محتوای خبری مرکز طبی کودکان

کارمندی تنها ولی سرشار از امید و پشتکار

منشی کتابخانه با وجود محدودیت‌های جسمی موفق شد به مقطع کارشناسی ارشد راه یابد.

کارمندی تنها ولی سرشار از امید و پشتکار

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران بیمارستان مرکز طبی کودکان، با منیر باروتی منشی کتابخانه، فردی علاقه‌مند به مطالعه و ادبیات که با وجود مشکلات و محدودیت‌های جسمی در آزمون مقطع کارشناسی ارشد به موفقیت رسید به گفتگو نشستیم.

خودتان را معرفی کنید.

منیر باروتی، 56 ساله، منشی رسمی کتابخانه مرکز طبی کودکان هستم و 22‌امین سال است که در دانشگاه علوم پزشکی خدمت میکنم.

از تحصیلات و رشته قبولی در مقطع جدید بگویید.

فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی هستم و امسال در آزمون کارشناسی ارشد توانستم در رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام‌نور قبول شوم.

دلیل علاقه شما به این رشته چیست؟

من به ادبیات و شعر بسیار علاقه‌مند هستم و چون زبان فارسی، زبان رسمی کشور ماست به نظرم پاسداری از زبان فارسی پاسداری از هویت ملی و ایرانی است و یادگیری آن، ما را به این هدف نزدیک‌تر می‌کند.

روزانه چند ساعت مطالعه می‌کنید؟

ساعت مشخصی ندارد ولی در زمان اوقات فراغتم مطالعه می‌کنم.

مطالعه فقط درسی است یا غیردرسی؟

هم درسی و هم غیر درسی. از بین کتاب های غیر درسی به رمان و کتاب‌های مذهبی علاقه‌مندم.

به چه کتاب‌هایی بیشتر علاقه‌مند هستید؟

کتابهایی در حوزه شعر و ادبیات مثل حافظ، رهی معیری، سهراب سپهری

هدفتان از ادامه تحصیل چیست؟

باتوجه به شرایط و محیط کاری وقتی می‌دیدم مراجعین برای مطالعه به کتابخانه مراجعه می‌کنند برای من انگیزه شد تا ادامه تحصیل بدهم و به قول سعدی:

گلی خوشبو در حمام روزی          رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مشکی یا عبیری       که از بوی دل‌آویز تو مستم

بگفتا من گلی ناچیز بودم             ولیکن مدتی با گل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد       وگرنه من همان خاکم که هستم

آیا مدرک تحصیلی در ارتقای شغلی و درآمد شما تأثیری دارد؟

خیر

محدودیت جسمی شما چیست؟

اوایل اشتغال به کارم در بیمارستان مرکز طبی کودکان بود که مادرم را در حادثه‌ای از دست دادم و با پدرم زندگی می‌کردم. حدود 10 سال منشی بخش بستری بودم که پدرم را از دست دادم و شرایط زندگی تغییر کرد. باتوجه به اینکه فردی احساساتی و عاطفی هستم طبق نظر پزشکان صلاح در این بود که دور از فضای درمانی کار کنم به همین جهت از 12 سال پیش تاکنون در کتابخانه بیمارستان مشغول به فعالیت هستم.

شرایط و مسئولیت‌های شخصی و خانوادگی شما چیست؟

باتوجه به اینکه تنها زندگی میکنم، باعث شده شخصی مستقل باشم و سعی کنم مشکلات و مسائل را به تنهایی حل کنم.

از فعالیت‌های خود در حوزه ادبیات و هنر بگویید.

چند سال پیش جلساتی با حضور آقایان نکورزم، حق‌نظر، حیدرنژاد و ترابیان و سرکار خانم‌ها ره‌آموز، عرب و دکتر اشجعی در بیمارستان تشکیل می‌شد که در آن نشست‌ها هر کدام اشعار و دل نوشته‌های خود را می‌خواندیم.

استعداد شعر داشتید یا کلاس رفتید؟

در کلاس‌های ادبی شرکت کردم ولی خودم را شاعر نمی‌دانم بلکه گاهی دل نوشته‌هایی را بر روی کاغذ ثبت می‌کنم.

خاطره‌ای از دوران خدمت خود تعریف کنید.

زمانی که منشی بخش بودم ارتباط خوبی با کودکان بیمار داشتم. خیلی وقتها بعد از اتمام کارهای روزانه در بخش بر بالین آنها حاضر میشدم و با آنها صحبت میکردم. حتی اکنون پس از گذشت 12 سال اسامی بیماران در خاطرم هست.

بعضی وقتها به آنها اسباب‌بازی یا کتاب هدیه می دهم.

ولی یکی از تلخ‌ترین خاطراتم فوت یکی از بیماران بود. وقتی بعد از فوت پدرم با اون کوه غم و اندوه از مرخصی برگشتم و به بخش رفتم جلوی اسم یکی از کودکان بیمار که هنوز اسم آن را به خاطر دارم نوشته شده بود: فوت شده، اون روز به من خیلی سخت گذشت چون کودک بیمار را می‌شناختم و بعضی وقتها با او صحبت میکردم.

پیامی برای همکاران خود دارید؟

از همه همکاران که در دوران کرونا برای درمان بیماران و ریشه‌کنی آن تلاش کردند تشکر می‌کنم. به خصوص کادر درمان و دل نوشته‌ای را به پزشکان و پرستاران تقدیم می‌کنم.

برای پزشکان بزرگوار؛

فرشتگان سپید بال، شکوفه‌های شفابخشتان همواره شکوفا باد.

برای پرستاران عزیز؛

هنگامی که درد وجودم را فرا می‌گیرد، دستان شفابخشت التیام‌بخش دردهایم می‌شود.

و میخواهم در این فرصتی که پیش آمده از دکتر بدو رئیس بیمارستان بطور ویژه تشکر کنم که همواره حمایتم کردند.

کلمات کلیدی
هما پارساکیا
تهیه کننده:

هما پارساکیا

0 نظر برای این مقاله وجود دارد

نظر دهید

متن درون تصویر امنیتی را وارد نمائید:

متن درون تصویر را در جعبه متن زیر وارد نمائید *