لحظاتی با پرستاران

گفت و گو با مهین سعیدی، مدیر پرستاری بیمارستان دکتر شریعتی؛ آن چه به پرستاران کمک می کند تا سختی کارشان را تحمل کنند توجه به معنویات است

روابط عمومی معاونت درمان با همکاری مدیریت امور پرستاری و ستاد روابط عمومی دانشگاه، در سلسله گفت و گوهایی در آستانه فرارسیدن روز پرستار تعدادی از پرستاران دانشگاه علوم پزشکی تهران را به خوانندگان سایت معرفی می کند. مصاحبه مهین سعیدی یکی از پرستاران با سابقه و مدیر پرستاری بیمارستان دکتر شریعتی را در ادامه بخوانید.

به گزارش روابط عمومی معاونت درمان دانشگاه: در ادامه گفت و گوهایم با پرستاران، بار دیگر به بیمارستان شریعتی و یکی دیگر از نام های بزرگش می روم.
بانویی حماسی با قلبی آکنده از ناگفته های جنگ است، پرتلاش و جدی در انجام رسالتی که به عنوان یک پرستار ایرانی مسلمان دارد و گفت و گوی گرم ما اینگونه آغاز می شود:

در ابتدا خودتان را برای خوانندگان سایت معرفی بفرمایید.
مهین سبزعلی پور سراب سعیدی هستم اول شهریور 1348 در کرمانشاه و در خانواده ای متوسط متولد شدم.
پدربزرگم اهل ادبیات بود و قرآن، حافظ و خمسه نظامی را به صورت مکتبی تدریس می کرد. من هم در کودکی نزد ایشان، قرآن و حافظ و شاهنامه ترجمه شده به گویش کردی را آموختم.
تا پیش از ورود به دانشگاه و تقریبا تمام مدت جنگ را در کرمانشاه بودم. پدرم در قید حیات نیست.  من و خانواده ام آسیب های زیادی از جنگ دیدیم.

اثرگذارترین فرد در خانواده بر شما چی کسی است؟
مادرم در زندگی و کارم نقش بسیار پررنگی دارد. او یک ناظر دائمی بر عملکرد من به عنوان یک پرستار است. هر روز باید به او پاسخگو باشم.
جمله معروفش به من این است که' از خدا بترس' باور دارد آه بیماران و کارکنان خطرناک است.
یک بار مادرم در بیمارستان بستری بود. من جای سوپروایزر عصر شیفت بودم یکی از همکاران خانم با خودش کودک دو ساله اش را به بخش آورده بود. به او گفتم نباید این کار را می کردی اینجا جای بچه نیست. از قضا مادرم این صحنه را دید، بعد از مدتی دیدم مادرم نیست وقتی جست و جو کردم دیدم مادرم کودک همکارم را با خود به اتاقش برده و از او نگهداری می کند. تا مدت ها بابت این کارم توبیخم می کرد.
برای همین به شدت دوست دارم مهد کودکی برای فرزندان کارکنان ساخته شود. تا با دل نگرانی کار نکنند.
در این روزها که هوا به شدت آلوده و مهدها تعطیل است، همکارانم را می بینم که با سختی و استرس زیاد سرکارشان حاضر می شوند و این که نمی توانم کاری برایشان بکنم مرا واقعا ناراحت می کند.

از تحصیلات خود برایمان بگویید.
سال 1368 در رشته پرستاری دانشکده پرستاری بانک ملی تهران قبول شدم.

