گزارش تیرماه 95 رییس دانشگاه به دانشجویان، کارکنان و هیئت علمی
دکتر جعفریان: رعایت اخلاق ضرورت جدی برای سلامت روانی جامعه است و متأسفانه به نظر می رسد در حال فاصله گرفتن از آن هستیم
رییس دانشگاه همچون ماههای پیش در پایان تیر 95 در گزارشی مکتوب با دانشجویان و همکاران سخن گفت.
متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
همکاران دانشگاهی و دانشجویان عزیز سلام
تیرماه برای دانشجویان زمان امتحان است و حسن ختام آن آزمون ارتقاء دستیاران عزیز در روز 31 تیر بود. امیدوارم آزمون های برگزار شده از استانداردهای قابل قبول برخوردار بوده باشد و دانشجویان ما نیز نتیجه تلاش خود را به خوبی گرفته باشند.
موضوعات اجتماعی پیرامون گروه پزشکی در این ماه همچنان ادامه داشت و به همین جهت پس از بیان رویدادهای دانشگاه در تیر ماه به این بخش اختصاص خواهم پرداخت.
رویدادهای دانشگاه
ضیافت افطار ریاست جمهوری
در نیمه دوم ماه رمضان میهمانی های افطار ادامه داشت. از جمله این افطاری ها ضیافت رئیس جمهور محترم برای دانشگاهیان بود که بنده هم طبق برنامه اولین سخنران این برنامه بودم. در یک وقت 5-6 دقیقه ای البته نمی توان مطالب زیادی را بیان کرد اما من به تأکید در مورد پرداخت های پزشکان و کادر درمانی توضیحاتی دادم که گزارش آن در سایت دانشگاه موجود است و در ماه قبل هم قسمتی از آن را ذکرکردم. خلاصه آنکه کارانه بر اساس ضوابط و قوانین کشور و به منظور افزایش کارکرد گروه پزشکی و ارائه خدمت بیشتر به مراجعین مراکز دولتی پرداخت می شود و اگر بازنگری در این مدل مورد نظر باشد باید به دقت تمام ابعاد آن را در نظر گرفت.
حضور آقای وزیر در دانشگاه
بازدید وزیر محترم بهداشت از پروژه مرکز آکادمیک فارابی، افتتاح ساختمان شماره 2 مجتمع بیمارستانی امیراعلم و بازدید از روند بازسازی بیمارستان مروستی دیگر رویداد مهم این ماه بود. راه اندازی این ساختمان اهدایی خیرین که بیش از 2 سال به طول انجامید و حدود 25 میلیارد تومان از منابع دانشگاه صرف آن شد محصول تلاش آقای دکتر حسن توکلی در دوران تصدی ریاست این بیمارستان بود. همچنین نوسازی کامل بیمارستان مروستی که از طرف ورثه ایشان به دانشگاه صلح شده، محصول این دوران است و امیدوارم در سه ماه آینده این بیمارستان نیز بصورت یک مرکز جراحی روزانه و کلینیک ویژه به ظرفیت مجتمع بیمارستانی امیر اعلم اضافه شود. ضمن تقدیر از زحمات آقای دکتر توکلی امیدوارم آقای دکتر آرش جعفریه رئیس بیمارستان این روند را با جدیت دنبال کنند.
معرفی یک مرکز همکار سازمان جهانی بهداشت
برگزاری مراسم رسمی معرفی مرکز ملی مطالعات اعتیاد به عنوان مرکز همکار سازمان جهانی بهداشت در حضور یک هیأت بلند مرتبه از این سازمان شامل معاون دبیر کل و مدیر کل اعتیاد این سازمان، اتفاق مهمی بود که ذکر آن و تشکر از دست اندرکاران این مرکز بخصوص خانم دکتر رحیمی موقر را لازم می دانم. حضور دانشگاه در عرصه های بین المللی جنبه های مختلفی دارد که یکی از آنها در سطح کارشناسی است. دکتر اولگ چستنوف -معاون دبیر کل- در سخنرانی خود به صراحت بیان کرد که ما بیشتر خوشحالیم که شما با همکاری می کنید چون قابلیت های زیادی در این عرصه در ایران وجود دارد.
دومین جلسه منطقه آمایشی 10
برگزاری دومین جلسه منطقه آمایشی 10 آموزش علوم پزشکی شامل دانشگاه های علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی، ایران، بقیت الله، ارتش، شاهد، تربیت مدرس و مؤسسه پاستور و سازمان انتقال خون همزمان با صدور ابلاغ رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان رئیس این منطقه از دیگر رویدادهای این ماه بود. در این جلسه گزارش پیشرفت مأموریت های ویژه هر یک از سازمان های فوق ارائه شد و روند ادامه کار مورد بحث قرار گرفت.
هیأت رئیسه در دانشکده دنداپزشکی
در تیرماه هیأت رئیسه به ملاقات رئیس و مدیران هشتمین دانشکده که دانشکده دندانپزشکی بود رفتند. این جلسه البته با سایر دانشکده ها فرق داشت و نوع دیالوگی که بین اعضای هیأت رئیسه و مدیران گروه این دانشکده برقرار شد متفاوت بود. مهمترین نکته مدیران گروه ضرورت فرق گذاشتن دانشگاه بین این دانشکده با سایر دانشکده ها به علت تفاوت های ماهوی آن بود و مطالب هیـأت رئیسه نیز بر رد این تفاوت و ضرورت نگاه دوباره همکاران دانشکده دندانپزشکی به فعالیت آکادمیک در دانشگاه معطوف بود. البته برای اولین بار مقرر شد نکات جزیی مدیران گروه در جلسه جداگانه ای با معاونین ذیربط دانشگاه بررسی شود و بازخورد دو جلسه همزمان به دانشکده ابلاغ گردد. لازم است از زحمات آقای دکتر بیات که در این دوره مسئولیت دانشکده را بر عهده دارند و در برخی موضوعات جدی ورود نموده اند تشکر کنم.
رئیس جدید بیمارستان بهرامی
انتصاب آقای دکتر پیمان صادقی به عنوان رئیس بیمارستان بهرامی و تقدیر از زحمات آقای دکتر رهبری منش در دوره 7 ساله ریاست این بیمارستان از دیگر رویدادهای تیر ماه 95 بود. استفاده از نیروهای جوان فعال و تمام وقت در مسئولیت های اجرایی نه تنها استفاده از انگیزه و انرژی آنها را در محیط عملی می کند، بلکه راهی برای تربیت مدیران ارشد آینده در سطوح مختلف در دانشگاه است. حسن سلوک و رفتار بسیار متین آقای دکتر رهبری منش در این تغییر درس آموز و بسیار ارزنده بود و برای ایشان آرزوی سلامت و توفیقات بیشتر دارم. برای دکتر صادقی نیز آرزوی موفقیت هرچه بیشتر در پیشبرد اهداف دانشگاه در این بیمارستان دارم.
جشن یکپارچه دانش آموختگان دانشگاه
برگزاری جشن یکپارچه دانش آموختگان در آخرین روز تیرماه رویداد مهم دیگر دانشگاه بود. قبل از هر چیز باید از همت و پشتکار استاد گرانقدر آقای دکتر مسلم بهادری-رئیس دفتر دانش آموختگان- یاد کنم که به واقع آموزنده و الهام بخش است. خداوند سایه ایشان را با عزت و سلامت بر ما مستدام بدارد. در این برنامه که پنجمین جشن یکپارچه دانشگاه علوم پزشکی تهران بود بیش از هزار نفر از دانش آموختگان و بیش از سه هزار نفر همراهان ایشان در زمین چمن دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران کنار هم جمع شدند و در شادی فارغ التحصیلان سهیم شدند. این برنامه شاید بزرگترین گردهمایی در شهر تهران بجز میادین ورزشی باشد و علت برگزاری آن در فضای باز که در دقایق آغازین با تابش آفتاب و گرمای هوا همراه بود نیز همین است که مکان سرپوشیده مناسب با این ابعاد ظاهرا در تهران وجود ندارد. البته مراسم مشابهی که در سایر دانشگاه های معتبر دنیا برگزار می شود نیز معمولا به همین صورت است و به علت آفتاب یا گرما تاریخ و محل آن تغییر نمی کند. حضور آقایان دکتر حریرچی و دکتر لاریجانی قائم مقام وزیر و معاون آموزشی وزارت بهداشت نیز در این مراسم مغتنم بود. اگرچه من به ندرت از تمام اجزای یک برنامه ابراز رضایت می کنم و در مورد این برنامه هم همینطور است اما فکر می کنم خاطره بسیار خوبی برای دانش آموختگان سال 1395 دانشگاه ما بجا مانده باشد. از زحمات همکاران دفتر دانش آموختگان دانشگاه بخصوص آقایان دکتر سیداحمدیان و دکتر گتمیری که وقت زیادی را صرف آماده سازی این مراسم می کنند عمیقا سپاسگزارم.
جايگاه مديران در پيشرفت كشور
تمام شهروندان قاعدتاً خواهان پيشرفت كشور هستند چون همه از منافع پيشرفت بهره مند مي شوند. بنابراين اصل پيشرفت بعيد است مورد مناقشه باشد. در مورد مدل پيشرفت نيز گرچه نظرات متفاوتي وجود دارد اما آنچه توسط رهبر معظم به عنوان مدل مورد تأييد اعلام شده "الگوي ايراني اسلامي" است كه البته تبيين مباني و الزامات آن هنوز كامل نشده و نيازمند فعاليت عالمان اين حوزه است. آنچه من در اين مجال به آن مي پردازم انواع و نقش مديران در دستيابي به اهداف پيشرفت است.
مديريت بطور كلي به دو بخش خصوصي و دولتي تقسيم مي شود كه ماهيت كاملا متفاوتی دارند. در بخش خصوصي روشها و ابزارها تا حدود زيادي در اختيار مدير هستند و محدوديت¬هاي خيلي كمتري از اين جهت وجود دارد. از طرف ديگر در كشور ما كه بر اساس شواهد كمتر از ٢٠٪ گردش اقتصادي در بخش خصوصي است، ميزان اثر اين بخش در حال حاضر خيلي زياد نيست و البته صحبت هاي فراواني در باره اصلاح اين موضوع مطرح شده كه هنوز تا عملي شدن آن فاصله زيادي داريم. در واقع براي خصوصي سازي به معناي واقعي هنوز حتي زيرساخت هاي اوليه هم در كشور وجود ندارد كه اولين آنها ارزش دانستن توليد ثروت است. بر اساس يك تصور عمومي كه به نوعي فرهنگ غالب نيز هست، توليد ثروت مساوي با تضييع حق ديگران است و انگار هر جا كسي موفق به ايجاد كار و افزايش توليد و به تبع آن خلق ثروت مي شود، حتما حق كساني را ضايع كرده است؛ و افرادي كه خود توان اين كار را ندارند مدام در حال شماتت كارآفرينان هستند. شايد اين مهمترين مانع در راه خصوصي سازي باشد.
اما مديران دولتي كه بيش از ٨٠٪ اقتصاد و شاید تمام امور دیگر كشور در دست آنها است ماهيت متفاوتي دارند. مبناي انتخاب، انتصاب و عزل آنها متفاوت است، محدوديت هاي متعدد از جهت ضوابط و قوانين دارند، سيستم هاي نظارتي متعدد كه خود وابسته به حکومت هستند بر آنان نظارت دارند، منابع عظيم دولت را در اختيار دارند و تا حدود زيادي تابع مسائل سياسي هستند.
اين گروه از مديران از نگاه من داراي سه الگوي مشخص هستند:
١- حفظ وضع موجود. در اين الگو مدير بجز حفظ وضعيت فعلي با حداقل هزينه هاي مادي و معنوي هدف ديگري ندارد و تا حد امكان از بروز تنش جلوگيري مي كند. اين گروه از مديران معمولا دوران طولاني مديريت را سپري مي كنند چون كمتر كسي از آنها ناراضي است. توجه به علت اين رفتار اعضاي سازمان هم خالي از لطف نيست. نگاه اكثر افراد در سازمان هاي دولتي به محيط كار بر هم نخوردن وضع موجود و حفظ شرائط فعلي است. هر نوع تغييري را به دلايل متعدد كه خارج از حوصله اين بحث است نگران كننده مي دانند. در چنين شرائطي طبيعي است كه مدير "ثبات" بين كاركنان محبوب باشد از اين جهت كه رفتار مديريتي او خطري براي كسي ندارد. بسياري از اين مديران قبلا مدیران تغییر بوده اند که در بخش سوم به آن خواهم پرداخت اما به تدريج به اين نتيجه رسيده اند كه "فايده ندارد، اتفاقي نخواهد افتاد، افراد ديگر هم نتوانستند و ...". در واقع آنها بر اساس تجربيات واقعي قبلي اين روش را برگزيده اند. نقطه مثبت اين گروه از مديران آسيب نزدن به ساختارهاي موجود و ادامه روند جاري است. بايد اضافه كنيم در بعضي مواقع حضور اين گونه مديران فوق العاده ارزشمند است و آن زماني است كه تنش جدي در سيستم اتفاق افتاده و جلوگيري از خراب شدن اوضاع يك كار مهم است.
٢- انتقال به مسئولیت بعدی. برخي مديران يك مسئوليت را فقط از آن جهت مي پذيرند كه مسير را براي سمت بعدی هموار مي كند. در واقع اين گروه بطور عميق وارد فضاي سازمان نمي شوند و يك يا دو موضوع مورد توجه را انتخاب كرده و تمام تلاش خود را براي به نتيجه رسيدن آن صرف مي كنند. آينده سازمان براي این مديران اولویت اول نيست چون بنای ماندن طولانی در سازمان را ندارند. گفتار و ادبيات اين گروه از مديران معمولا عمومي و بدون محتواي فني است و به همين جهت مي توانند صرفنظر از پس زمينه علمي خود مدير سازمانهای مختلف باشند. مديران "انتقالي" معمولا روابط اجتماعي خوبي دارند. كاركنان اغلب اين گروه از مديران را به سرعت شناسايي مي كنند و رفتار خود را با آنان تنظيم مي نمايند و اگر با موضوع مورد نظر ايشان درگير نباشند نگران هم نيستند. طول دوران مديريت اين گروه تابع سمت بعدي است بنابراين ميتواند خيلي كوتاه يا خيلي طولاني باشد. تعداد محدودی از این مدیران البته کاملا حرفه ای هستند و در هر سازمانی که وارد شده اند موفق بوده اند. این اقلیت مدیران حرفه ای هستند که در کار مدیریت به معنای علمی آن خبره هستند و به همین دلیل می توانند با ابزارهای علمی مدیریت در هر سازمانی کار کنند.
٣- تغيير. مديران تغيير با شناخت نسبتا كافي از محيط كار بنا دارند در آن تغيير ايجاد كنند و شرايط را ارتقا دهند. اين گروه بر خود و كاركنان سخت مي گيرند چون انتظارتي فراتر از وضع موجود دارند. اين مديران فعال، جدي و پرتوقع هستند و مي خواهند بر موانع غلبه كنند. سازگاري سازمان با اين مديران سخت و زمان بر است و گاهي تا پايان دوره هم اتفاق نمي افتد. بسياري از اين مديران نسبتا جوان و پر انرژي هستند و تمايل ايشان به تغيير ناشي از جواني و كم تجربه بودن آنان تلقي مي شود. این گروه از مدیران یا موفق به انجام تغییرات جدی در سازمان می شوند یا شکست می خورند و از گردونه مدیریت خارج می شوند. این دسته معمولا بلند پرواز و به دنبال اهداف طولانی هستند و اگر بتوانند ابزارهای مدیریت و رهبری را به درستی بکار گیرند و شرایط عمومی و پس زمینه سازمان هم مناسب باشد توفیقات خوبی به دست می آورند.
ممكن است بتوان مديران دولتي را به صورت هاي ديگري هم تقسيم كرد اما اين طبقه بندي تنها از منظر نگاه آنان به آينده سازمان است. آنچه باعث شد این موضوع را که مدتی است در ذهن من می گذرد بر کاغذ بیاورم ادامه بحث پرداخت به مدیران دولتی بود. واقعیت این است که اگر ما انتظار داریم کشور در مسیر پیشرفت حرکت کند نیاز به مدیرانی دارد که موتور محرک باشند و بتوانند اهداف را محقق کنند. مجددا تکرار می کنم یکی از کمبودهای جدی بخش دولتی "مدیر تغییر" است که بر کار خود مسلط باشند و انگیزه پیشرفت داشته باشند. بنابراین حضور مدیران توانمند در بخش دولتی لازمه رسیدن به اهداف کشور است و طبیعی است که جبران مادی مناسب یکی از عواملی است که می تواند چنین افرادی را به محیط اجرایی جذب کند. روشن است که میزان پرداخت باید بین افراد در سطوح مختلف متناسب باشد و نمی تواند از محدوده ای خارج باشد اما توجه به حفظ سرمایه هایی که برای کشور ارزش افزوده تولید می کنند ضروری است. من به هیچ وجه معتقد به پرداخت نظام گسیخته و بدون ضابطه نیستم و بر عکس معتقدم درآمد زیاد به نفع دریافت کننده هم نیست اما اینکه ارزش کار مدیران دولتی را ندیده بگیریم تنها یک نتیجه دارد و آن خروج مدیران توانمند از سیستم و کناره گیری یا مهاجرت ایشان به بخش خصوصی است. از آنجا که در دانشگاه هیچیک از مدیران ما پرداخت غیر متعارف ندارند و بسیاری از آنان با قبول مسئولیت از نظر مالی متضرر می شوند می توانم فارغ از هر نگرانی در این باره اظهار نظر کنم ولو به نظر برخی خوشایند نباشد.
دو فقدان بزرگ
فوت مرحوم آقای عباس کیارستمی به عنوان یک هنرمند برجسته معناگرا که دارای آثار ارزشمند اجتماعی متعددی هستند یک فقدان بزرگ برای جامعه فرهنگ و هنر ایران است. همزمان با این فقدان که به دنبال اقدامات درمانی ایشان در ایران و متعاقبا فرانسه رخ داد، فضای رسانه ای وسیعی در پی برخی اظهار نظرها در باره مسائل پزشکی ایشان ایجاد شد که هنوز هم بطور جدی ادامه دارد. اگرچه ورود به این بحث در حوصله مجال ما در یک گزارش دانشگاهی نیست اما عبور از ان هم جایز نیست چراکه به راحتی نمی توان در باره صحت و به موقع بودن اقدامات درمانی آنهم بدون اطلاع کافی از جزئیات نظر داد. حتی برای پزشکان نیز اظهارنظر در این موارد کار آسانی نیست و همکارانی که در کمیسیون های کارشناسی حضور دارند هم گاهی به زحمت به نتیجه می رسند. به هر حال باید به کارشناسان خبره اجازه داد با بررسی دقیق مندرجات پرونده و گفتگو با ذینفعان در باره روند درمان مرحوم کیارستمی اظهار نظر کنند. نباید فراموش کرد هر نوع اظهار نظر عمومی در مورد گروه پزشکی که باعث کاهش اعتماد جامعه به این قشر شریف بشود پیش از هرچیز و بیش از هر کس به سلامت مردم آسیب می زند. همه دوستانی که درگیر کار بالینی هستند می دانند که مبنای ارتباط گروه پزشکی با بیمار اعتماد است و اگر قرار باشد بیمار برای هراقدام تشخیصی یا درمانی به صلاحیت یا توانایی یا تعهد کادر درمان شک کند هیچ کاری پیش نخواهد رفت. در همین ایام بیماران متعددی در مراجعه به من سؤال می کردند که "عمل جراحی را خود شما انجام می دهید یا نه؟" و این ناشی از شائبه ای بود که در این ایام منتشر شد که عمل جراحی ایشان را پسر بجای پدر انجام داده است؛ شایعه ای که از اساس کذب بود چرا که پدر در سن بالای 90 سال ها است که جراحی نمی کنند. شکی نیست که جامعه پزشکی هم باید به دقت از عملکرد اعضای خود مراقبت کند و در صورت احراز خطا یا تخلف برخورد مناسب را بنماید. مردم باید اطمینان داشته باشند که اگر گروه پزشکی در انجام وظائف خود قصور یا تقصیری مرتکب شوند به دقت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
اما فقدان دوم اخلاقیات اجتماعی بود که در نوع رفتارهای افراد و اقشار مختلف له یا علیه گروه درمانی اتفاق افتاد. اینکه مردم از گروه های مختلف به خود اجازه می دهند به راحتی به یکدیگر توهین کنند یا از الفاظ نامناسب استفاده کنند یک پدیده اجتماعی بدون شک منفی و به دور از ادعاهای همین مردم در باره میراث داری تمدن و فرهنگ کهن ایران است. در همین مدت اخیر بارها شاهد هجوم نوشتاری برخی ایرانیان به افرادی که به هر علت نسبت به آنان دید مثبتی ندارند از جمله یک والیبالیست، یک فوتبالیست، یک مربی یا یک سیاستمدار خارجی بودیم. سؤال اینجاست که کدام قسمت از این فرهنگ کهن به ما چنین اجازه ای داده است؟ اینکه افرادی از الفاظ نامناسب در مورد پزشکان معالج استفاده کنند و عده ای از گروه پزشکی هم با ادبیات بسیار سبک زبان به پاسخ بگشایند هر دو به یک اندازه مذموم است صرفنظر از میزان تألمات روحی طرفین. باز هم باید تأکید کنم جامعه ما نیازمند بازنگری در اخلاق است و فاصله گرفتن از آن تبعات بسیار جدی در بر دارد که برخی از آنها اکنون نیز به چشم می¬خورد. رعایت اخلاق ضرورت جدی برای سلامت روانی جامعه است و متأسفانه به نظر می رسد ما در حال فاصله گرفتن از آن هستیم حتی در نوع گفتار روزمره که مرحله کاملا سطحی از اخلاق عمومی است.
حواشی
تعطیلات عید فطر را موفق شدم همراه با خانواده در مشهد مقدس بگذرانم که البته چون با عود یک کمردرد قدیمی همراه بود فقط به استراحت و زیارت حرم گذشت و از هر دو جهت جسمی و روانی بسیار مؤثر بود.
ورزش متأسفانه به دلیل ماه مبارک رمضان و کمردرد تقریبا تعطیل بود اگرچه پیاده روی قطع نشد. البته کمردرد خود داستان مفصلی دارد که اگر روزی فرصت شد این گزارشات تجمیع شود و با اضافات لازم که اکنون بیان آنها شایسته نیست منتشر شود، به آن خواهم پرداخت.
امسال اولین تجربه فرزند کنکوری داشتن برای من بود. در یکی دو ماه نزدیک آزمون هم فشاری که به دانش آموزان سال آخر میاید را حس کردم و هم صحنه های جالبی از غم و شادی را در روز برگزاری آزمون سراسری دیدم. اینکه یک آزمون این مقدار برای دانش آموزان ما تعیین کننده باشد و مدارس از سال ها قبل مجبور باشند برای این آزمون دانش آموزان را آماده کنند به نظر من نیازمند یک آسیب شناسی جدی است. بخصوص اگر در نظر بگیریم که حدود 800 هزار نفر در آزمون سراسری شرکت می کنند و تعداد صندلی های دانشگاهی بیشتر از این تعداد است. در واقع رقابت اصلی برای تعداد محدودی جایگاه مورد توجه تعداد زیادی از داوطلبان است. در گروه تجربی شاید این رقابت بین 5 هزار رتبه برتر و قسمت اصلی آن بین 2 هزار نفر اول باشد. فکر می کنم باید برای این سؤال جوابی پیدا کرد که چرا 400 هزار نفر در چنین رقابتی شرکت می کنند و چه منابعی صرف این کار می شود و ناکامی های جمع بزرگی که نمی توانند به خواسته خود برسند چه عوارضی دارد. قانون حذف آزمون سراسری و الزامات اجرایی آن در سال های آینده اگر به درستی اجرا شود شاید بتواند تا حدودی این معضل اجتماعی را حل کند و البته باید صبر کرد و روند این کار را دید. روش های نیمه متمرکز یا غیر متمرکز شاید بخشی از این مشکل را حل کنند و باعث شود داوطلبان به دانشگاه هایی مراجعه کنند که احتمال پذیرش در آنها بیشتر است.
سخن آخر
این ماه بسیار پرکار و پرفشار بود که خوشبختانه تمام شد. البته ظاهرا زندگی بدون سختی و فشار برای بشر مقدر نشده است و شاید همین است آنچه انسان را می سازد. خداوند را سپاسگزارم که همچنان در خدمت شما هستم و از تمام توان خود برای آنچه به صلاح دانشگاه می دانم استفاده می کنم.
مرد را دردی اگر باشد خوش است درد بی دردی علاجش آتش است
متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید: