شرح حدیث: ویژگی های یک فرمانروا
شرح عهدنامه حضرت امام علی علیهالسلام توسط مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه در پانزدهمین جلسه هیئترئیسه
در جلسه پانزدهم آذرماه ۱۴۰۰ هیئترئیسه دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین قریشی به شرح نامه 53 نهج البلاغه پرداخت.
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، مسئول نهاد در نشست روز یکشنبه 21 آذر ۱۴۰۰ در سالن مدافعان سلامت، به شرح عهد نامه امام علی (ع) برای مالک اشتر نخعی (نامه ۵۳ نهج البلاغه) پرداخت و گفت:
«انْصف اللّه و انْصف النّاس منْ نفْسک، و منْ خاصّة اهْلک، و منْ لک فیه هوًی منْ رعیتک، فانّک الاّ تفْعلْ تظْلمْ، و منْ ظلم عباد اللّه کان اللّه خصْمه دون عباده، و منْ خاصمه اللّه ادْحض حجّته، و کان للّه حرْباً حتّی ینْزع و یتوب. و لیس شیءٌ ادْعی الی تغْییر نعْمة اللّه، و تعْجیل نقْمته منْ اقامة علی ظلْم، فانّ اللّه یسْمع دعْوة الْمضْطهدین، و هو للظّالمین بالْمرْصاد - داد خدا را ادا کن، و از جانب خویش و نزدیکان و دوستان، انصاف را در حق مردم رعایت نما، که اگر به انصاف عمل نکردی ظالم خواهی بود. و هر کس بر بندگان خدا ظلم کند، خداوند از طرف بندگانش با او دشمنی کند، و کسی را که خداوند دشمن شود، دلایل (و عذرهایش) را زایل کند. و او در جنگ باخدا خواهد بود، تا زمانی که از ستم دست کشد و توبه نماید. و هیچچیز همانند ظلم، موجب تغییر نعمت و تعجیل کیفر نمیشود،که همانا خداوند نالهی ستمدیدگان را میشنود و در کمین ستمکاران میماند»
مسئول نهاد در ادامه به بررسی و توضیح آیات زیر اشاره کرد و اظهار داشت:
انْصف اللّه و انْصف النّاس منْ نفْسک، و منْ خاصّة اهْلک، و منْ لک فیه هوًی منْ رعیتک،
رعایت عدالت و انصاف، از شاخصترین مشخصات حکومت دینی است، که بدون آن، دینی نامیدن حکومت، نادرست خواهد بود. حال، مدیری که در پی ایجاد عدالت در جامعه است، باید این تعادل بخشی را نخست درصحنهی وجودی خود اجرا نماید، که موفقیت او در این کار، نقطهی امیدی است که عدالت را در جامعه و در حق دیگران نیز اجرا نماید. اما اگر کسی نسبت به خویشتن خویش ظلم روا دارد، بهیقین در حق دیگران نیز جفا خواهد کرد.
حقوق آدمی در اندیشهی دینی، امانت الهی است که از منشأ هستیبخش به امانت رسیده است. بدینجهت تمام تصرفات او باید، به اذن صاحب امانت انجام گیرد. اینکه در شریعت الهی، علیرغم آنکه انسان حق حیات دارد، و حق ضرر رساندن و یا از بین بردن خود را ندارد، حاکی از آن است که در استفاده از این حقوق، باید از قوانین آن خدای عادل ظلمستیز پیروی نماید و تصرفات، به ظلم بر خویشتن نینجامد. دادورزی با خداوند آن است که او را حاکم و قانونگذار بدانیم و بر حکم او گردن نهیم. با توجه به این نکته، این سخن پر نغز حضرت معنا مییابد که «انصف الله» با خداوند انصاف را رعایت نما.انصاف با خداوند، چیزی غیر از اجرای قوانین او نیست، که همگی در جهت سود بری انسان و منع او از ضرر، تنظیم یافته است، وگرنه ما چیزی از خود نداریم که به بارگاه او تقدیم کنیم و یاحقی را به او برگردانی هست از آن اوست.برقراری دادگستری و عدالت در جامعه، سختترین و درعینحال باارزشترین وظیفه در مدیریت دینی است. «و انصف الناس من نفسک» آنچه حکومت دینی را از سایر حکومتها متمایز میسازد، و کار انبیا را در تاریخ بشری از سایر کارهای انجامشده ممتاز مینماید؛ دغدغهی دادگری آنها بوده است. ارزش مدیران حکومت اسلامی با ملاک عدلگستری و ظلمستیزی سنجیده میشود، و آنکه در این راه کوشاتر است، مقربتر خواهد بود. مدیر دادگر تنها خود را وامدار الهی و خدمتگزار مردم میداند و نزدیکترین خویشان با دورترین شهروندان برای او تفاوتی ندارند. همگروهی و همحزبی، هم شهری و همزبانی، همخونی و همنژادی و سایر تعلقات و وابستگیها، اگر آدمی را از عدالت ورزی بازدارد، و عاملی برای ترقی در سازمانها و ادارات گردد، باید آیندهی تاریکی را برای آن ملت پیشبینی کرد. در چنین فضای تبعیض آلودی است که نالایقان به مسند برمینشینند و شایستگان گوشهنشین میگردند، متملقان و فرومایگان ارشاد میکنند و دانایان و حقطلبان غریب میشوند. برای جلوگیری از چنین عاقبت شومی (که حضرت آن را مصداق بارز ظلم میشمارد) اطمینان از سلامت نفس مدیران و دادورزی آنان در مراحل انتخاب و برخورد قاطع با تعدیکنندگان در مراحل کار، بسیار لازم و ضروری است. «و من خاصه اهلک، و من لک فیه هوی من رعیتک.»
فانّک الاّ تفْعلْ تظْلمْ، و منْ ظلم عباد اللّه کان اللّه خصْمه دون عباده، و منْ خاصمه اللّه ادْحض حجّته، و کان للّه حرْباً حتّی ینْزع و یتوب. و لیس شیءٌ ادْعی الی تغْییر نعْمة اللّه، و تعْجیل نقْمته منْ اقامة علی ظلْم، فانّ اللّه یسْمع دعْوة الْمضْطهدین، و هو للظّالمین بالْمرْصاد.
مشروعیت حکومت، در برقراری عدالت در همهی سطوح، و مبارزه با ظلم در همهی اقسام آن معنا مییابد، لذا انسان دینمحور و شیعهی آگاه علی، مبارزه با ظلم و ایجاد قسط را اساسیترین وظیفهی خود میشمارد. حضرت میفرمایند: آنکس که به ظلم شتابد به دشمنی خداوند آمده است، «و من ظلم عباد الله کان الله خصمه دون عباده» هیچ عذری از انسان ظالم پذیرفته نخواهد شد و او در جنگ باخدا خواهد بود تا وقتیکه توبه نماید و دست از ظلم بردارد، «و من خاصمه الله ادحض حجته، و کان لله حربا حتى ینزع ویتوب» هیچ چیز همانند ظلم، موجب خشم خدا و تغییر نعمت او به نغمت نمیشود. «و لبس شی ادعى الى تغییر نعمة الله و تعجیل نقمته من اقامة على ظلم» ظلم همانند یک ویروس، کارایی و شکوفایی را از جامعه می گیرد و تن رنجور جامعه را برای پذیرش فساد و استبداد، تباهی و سلطهپذیری آماده میسازد. حضرت دریکی از خطبههای خود شقوق ظلم را اینچنین بیان میدارد: «بدانید که ستم بر سه گونه است؛ آنکه آمرزیدنی نیست، آنکه واگذاشتنی نیست، و آنکه بخشیدنی است، و بازخواست کردنی نیست.اما آنکه آمرزیدنی نیست، همتا انگاشتن برای خداست که بزرگترین ظلمهاست» و خدا در قرآن فرمود: «همانا خداوند شرک آوران را نخواهد بخشید.» اما ستمی که بر بنده ببخشایند، ستم اوست بر خود، به برخی کارهای ناخوشایند. و آنکه واگذاشتنی نیست، ستم بندگان است بر یکدیگر، که آن را قصاصی است هر چه دشوارتر. و آن قصاص زخمی نبود از کارد، که به تن فروبرند، و یا تازیانه که بر بدن فرود آرند بلکه چیزی است که برابر آن، رنج این المها را خرد شمرند. در همه حال خداوند در کمین ظالمان خواهد بود، و خواری و ذلت را بر آنان خواهد چشاند، و دعای مظلوم، بهویژه از ارباب دلهای سوخته و نفس های گرسنه و بدنهای برهنه بی اجابت نخواهد ماند.باید از ظلم به بندگان بر خود لرزید، که هیچچیز همانند ظلم، موجب تغییر حکومت و زوال امنیت و فرود عذاب الهی نیست. آن خدای دانا بها آشکار و نهان، از ظلم بر بندگانش نمیگذرد و ذرهای از ظلم را بی کیفر رها نخواهد کرد، «فان الله سمیع دعوة المضطهدین و هو للضالمین بالمرصاد»
نظر دهید