از زمان جنگ برایمان بگویید.
صحنه هایی را در جنگ دیده ام که پیش از آن شاید فقط در فیلم ها دیده بودم. بعد از فارغ التحصیلی به خاطر احساس دینی که به شهرم داشتم به کرمانشاه برگشتم و طرحم را در شهرستان مرزی جوانرود گذراندم. ابتدا به عنوان پرستار اورژانس و سپس به عنوان مربی آموزشگاه بهورزی و بازرسی از خانه های بهداشت منطقه و در حین کار به جنگ زده ها نیز کمک می کردم.
من حتی زیر چادر عشایری بهورزان هم که با چراغ نفتی گرم می شد رفته ام.
ما به مناطقی برای بازرسی می رفتیم که نیاز به مجوزهای خاص داشت مثل بازی دراز، آهنگران، سومار و قصر شیرین، که خاطرات تلخ و ماندگاری از آن دوران دارم. من آن زمان یک دختر جوان 23 ساله بودم و سر نترسی داشتم که با همراهی یک تیم جنگی وارد این مناطق می شدیم و تنها حمایت های خدا با ما بود.
حتی روزهای پنج شنبه و جمعه هم در بیمارستان سوانح سوختگی کرمانشاه کار می کردم.
در گرمای 50 درجه سومار، نذر ما و مادرانمان شربت آبلیمو بود برای سربازانی که با آن کلاه های فلزی در ظل گرما برای حفاظت از این خاک عزیز کشیک می دادند. باید بدانیم از این سرزمین و ما چگونه در برابر دشمنان محافظت شده است.
سختی ها همیشه هست نباید از آن گریخت برای این که بتوانیم از پسشان برآییم  باید با آن ها روبه رو شویم.

از جنگ چه آموختید؟
دیدن صحنه های دلخراش مثل مرگ نوزادان، بمباران مدرسه ها و ... برای من سخت بود اما یاد گرفتم باید برای خوب بودن تلاش کنم. فهمیدم زندگی بسیار با ارزش است.

از ویژگی های شخصیتی خود برای ما صحبت کنید.
انسان به راحتی نمی تواند خودش را قضاوت کند.
ولی در کل، من به خدا خیلی باور دارم. برای تمام ادیان الهی احترام زیادی قائلم. نیایش خدا به هر زبان و گویشی را دوست دارم. به خصوص بانگ اذان با صدای آقای موذن زاده اردبیلی برایم بسیار آرامش بخش است.
به ادبیات علاقه دارم و از حافظ و مولوی خوانی لذت می برم. ورزش و به خصوص کوهنوردی را دوست دارم ولی به دلیل مشکل ستون فقراتم در سال های اخیر نتوانستم ورزش کنم.
از چیزی نمی ترسم، صبورم و کمک کردن به دیگران را هر جا و به هر شکلی دوست دارم.
از آدم های بی تفاوت خوشم نمی آید. به کار تیمی اهمیت زیادی می دهم و آن را نشانه توسعه یک سازمان می دانم.
خانواده و کشورم را خیلی دوست  دارم. ایران برای من یک کلمه مقدس است.

دیگران شما را با چه خصیصه ای می شناسند.
شاید به خاطر جدیتم در مدیریت امور مرا سخت، پیگیر و بسیار قانون مدار بدانند. چاره ای هم نیست ما باید به مردم پاسخگو باشیم. معتقدم باید تابع قانون باشیم و سلیقه ای برخورد نکنیم.
شاید در نگاه اول پذیرش قانون سخت است ولی وقتی اجرا شود نظم به دنبال دارد.

نظرتون در مورد شغل پرستاری چیست؟
حرفه پرستاری یکی از شغل های استراتژیک جهان و تعیین کننده ایمنی و سلامت کشورهاست. پرورش نسل های سالم یکی از بزرگترین دغدغه های دولت هاست. در این میان نقش پرستاران در سلامت جامعه بسیار کمک کننده است. پرستاران سربازان سلامت هستند.
از مهمترین فعالیت های اجرایی که بر عهده داشتید، برای ما بفرمایید.
بعد از گذراندن طرح، مدتی به عنوان مربی واحد کارورزی ویژه با دانشگاه تویسرکان همکاری کردم. در سال 1375 از طریق آزمون استخدامی به صورت رسمی وارد دانشگاه علوم پزشکی ایران شدم. هفت ماه بعد سرپرستار بخش ICU بیمارستان شهدای یافت آباد شدم. به حدی تلاش می کردم که در آن دوران این بخش نمونه کشوری شد.
از 82 تا اواسط 85 مدیر پرستاری بیمارستان شهدای یافت آباد بودم.
از مهر 85 تا سال 91 مدیر پرستاری بیمارستان فیروزآبادی بودم.
از 92 تا حالا هم مدیر پرستاری بیمارستان دکتر شریعتی هستم.

چه زمانی وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدید؟
بعد از ادغام دانشگاه های علوم پزشکی ایران و تهران در سال 91 با عنوان کارشناس بهبود کیفیت وارد بیمارستان شریعتی و دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم.

بیمارستان شریعتی چطور جایی است؟ دوستش دارید؟
به جرئت می گویم بیمارستان دکتر شریعتی، با وجود سه پژوهشکده، 17 مرکز تحقیقات و استادان مجرب و نامی علمی ترین بیمارستان کشور است.
شریعتی محل تولید دانش و انجام درمان های غیرممکن است.
دانشجویانی واردش می شوند که بزرگترین سرمایه های این کشورند و ما عزیزشان می داریم.
مهین سعیدی اداره اینجا بسیار سخت و بیشترین فشارش متوجه رییس بیمارستان است.
پرستاران شریعتی در همه جای کشور و جهان می درخشند.
شریعتی را دوست دارم. یکی از افتخارات مهم و با ارزش من کار در بیمارستان شریعتی و در میان پرستارانی است که من کوچکترین عضوشان هستم. 

پرستار بودن برای شما مهم تر است یا مدیر بودن؟
مطمئنا پرستار بودن مهم تر است چون ذات ما پرستاران از ابتدا با پرستاری شکل گرفته است. پرستاری تمام جنبه های شخصیتی، رفتاری و زندگی آدم را از بدو ورود به آن تغییر می دهد.
وقتی پرستار شدی دیگر نمی توانی از کنار درد مردم بی تفاوت بگذری، حساس می شوی.
مدیر بودن ثابت نیست یه روز هستی یک روز نه، بستگی به نظر افراد مافوق دارد. ولی وقتی پرستار می شوی همیشه پرستار بیماران می مانی.

آیا خود را موفق می دانید؟ چرا؟
بستگی دارد موفقیت را در چه بدانیم. اگر موفقیت را در خدمت به کشور، مردم، همکاران و خانواده بدانم می توانم بگویم همه تلاش خود را در این مسیر کرده و می کنم.

از موفقیت ها و جوایز خود بگویید.
یک بار در سال 93 مدیر پرستاریی نمونه کشور شدم.

در زندگی و کار چه چیزی برای شما بیشترین اهمیت را دارد؟
ما باید بتوانیم امانتی که از گذشته به ما رسیده است را درست و کامل به آیندگان برسانیم. ما باید الگوی خوبی از یک ایرانی مسلمان ارائه بدهیم . اینی که هستیم کافی نیست باید خودمان را بسازیم.
ما اکنون کارمند دانشگاهی هستیم که جایگاه ویژه ای در کشور دارد. وظیفه سنگینی بر دوش همه ماست، باید عملکردمان در شان نام بزرگ دانشگاه علوم پزشکی تهران باشد.

نقش پرستاران را در دانشگاه و جامعه چطور ارزیابی می کنید.
از سال 68 تا کنون که وارد این رشته شدم، ارتقای علمی در جامعه پرستاری کاملا مشهود است. ایجاد گرایش های مختلف تخصصی در این رشته، حرفه ای شدن پرستارها، حضورشان در فعالیت های اجتماعی، شکل گرفتن نظام پرستاری، تشکیل معاونت پرستاری در وزارت بهداشت و ... همه از اتفاقات خوب توسعه ای در این سال هاست. 
در حال حاضر بزرگترین چالش گروه پرستاری کمبود نیروی انسانی مورد نیاز تخت های فعال بیمارستانی است. فشار کاری زیادی بر دوش کادر پرستاری است. 

آرزوی شما برای گروه پرستاری دانشگاه چیست؟
در کشورهای توسعه یافته به معلمان و پرستاران بسیار توجه می کند. امیدوارم پرستاران کشور ما هم  به جایگاه واقعی خود برسند.
سازمان جهانی بهداشت سال 2020 را سال پرستار نام گذاری کرده است. امیدوارم امسال شاهد تحولات چشمگیری در گروه پرستاری باشیم.
امیدوارم پرستاران در عرصه بهداشت جامعه وارد شوند. پرستاران با توجه به نوع تحصیلات آکادمیک‌شان می‌توانند در بهداشت جامعه و خانواده نقش مهمی ایفا کنند.

اگر زمان به عقب بر می گشت و شما حق انتخاب دوباره داشتید انتخابتان برای زندگی دوباره چه بود؟
تنها افرادی این شغل را انتخاب و ادامه می دهند که برای ذات انسان ارزش قائلند.
من به جرئت باز هم پرستاری را انتخاب می کردم و با افتخار پیش می رفتم. تمام خیر و برکت من در زندگی از پرستاری است.
پرستاری رشته ای است که خیر کثیر به همراه دارد، گرچه برای جوانانی که می خواهند آن را انتخاب کنند می گویم پرستاری کار سختی است. 

