با حضور دکتر شهرام یزدانی
هشتمین دوره از همایش های «پزشکی، این راه بی نهایت» برگزار شد
هشتمین همایش از همایش های پزشکی، این راه بی نهایت، با حضور دکتر شهرام یزدانی، استاد نمونه و چهره ماندگار پزشکی ایران با محوریت «نخبگان، نقش آفرینان امروز و فردای کشور» برگزار شد.
![](/thumbnail/550-367_100/uploads/1/fuuuuuuuuuuuuuuuu.jpg)
گالري عکس
به گزارش گروه «پزشکی، این راه بی نهایت» در هشتمین دوره از همایش های پزشکی، این راه بی نهایت که 19 بهمن 95 در تالار ابن سینای دانشکده پزشکی برگزار شد، دکتر یزدانی چهره ماندگار پزشکی ایران در رابطه با استعداد های برتر جامعه و جایگاهی که باید به آن برسند و تاثیر گذاری آنها در جامعه صحبت کرد.
ایشان در ابتدا به هرم نیازهای مازلو اشاره کرد و گفت: نیاز های بشر سطوح مختلفی دارد که علاوه بر سطوح فردی، آن نیازها را می توان برای یک کشور نیز تعمیم داد و حداقل ۱۵ نظام باید درست کار کند تا سطوح مختلف این هرم در یک کشور برآورده شود. در سطح فردی شدنی است که یک یا چند سطح پایین هرم را برآورده نکنید و هرمهای بالا را داشته باشید، ولی در سطح سیستم بزرگتر (مثلاً یک کشور)، عملا این کار، نشدنی است.
وي ادامه داد: یکی از نیازهای مهم هر نظام، سرمایههای انسانی با ویژگیهای خاص است، شهروندان با سرمایههای اخلاقی، منطقی، توانمند، مولد، مؤثر، اجتماعی و متعادل که هر کدام از این افراد باید خودشکوفا شوند و هر کدام از آنها، نیازهای مستقل خود را دارند که باید برآورده شود.
دكتر يزداني تصريح كرد: تهدیدهای متعددی میتواند داشتن یک سرمایه انسانی مناسب را تهدید کند، مثل فرار مغز ها که در همه کشورهای دنیا وجود دارد ولی در ایران عادی نیست. در کشور ما سالانه، بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار نفر متقاضی برای خروج از کشور وجود دارد که از این نظر، ایران رتبه یک را در میان کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته دارا می باشد. همچنین برای کشوری با جمعیت ما، نرخ مهاجرت طبق تخمین های جهانی، باید بین یک تا دو درصد باشد، اما الان در حدود ۱۵ درصد است و به نظر میرسد از بین این افراد، عمدتاً نخبهها هستند که مهاجرت می کنند.
دکتر یزدانی در ادامه به انواع واکنش هایی که کشورها میتوانند به مهاجرت نخبگان نشان دهند اشاره کرد و گفت: از جمله آنها ممنوعیت خروج، جبران مالی، بازگشت مالی، بازگشت مهاجران، شبکه مغزها و جذب و پیشگیری فعال است. در جبران مالی فرد باید هزینه هایی که برای او خرج شده را پرداخت کند و بعد از کشور خارج شود که سادهانگارانه است، چون آنچه کشور از دست می دهد خیلی بیشتر از آن چیزی است که به دست میآورد.
وی افزود: بازگشت مالی یعنی فرد در جای دیگری درآمدزایی کند ولی بخشی از درآمد خودش را به وطن بازگرداند. ایران در این مورد موفق ظاهر نشده است. بازگشت مهاجران یعنی کسانی که رفتهاند را بازگردانیم؛ یعنی احترام، درآمد و فرصتهای بیشتری به افرادی بدهیم که مهاجرت کرده اند و قرار است که بازگردند. اما واقعیت این هست که اگر اینها بازگردند، دوباره با کوچکترین انگیزهای از خارج از کشور، مهاجرت خواهند کرد و لذا این استراتژی پایدار نیست. شبکه مغزها این است که بگذاریم که برود و یاد بگیرد و آدم بزرگی شود و آنها را بازنگردانیم ولی از آنها استفاده کنیم که کشور خودشان را توسعه دهند (مثلاً هر از چند گاهی بازگردند و دو تا سه عمل را جراحی کنند و ...). واقعیت این است که این استراتژی یک شعار است و در عمل ارزشی ندارد. در آخر سیاست برتر جذب و پیشگری فعال است که به معنای ایجاد بستری در شان افراد نخبه است که فرصتی برای دیده شدن و شکوفایی آن ها فراهم شود.
دكتر يزداني با بیان این که، سه علت اصلی پسرفت کشورها در دهه گذشته، جنگ، ایدز و مهاجرت نخبگان است گفت: علت مهاجرت اغلب نخبگان این هست که میخواهند خودشکوفا شوند؛ پس چرا کاری نکنیم که در همان کشور خودشان خودشکوفا شوند. آنها را در محلی که شهر خودشان هست، در معرض فرصتهای بزرگ قرار دهیم. باید یک چشمانداز مشترک بین همه نخبگان ایجاد شود و آن این است که خدا چرا به ما این هوش و نخبگی را داده است و از آن چه استفادهای باید بکنیم. طبق آمار بدست آمده وضعیت ایرانیهایی که الان در آمریکا هستند، از نظر تحصیلات و درآمد بسیار بهتر از تمام اقشار دیگر آن جامعه حتی خود آمریکاییهای بومی است و این مسئله، نشان می دهد چه سرمایه ی عظیم و وصف نشدنی ای در حال خروج از کشور است.
وي افزود: وقتی هوش زیادتر میشود، ظرفیت ذهنی شما با رابطه خطی زیاد نمیشود، بلکه نمایی زیاد میشود. حاصلضرب ظرفیت ذهنی در درصد افراد دارای همان هوش، سرمایه ذهنی یک کشور را میسازد.بخش عمدهای از نخبگان ما که مهاجرت می کنند، یعنی سرمایه ی ذهنی وصف ناپذیری در حال از دست رفتن است. نکته ی دیگری که باید به آن اشاره شود این است که عموماً فرزندان افراد باهوش، باهوش میشوند (و عکسش در مورد کمهوشها صادق است). پس در ایران رفته رفته بهره هوشی متوسط کاهش مییابد، چرا که افراد باهوش، یا مهاجرت کرده و در کشور نمی مانند، یا اگر هم بمانند، تعداد فرزندانشان به مراتب کمتر از افرادی است که هوش کمتری دارند. طبق تخمین های رسمی، ایران با متوسط هوش 84، رتبه ۷۸ در بین همه کشورها است و این باعث می شود ما در کشور، دچار ترقیق هوش شویم و ژن هوشمان رفته رفته از دست رود.
به گفته دکتر یزدانی از جمله مصادیق خودشکوفایی برای استعدادهای درخشان، بودن در نقش یک رهبر، نوآور، پژوهشگر برجسته، کارآفرین موفق، دانشمند دانشگاهی، فیلسوف، نظریهپرداز، سیاستگذار، سیاستساز و مدیر ارشد است. از جمله عملکردهایی که از نخبگان انتظار میرود، سیاستگذاری منطقی، حاکمیت مؤثر، رهبری بین بخشی و طراحی سیستم است که تا زمانی که نیازهای پایهای یک نخبه برطرف نشده باشد به این نقشها نمیرسد. نخبگان باید برای مقصدی برنامهریزی کنند که آن مقصد به بسیاری از افراد نفع برسانند.
از دیدگاه ایشان جامعه مثل یک صفحه شطرنج است و ما سه نوع موقعیت می توانیم در آن تعریف کنیم؛ سرباز، رخ و وزیر. یک پزشک تنها نقش یک سرباز را دارد و عدهی کمی از آن نفع میبرند؛ باید سعی کنیم به جای سرباز در صفحه شطرنج، وزیر باشیم و کاری کنیم که عدهی زیادی را از تصمیمات خود متأثر کنیم.
چهره ماندگار پزشکی ایران خاطر نشان كرد: هنری لوئیس منکن در جمله ای می گوید: برای هر مسئله پیچیدهای همیشه راهحلی ساده و بدیهی وجود دارد که گذشت زمان عدم صحت آن را ثابت میکند. تا وقتی نخبهها به کارهای اصلی خود مشغول نیستند؛ بقیه افراد غیرنخبه و البته با اعتماد به نفس بالای کاذب این راهکارهای ساده را میدهند و عملا با گذشت زمان، نشان داده می شود که آنها شکست می خورند. در ایران اغلب آدمها به عنوان پژوهشگر ساده فعالیت میکنند و نه به عنوان کسی که نظام پژوهشی درست در کشور را طراحی میکند. در اصل، نظام نوآوری در کشور ما غیرساختارمند و توسعهنیافته است و این یعنی، ما همه المانهای آن را داریم ولی یک سیستم ساختاریافته نداریم.
دکتر یزدانی با بیان این که برای هر مسئله پیچیدهای، راهحلی اپتیمال و پیچیده وجود دارد که برخواسته از اذهان به اندازه کافی پیچیده است، گفت: عمده مسائلی که در جامعه وجود دارد ساده است و اتفاقاً به اندازه کافی هم افرادی با ذهن ساده داریم ولی این دوستان با اعتماد به نفس بالا دارند مسائل پیچیدهای را حل میکنند که باید جامعهی نخبهی ما حل میکرد ولی نکرد. نخبگان باید برنامه ی زندگی خود را جوری پیش ببرند که به موقعیت وزیر برسند و تاثیرگذار باشند. برای آنکه وزیران خوبی در جامعه داشته باشیم، باید وزیران بالقوه را حمایت کنیم تا به وزرای واقعی تبدیل شوند؛ اما یک وزیر بالقوه چطور میتواند به یک وزیر حرفهای و واقعی تبدیل شود؟ با خلاقیت، خطرپذیری، مصمم بودن، اتکاپذیری، قابلیت شروع، قابلیت تداوم، اعتماد به نفس بالا، میل به تعالی و تلاشی نامتناهی برای کسب تمام این مهارت ها و به کاربستن آنها.
اين چهره ماندگار پزشكي ادامه داد: مملکت ما به جنبش شایستهسالاری نیاز دارد؛ ما باید سعی کنیم و بخواهیم که در جایگاهی باشیم که بیشترین و بزرگترین تأثیر را بگذاریم. البته صرف انتساب استعدادهای درخشان به نقشهای فرادستی کافی نیست و آنها باید دانش کاری که میخواهند انجام دهند را داشته باشند. هر سیستمی دانش خاص خودش را میخواهد و یک پزشک نمیتواند به عنوان متخصص اقتصاد در حوزه سلامت عمل کند. ما باید یک «خدمت سالار» باشیم؛ یعنی به جایگاه سالاری و رتبههای بالا برسیم اما برای خدمت به مردم. شاید بگوییم که تعداد موقعیتهای «وزیر» در جامعه کم است و عدهی کمی به آن میرسند ولی شما میتوانید یک «وزیر در سایه» باشید و از طریق حمایتطلبی، Policy Support Body، نهادهای جامعه مدنی (Civil Society Groups) و نهادهایی مثل این، تصمیمات عمده یک کشور را هدایت کنید.
وي در ادامه با معرفی مهم ترین کلید برای توسعه ی کشور گفت: ما باید نخبگان سیاسی و علمی کشور را در هم ادغام کنیم و این کلید توسعه است. البته نخبگان علمی باید دانش سیستمی داشته باشند تا بتوانند مؤثر واقع شوند. ما باید کاری کنیم که نخبهها در نقشهای فرادستی متمرکز شوند. نیمرخ استعدادی و شخصیتی افرادی که وارد دانشگاه میشوند را بشناسیم و بدانیم که این فرد در چه حوزهای میتواند موفق شود. بعد به او چشمانداز مناسبی را منتقل کنیم تا به آن سمت برود.
دکتر یزدانی طبق روال همیشگی برنامه های پزشکی، این راه بی نهایت، در قسمت پرسش و پاسخ، به سوالات حاضرین پاسخ داد و در پاسخ به این که در حال حاضر نظام آموزشی پزشکی را چگونه ارزیابی می کنید، اظهار داشت: نظام آموزشی را در دو واژه می توان توصیف کرد، نامربوط و با اثر بخشی پایین. نظام آموزشی باید به گونه ای افراد را تربیت کند که دارای مهارت های فردی، بین فردی و شهروندی باشند و دانش اضافه ای که بی ارتباط به نقش فرد در آینده است به او داده نشود. راه حل کاستی های نظام آموزشی کشور ما اصلاحات است که این از وظایف نخبگان است. نخبگان باید آدمها، اذهان و نگرشها را تغییر دهند.
وي در پاسخ به سوالی در مورد بهترین روش یادگیری مهارت های ذکر شده، گفت: بهترین روش یادگیری مهارتهای مدیریتی و رهبری، Self-Directed Learning است. برای تأثیرگذاری وسیع در سطح جامعه باید مهارتهای رهبری را دانست. به دست آوردن مهارتهایی مثل مهارت رهبری راحتترین کار است، اما کار خیلی سختتر رسیدن به موقعیتهای رهبری و تأثیرگذاری است. برای آنکه به موقعیتهای تأثیرگذار رسید، باید در سیستم همان کاری که وظیفه شما هست را انجام داد. سپس آرام آرام عملکردی خارقالعاده در سیستم از خود نشان داد. بعد از مدتی سیستم را به خود وابسته کرد و در نهایت آنچه فرد خود میخواهد را به سیستم دیکته کند. نباید همیشه از سیستم طلبکار بود؛ باید کسی بود که سیستم را درست می کند!
وی در پاسخ به سوالی در مورد راهکارهای کاربردی برای رسیدن اهداف، اظهار داشت: Competitive Advantage خود را بشناسید و سعی کنید متمایز باشید. به آنچه که میخواهید به دست آورید را پیدا کنید؛ با آدمها و نهادهایی کار کنید که به هدف شما نزدیک است. شما اول موقعیت حاشیه ای دارید ولی چون دانش را قبل از آن کسب کردهاید، آرام آرام به موقعیت مرکزی میرسید. به ترتیب انگیزه، دانش و هویت (پذیرش در محیط)را پیدا کنید. انجام دادن کار خوب کافی نیست و شما به عنوان یک نخبه، باید سعی کنید بهترین کار را انجام دهید. باید سعی کنید ایدئولوژی خودتان را شکل بدهید و بدانید که خیلی از تصمیمات آینده شما را ایدئولوژی شما شکل میدهد (Reference Value Framework). اینکه شما چند بعد در زندگیتان را تجربه کرده باشید، علیرغم اینکه خطراتی دارد، ولی فرصتی ایجاد میکند که شما به یک دید جامع و مولتیپرسپکتیو میدهد. یک مقیاس اندازه گیری برای خودتان داشته باشید و ابزاری داشته باشید که بدانید چقدر موفق شدید؛ مثلاً از تأثیر فرافردی خودتان (Externality) به عنوان یک مقیاس اندازه گیری خیلی خوب استفاده کنید. سعی کنید تحت تأثیر صحبت دیگران قرار نگیرید؛ خیلیها به شما میگویند که باید چه کار میکردید و اگر فلان کار را انجام می دادید، الان چه قدر موفق می شدید، ولی هیچ وقت نگذارید موفقیت شما با متر دیگران سنجیده شود و برای خودتان، مقیاس اندازه گیری مخصوص خودتان را داشته باشید.
درانتهای همایش، دکتر امیرعلی سهراب پور، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدیر دفتر منتورینگ دانشجویی دانشکده ی پزشکی با اهدای لوحی یادبود به دکتر یزدانی از ایشان قدردانی کرده و این همایش با گرفتن عکسی یادگاری به همراه دانشجویان حاضر در سالن، پایان یافت.
خبر: محدثه مرزبان از گروه پزشکی؛ این راه بی نهایت
عکاس: امید طیبی
ارسال به دوستان