاق پايبند نباشي بقيه چيزها پايمال است. استاد بايد خودش خوش‌اخلاق و الگو باشد.
مینا  محمدی
تهیه کننده:

مینا محمدی