پرستاری در زندگی شما چه دستاوردی داشته است؟
ما در پرستاری پیشگیری ها را یاد می گیریم و به لحاظ معنوی حمایت و مراقبت از انسان را می آموزیم.
وقتی قلب یک بیمار را ماساژ می دهیم حیات و ممات یک انسان را زیر انگشتان خود حس می کنیم و می فهمیم فاصله بودن و نبودن بسیار کم است.

یکی از شیرین ترین خاطرات شما در طول دوران کاری چیست؟
در زمان جنگ فکر می کردم اگر روزی پزشک یا پرستار یک عراقی شوم حتما تلافی این ظلم ها را سرش در خواهم آورد.
زمان گذشت تا سال 87 در بیمارستان فیروز آبادی یک روز که من عصر کار  بودم وقتی برای راند اورژانس رفته بودم یک آقای عراقی تقریبا هم سن و سال خودم مضطرب و با چشمانی اشکبار نزدم آمد در حالیکه برادر جوانش بیمار دیالیزی بدحالی بود که کمی هم دچار خونریزی از بینی شده بود. همکارانم می دانستند که من دل خوشی از عراقی ها ندارم.
به من گفت: من می دانم صدام به شما بدی کرده ولی این خواست مردم عراق نبود. لطفا به برادم کمک کنید.
آن روز من هر کاری می توانستم برای کمک به آن دو برادر عراقی انجام دادم.
من فهمیدم پرستاری دوست و دشمن نمی شناسد به خصوص زمانی که لباس مقدس پرستاری را بر تن داری.
من آموختم تمام انسان های روی زمین از یک خانواده هستند. امیدوارم روزی همه ما بتوانیم با صلح و دوستی در کنار هم زندگی کنیم.

آیا مسئولیت های اجتماعی و سازمانی در زندگی شخصی شما تاثیری منفی داشته است؟ چطور آن را مدیریت می کنید؟
شاید برای خودم وقت کافی نگذاشته ام. ولی از آن ناراحت نیستم.
من نتوانستم ازدواج کنم چون مجبور بودم میان خانواده و خواسته های خودم یکی را انتخاب کنم که من خانوده ام را انتخاب کردم و پشیمان نیستم.
البته به پرستاران جوان توصیه می کنم در شرایط مناسب ازدواج کنند.

سخن پایانی.
امیدوارم بتوانیم در کنار هم با همدلی این شرایط سخت را پشت سر بگذاریم. امیدوارم پرستاران ایران در جهان نمونه باشند و شاهد رشد و شکوفایی روزافزونشان باشیم.
آن چه به پرستاران کمک می کند تا سختی کارشان را تحمل کنند توجه به معنویات است.

خبرنگار: نجمه باهو

نجمه باهو
تهیه کننده:

نجمه باهو

4 نظر برای این مقاله وجود دارد

78/10/11 - 00:00

سلام سرکار خانم سعیدی خداوند به شما مدیر قابل و شایسته سلامتی و طول عمر دهد. با احترام، مربی پرستاری

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
از همکاران شریعتی

از همکاران شریعتی

78/10/11 - 00:00

با خواندن مطالب فوق احترامم به حضرت عالی صد چندان شد موفقیت و سلامتی هر چه بیشتر برایتان آرزومندم

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
رسولی

رسولی

78/10/11 - 00:00

با سلام و احترام توی این چند مدتی که افتخار همکاری با سرکار خانم سعیدی رو داشتم به این نتیجه رسیدم که ایشون یکی از معدود مترون هایی هستند که دانش، توانمندی و تحصیلات آکادمیک پرسنل پرستاری براشون از اهمیت بالایی برخوردار هست و تمام قد از پرسنلی که باهاشون کار میکنند حمایت میکنند. بودن ایشون برای بیمارستان شریعتی نعمت بزرگی هست.امیدوارم سلامت و تندرست باشند. رسولی

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *
همایون

همایون

78/10/11 - 00:00

واقعا مترون خوبی هستن با اینک فقط چند بار ملاقات داشتم باایشان - همایون

پاسخ

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *